☺️ لبخند بزن رزمنده ☺️
#خـــــر_روشــــــــــــــن_شــــــــد
سال 1359 دسته ای از سپاه زرین شهر به فرماندهی شهید محمدعلی شاهمرادی در گروه ضربت سنندج خدمت می ڪردیم.
روزی برای انجام ماموریت با یڪ ماشین سیمرغ عازم اطراف سنندج بودیم. حین عبور از رودخانه آب سر شمع ماشین رفت و خاموش شد.
شهید شاهمراد به بیسیمچی ڪه تازه ڪار بود گفت به فرمانده اطلاع بده که یواش تر بروند تا ما برسیم اما با رمز بگو!
بیسیمچی گفت: نمیدانم چه بگویم!! شهید شاهمراد بیسیم را گرفت و گفت: حسین حسین شاهمراد.... آب تو گوش خر رفته ڪمی یواش تر...😐 ڪمی بعد ماشین روشن شد و شاهمراد به بیسیمچی گفت حالا تو اطلاع بده!
بیسیمچی تماس گرفت و گفت الو الو..... خر روشن شد...... 😂😂😂
#یادشــــان_گـرامــــــی
🌷🌷🌷 شهید محمد علی شاهمرادی
#خاطرات_طنز_جبهه
"شهــ گمنام ــیـد"
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #فیلم شهادت شهید #مهدی_باکری و یارانش در عملیات #بدر سال 63" که از ستاد استخبارات صدام بدست رسیده است "
🌷شادی روح شهدا صلوات🌷
"شهــ گمنام ــیـد"
CQACAgQAAx0CXOXJfgADomEtHFFn2Kr5_CY8I-Tlp6jn-2pTAAKpAAMNcxcGNSr50nuYT_EgBA.mp3
6.53M
🎵 روایتگری #زیبــــا
#پیشنهــاد_دانلـــود
#حاج_حسین_یڪتا 🎤
💕 #نجـــــوای_عشــــــق 💕
❤️" شهـــ گمنام ــــید "❤️
#شهید_یعنی...🌸
هر وقت حاجے از منطقه به منزل مے آمد،🚶
بعد از اینکه با من احوالپرسے میکرد، با همان لباس خاکے بسیجے به نماز مے ایستاد.📿
یه روز به قصد شوخے گفتم: تو مگر چقدر پیش ما هستے که به محض آمدن، نماز میخونے ؟😅
نگاهے کرد و گفت: هروقت تو را میبینم، احساس میکنم باید دو رکعت نماز شکر بخونم .❤️
💠همسر شهید محمد ابراهیم همت
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻
"شهــ گمنام ــیـد"
صاحب مغازه میگفت: "دغدغهمان این است که این روحیه و فرهنگ را در جامعه همه گیر کنیم. اگر می توانید این عکس را دست به دست کنید"
#شهدا
#افتخار_ملی
شهید گمنام 🌹
"شهــ گمنام ــیـد"
CQACAgQAAx0CXOXJfgADqGEtHFHp5zAXRjPI2LaxZHnEotogAAK9BAACPpX8BNMw_S6dSmvOIAQ.mp3
4.96M
🎤 #سید_رضا_نریمانی
🔻روضه شهادت حمزه سیدالشهدا
"شهــ گمنام ــیـد"
#شهیدانه 🌹🍃
محبوبترین مشهور،
خوشنامترین عاشق
ماواے تودر لاهوٺ،ازمرحمٺ خالق
میراث تورا چندےسٺ،
بردیم زخاطرها
من مُعترفم افسوس،بدناممُ نالایق
❤️" شهـــ گمنام ــــید "❤️
"شهــ گمنام ــیـد"
#طنـز_جبهــه
🔸 فرمانداران در جنگ 😊
همہ دورتادور سفـره نشستہ بـودیم...
از گرسنگے نمیدونستیم قاشق را بڪنیم توی دهنمون یا توے چشامون ، فرمانده مقر بالای سنگر نشسته بود. چنـد نفر آدم مهم با لباسای اتو کرده هم دو روبرش نشسته بودند.
فرمانـده قبلا گفته بود
از بالا مے آیند برای بازرسے #آبروریـزی_نڪنیـــد
این روزهاے آخر آموزشے
آبروی منو بخـرید...
غذایمـان برنج بود و #ڪباب...
آشپز برای اولین بار خوش اخلاق شده بود. معـاون مقر گاهی مےخندید...
اکبر ڪاراته گفت:
ڪاشکی بازم بیانـد!
حاج بابایے می گفت:
آره؛ بلکہ نفسے تازه ڪنیم؛ مُردیم!
داشتیم حرف مے زدیم ڪہ
آشپـز با یہ فیسں و افادہ اے گفت :
برادران عزیز، ڪسی هست کہ غذا بخواد؟
فرمـانـده دوسـت داشت همـه با هـم بگیـم :
نہ خیر، سیـر شدیم، دستتون درد نکنه!
هنـوز حرفش تمـام نشده بود ڪہ همـہ با هم ، هر سیصـد نفر ، بشقـابامـونو بردیم توے هوا و گفتیم : مَن مَن! بہ من بـِده ! من بازم میخـوام ! ما جیغ و داد مے ڪردیم و فرمانده هر چه آبرو پیش بالایی ها داشت از بین بردیم....
ڪسی آبرو ریزی نڪنہ 😂😂
" شهــــ گمنام ــــید"
"شهــ گمنام ــیـد"
از مومنان مـردانی هستند که به
پيمانی ڪه با خدا بسـته بودند وفا
ڪردند، بعضی بر سر پيمان خويش
جان باختند وبعضی چشم به راهاند
و پيمان خود را دگرگون نڪرده اند.
#توفیـق_الشہـادت
شهـــ گمنام ــــید
"شهــ گمنام ــیـد"