eitaa logo
روشنگری‌ آخرالزمان
5.2هزار دنبال‌کننده
49.5هزار عکس
46.3هزار ویدیو
642 فایل
هرآنچه که یک منتظر ظهور باید بداند سئوال ، پیشنهاد ، انتقاد خودرا در گروه هایمان مطرح فرمائید: https://eitaa.com/joinchat/2167734418C3f5169aabe گروه جهاد تبیین و افشاگری☝ نشر مطالب کانال ما بدون قیدوشرطی آزاد است(درراستای جهادتبیین)
مشاهده در ایتا
دانلود
توى اين دنياى مجازى همه قابل احترامند اما.........!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این یهودیان پرچم منحوس اسرائیل رو برداشتن و بازش کردن بعد با کمال احترام اونو آتش زدن و گفتن صهیونیستهای اسرائیلی نماینده یهودیان نیستند و اسرائیل نام اونارو دزدیده این یهودیان عقل و شعورشون از بعضی دکترهای زیبا بیشتره که میگن به پرچم این رژیم اشغالگر و کودک کش باید احترام گذاشت دیدنیه نشر حداکثری
⭕️ پیشنهاد ۲۰ میلیونی وزیر دولت به یک خبرنگار برای سانسور خبرش 🔸حاجی‌دلیگانی، نماینده مجلس شورای اسلامی: قرار بود از وزیری درباره موضوع یک‌وزارتخانه سوال شود، اما در این ‌گونه موارد با لابی‌ گری به ‌نوعی اجازه دسترسی خبرنگاران به اطلاعات را نمی‌دهند. یکی از همکاران معتمد بنده این موضوع را نقل کرد که مایه تاثر است، او گفت فردی در کسوت خبرنگاری اطلاع داده یکی از وزرا پیشنهاد مبلغ ۲۰ میلیون تومان به او داده است تا خبرش منتشر نشود پ.ن: واقعا نباید چنین وزیری رو به دست قوه قضائیه سپرد و قوه نباید چنین وزیری رو شهر به شهر روی وانت با لباس دالتون‌ها بچرخونه و رسواش کنه! 😏
⁦◼️⁩◾⁦▪️⁩﷽⁦▪️⁩◾⁦◼️⁩ 🔻آموزشِ دعا کردن🔻 ✍ در سوره قصص، به بخشی از داستان حضرت موسی اشاره شده که: حضرت موسی، تنهایِ تنها، با ترس و خوف از شهر فرار میکنه:👇 🕋 فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ (قصص/۲۱) 💢 موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود، و هر لحظه در انتظار حادثه‌ای بود. وقتی به شهر مَدیَن میرسه، یه گوشه تنها میشینه و دعا میکنه:👇 🕋 رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ (قصص/۲۴) 💢 پروردگارا، به هر که تو بر من نازل کنی، محتاجم! ☝️ این دعای حضرت موسی، یک شاهکار تمامه؛ اصلاً کلاسِ آموزش دعاست.🙄 ✔ با اینکه فراری بود، نگفت جا میخوام. ✔ با اینکه گرسنه بود، نگفت غذا میخوام. ✔ با اینکه بیکس و تنها بود، نگفت خانواده و زن و زندگی و... میخوام. 📣 دقّت کنیم! حضرت موسی، احتیاجاتش رو برای خدا لیست نمیکنه.📝 نمیگه فلان چیز رو میخوام، فلان چیز رو نمیخوام. اصلاً به ذهنش جهت نمیده. با کلماتش خودش رو محدود نمیکنه.❌ 👌 بلکه فضایِ رو باز میگذاره، تا هر خیری، از هر کجا و هر زمان، و به هر مقدار و کیفیت، بر او بباره.😇 🍃 حضرت موسی در نهایتِ تواضع رفتار میکنه: ✔ به خدا دستور نمیده.☜ ✔ برای خدا تعیین تکلیف نمیکنه.