هدایت شده از تفسیر قرآن
درس دویست و شصت و چهار
تفسیر آیه ۲۲۷ سوره #بقره از تفسیر نور
وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (۲۲۷)
و اگر تصمیم به طلاق گرفتند(آن هم با شرائطش،مانعی ندارد.)همانا خداوند شنوا و داناست.
نکته ها:
* این آیه ی کوتاه،در عین اینکه طلاق را بلامانع می داند،ولی در مفهوم آن،این هشدار و تهدید نیز وجود دارد که اگر مردان تصمیم بر طلاق گرفتند،دیگر وعده ی مغفرت و رحمت در کار نیست و خداوند نسبت به کردار آنان شنوا و آگاه است و می داند که آیا هواپرستی، شوهر را وادار کرده تا از قانون طلاق سوء استفاده کند و یا اینکه براستی وضعیّت خانوادگی چنان اقتضا می کرد که از همدیگر جدا شوند؟
پیام ها:
۱- اسلام،طلاق را با همه تلخی ها و زشتی هایش می پذیرد،ولی بلا تکلیف گذاشتن همسر را نمی پذیرد. «وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ»
۲- تصمیم طلاق با مرد است. «عَزَمُوا»
۳- از هواپرستی وتصمیمی که زندگی زن را تباه می کند پرهیز نمایید. «فَإِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
@alquran_ir
هدایت شده از صحیفه سجادیه
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه
(۳۳)
از: آيت الله حسن ممدوحي
فراز نوزدهم
حَمْداً لَا مُنْتَهَی لِحَدِّهِ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ، حَمْداً یکونُ وُصْلَةً إِلَی طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَباً إِلَی رِضْوَانِهِ، وَ ذَرِیعَةً إِلَی مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً إِلَی جَنَّتِهِ، وَ خَفِیراً مِنْ نَقِمَتِهِ،
براي خدا حمدي ضروري است كه نه حد، نه عدد، نه مقدار و نه نهايت داشته باشد و آن موجب رسيدن به اطاعت او و موجب عفو و رضوان و وسيله اي براي مغفرت خداي منان و متعال گردد.
محدود بودن هر چيز در يكي از اين چهار چيز قابل تصور است: يا در حد ماهوي اوست، بدان معني كه داراي حدي است كه از ساير موجودات ممتاز است، همانند امتياز درخت از حيوان و امتياز آب از آتش.
و گاهي حد شي در تعداد و شمارش آن است كه از عدد خاصي تجاوز نكند. و گاهي داراي مرز خاصي است كه با پيوستن به آن مقصود حاصل شود؛ همانند فردي كه درس مي خواند تا دانشنامه خود را از دانشگاه خاصي اخذ كند و پس از گرفتن دانشنامه تحصيل او به پايان مي رسد، و چهارم آن كه از نظر زمان متناهي است، همانند فصول سال كه ايام بهار سپري مي شود و ايام تابستان مي رسد.
در حقيقت، اين چهار گونه حد آن چنان است كه هيچ موجودي از موجودات عالم از آن خارج نيست، بلكه هر فردي از افراد در خارج به يكي از اين چهارگونه مرز محدود است: يا در ماهيت، يا در عدد، يا در غايت و مقصد، يا در زمان. و اگر حقيقتي يافت شود كه داراي هيچ يك از اين حدود نباشد، او غيرمتناهي است.
امام عليه السلام در اين فراز براي خداي متعال حمدي را لازم ديده كه هيچ يك از اين چهار مرز را نداشته و قهرا غيرمتناهي و بي پايان باشد، اما ضرورت اين چنين حمدي آن است كه حضرت حق، غيرمتناهي بالذات است و قهرا نعمت هاي او نيز چنين است كه فرموده:
ان تعدو نعمت الله لا تحصوها.
پس حكم مسلم عقل اين است كه در مقابل ذات بي نهايت و نعمت هاي بي نهايت، شكر بي نهايت ضروري و لازم خواهد بود.