☜ ✔ بلکه در برابرِ خدا، یک پذیرش تام میشه. چون خوب میدونه که، این خداست که صلاحِ کارش رو بهتر از خودش میدونه.😌 خدایی که خودش است، و جز از او صادر نمیشه.❤️ 👈 پس فقط کافیه با این یک رابطه‌ی عاشقانه، بر اساسِ برقرار کنه. که اگر این اتفاق بیفته، دیگه کار تمومه، و از بهترین‌ها برخوردار شده😍 ✅️ جالبه که در همین سوره، دنباله‌ی داستان می‌بینیم که، توی همین شهری که موسی غریب هست، همه چیز بهش میده: 👈 شغل، مسکن، همسر و... 💯 موسی برای خدا تعیین تکلیف نکرد. گفت خدایا! هرچی خودت صلاح میدونی و هرچی که هست، به من بده. ↶ امّا قرآن کریم در داستانِ حضرت یوسف می‌فرماید، وقتی حضرت یوسف به خواسته‌ی زلیخا تن نداد: 🕋 لَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ (یوسف/۳۲) 💢 زلیخا گفت: اگر آنچه را به او دستور میدهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد. 🕋 قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ (یوسف/۳۳) 💢 یوسف گفت: «پروردگارا! نزد من محبوبتر است، از آنچه اینها مرا به سوی آن می‌خوانند.» 👈 بقیه‌ی ماجرا رو هم میدونیم، که حضرت یوسف سالها زندانی شد.⛓ ❌ حضرت یوسف در دعای خودش، برای خدا مصداق تعیین کرد. گفت خدایا من میخوام. خدا هم او رو زندانی کرد. ✅️ امّا حضرت موسی برای خدا مصداقی تعیین نکرد. نگفت خدایا چی میخوام. فقط گفت خدایا هرچی است بر من نازل کن. خدا هم همه چیز بهش داد. 🔚 نتیجه‌گیری: در برای خدا تعیین تکلیف نکنیم: 👈 خدایا من فلان دختر، یا فلان پسر رو میخوام. 👈 خدایا من فلان رشته رو قبول بشم. 👈 خدایا من فلان شغل رو بتونم به دست بیارم. 👈 خدایا من فلان خونه رو بتونم بخرم. 👈 خدایا فلان کاندید رای بیاره، فلانی رای نیاره. 👈 خدایا... همیشه در مورد هر موضوعی در زندگی که می‌کنیم، بگیم: ✔ خدایا! تو و صلاح ما رو در مورد این موضوع (ازدواج، شغل، تحصیل و...) بهتر میدونی، ✔ هرچی که ما هست، برامون رقم بزن.😌 ، ، ، ، ،
یتیم شدیم... تمام
پروفایل ویژه شهادت
💚 ۱۲ 🙏 امشب دخیل بسته ام به بند بند جوشن نام هایت و با تک تک اسم هایی که از تو می دانستم و بلد بوده ام صدایت کرده ام... 😭 به وسعت همه ی گناهانی که کرده ام... 😭 به اندازه ی همه ناشکری هایی که پشتِ دادنی هایت پنهان نکردم... 😭 و به پهنای یک بغل استغفار، با ردّی از اشک بر رویِ سیاهم، خودم را در کوچه پس کوچه های غربت مولایم علی (ع) گم کردم تا سخاوت و مردانگی ایشان دستگیرم شود. 😔 برای امشب حرفی برای گفتن ندارم... 🗓 چون که، همه ی سال، همه روزها و شب هایش سهم من بوده است برای: 🔘 گفتن... 🔘 شکایت کردن... 🔘 غر زدن... 🔘 ناشکری کردن... 🔘 طلبکار بودن... 🌙 چند شبی را هم سهمی باشد برای سکوت کردن و بررسی پرونده ام... ❤️ با همه ی اطمینان و اعتمادم زندگی ام را می سپارم به آن کس که تقدیر ها را می نگارد و می نگرد. 🤲✨ اَللّهُمَّ‌ عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّڪَ‌ الفَرَج ✨🤲 😇