سؤ الي كه در اين جا رخ مي نمايد اين است كه آيا چنين شكري از بندگان قابل تحقق است يا خير؟
جواب آن است كه اگر كسي فهميد كه در مقابل نعم الهي از شكر ناتوان است، به حق بندگي واصل گشته است.
در روايتي آمده كه به يكي از انبيا خطاب شد كه شكر خداي خود بگذار، در جواب عرض كرد: چگونه شكر نعم بي پايان گذارم كه عاجزم ؟! جواب آمد كه اين خود شكر من است.
@sahifeh_ir
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا کریم همتی قصد سفر به دبی را دارد؟
🔹رفتارهای مشکـــوک سازمان هلالاحمر در آخرین روزهای کاری خود!!
#سرطان_اصلاحات #هلال_احمر
#کریم_همتی #رئیس_سازمان_هلال_احمر
#اقامت_دبی #رانت #روحانی #دولت_تدبیر_و_امید
هدایت شده از خانواده امن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینگونه تربیت کنیم.......
هدایت شده از عرفان، اوج ناز
#سفارشهای_امام_صادق_عليه_السّلام_به_عبداللَّه_بن_جندب (۱۲۲)
از آیت الله مصباح یزدی
ﻟﺰﻭﻡ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺗﺤﻘﻖ ﻭﻋﺪﻩﻫﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﻧﮑﺘﻪ ﯼ ﻣﻬﻤﯽ ﮐﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﺣﺬﺭ ﻣﯽﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺗﺤﻘﻖ ﻭﻋﺪﻩﻫﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ، ﻓﺮﻳﺐ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﺎﻳﺪ.
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺑﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎﯼ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺳﻮﺀ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺍﺯ ﻭﻋﺪﻩﻫﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺮ ﻣﯽﺧﻮﺭﻳﻢ. ﻣﺜﻠﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻨﯽ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺩﺭ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻓﺮﻋﻮﻧﻴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺗﻮﺳﻂ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﺶ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ، ﻧﺠﺎﺕ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺑﺮ ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺘﺎﻥ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ.
ﺁﻳﺎﺕ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﻫﻢ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻨﯽ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ (ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺍﻣﺘﻴﺎﺯﻫﺎﯼ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﯼ ﻗﺎﻳﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ:
ﻳﺎ ﺑﻨﯽ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺍﺫﮐﺮﻭﺍ ﻧﻌﻤﺘﯽ ﺍﻟﺘﯽ ﺃﻧﻌﻤﺖ ﻋﻠﻴﮑﻢ ﻭ ﺃﻧﯽ ﻓﻀﻠﺘﮑﻢ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ؛
ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ:...
ﻭ ﻓﻀﻠﻨﺎﻫﻢ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ.
ﺑﻨﯽ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻫﻢ ﻋﺰﺕ ﻭ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻀﻤﻴﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻢ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ: ﻭ ﻗﺎﻟﻮﺍ ﻟﻦ ﺗﻤﺴﻨﺎ ﺍﻟﻨﺎﺭ ﺍﻟﺎ ﺃﻳﺎﻣﺎ
ﻣﻌﺪﻭﺩﺓ... ؛
ﻭ ﻳﻬﻮﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺧﺪﺍ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺬﺍﺏ ﻧﮑﻨﺪ، ﺟﺰ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﻌﺪﻭﺩ.
ﺁﻧﺎﻥ ﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﻋﺰﻳﺰ ﮐﺮﺩﻩﻫﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ:...
ﻧﺤﻦ ﺃﺑﻨﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺃﺣﺒﺎﺅﻩ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﺻﻬﻴﻮﻧﻴﺴﺖﻫﺎ ﻣﺪﻋﯽ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺣﻀﺮﺕ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﻣﻠﺖ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻩ ﯼ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﻔﻴﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻠﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﺎﻳﺪ ﻣﻄﻴﻊ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﺷند!
@nazz_ir
هدایت شده از نهج البلاغه
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۳۲۳)
حکمت ۳۷۱ نهج البلاغه
بخش چهارم:
در گفتار حكيمانه ۵۷ آمده بود:
«الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ ينْفَدُ;
قناعت سرمايه اى است كه هرگز تمام نمى شود».
همين مضمون در گفتار حكيمانه ۳۴۹ و گفتار حكيمانه ۲۲۹ آمده بود.
حقيقت قناعت يك ملكه درونى است كه انسان با داشتن آن با حدّاقل لازم براى زندگى مى سازد و به دنبال زرق و برق و اضافات و تشريفاتى كه وقت و فكر و عمر انسان را مصروف خود مى سازد نمى رود.
به همين دليل آلوده انواع گناهان و مسائل غير اخلاقى نمى شود.
اضافه بر اين، شخص قانع، آزادگى فوق العاده اى دارد زيرا زير بار منت هيچ كس نيست;
در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام)در غررالحكم آمده است:
«الْحُرُّ عَبْدٌ مَا طَمِعَ وَ الْعَبْدُ حُرٌّ إِذَا قَنِعَ;
شخص آزاده، برده است هنگامى كه طمع كند، و برده، آزاده است هنگامى كه قناعت پيشه كند».
در ششمين نكته مى فرمايد: «هيچ مالى براى نابودى فقر بهتر از رضا به مقدار نياز نيست»;
(وَلاَ مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ).
اين جمله كه در واقع تكميل كننده جمله سابق است اشاره به اين دارد كه بى نيازى حقيقى در آن است كه انسان به ضروريات زندگى راضى باشد و درپى مال اندوزى و فراهم كردن اسباب و وسايل تجملاتى كه به يقين مورد نياز او نيست خود را به زحمت نيفكند كه اين نوعى فقر و آن نوعى غناست.
@nahj_ir
هدایت شده از تفسیر قرآن
درس دویست و شصت و پنج
تفسیر آیه ۲۲۸ سوره #بقره از تفسیر نور
وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَهَ قُرُوءٍ وَ لا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ ما خَلَقَ اللّهُ فِی أَرْحامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَهٌ وَ اللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (۲۲۸)
زنان طلاق داده شده،خودشان را تا سه پاکی در انتظار قرار دهند.(یکی پاکی که طلاق در آن واقع شده و دو پاکی کامل دیگر وهمین که حیض سوم را دید،عده او تمام می شود.)و اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند،برای آنها روا نیست که آنچه را خدا در رحم آنها آفریده است،کتمان کنند.و شوهرانشان اگر سر آشتی دارند،به بازآوردن آنها در این مدّت،(از دیگران)سزاوارترند و همانند وظائفی که زنان بر عهده دارند،به نفع آنان حقوقی شایسته است و مردان را بر زنان مرتبتی است.وخداوند توانا وحکیم است.
نکته ها:
* «قُرء»به معنای پاک شدن و به معنای عادت ماهیانه،هر دو آمده است،ولی اگر به صورت «قُروء»جمع بسته شود به معنای پاک شدن است و اگر به صورت«اقراء»جمع بسته شود به معنای عادت ماهانه است.
* مهلتِ عدّه،ضامن حفظ حقوق خانواده است.زیرا در این مدّت هم فرصتی برای فکر و بازگشتن به زندگی اوّلیه پیدا می شود و هیجان ها فروکش می کند،و هم مشخّص می گردد که زن باردار است یا نه،تا اگر تصمیم بر ازدواج دیگری دارد،نسل مرد بعدی با شوهر قبلی اشتباه نگردد.
* امام صادق علیه السلام فرمود:در مسئله حیض،پاک شدن و بارداری،گواهی خود زن کافی است و شهادت و سوگند و یا دلیل دیگری لازم نیست.امّا بر زنان حرام است که خلاف واقع بگویند.و باید شرایط خود را بی پرده بگویند که اگر کتمان کنند،به خدا و قیامت ایمان ندارند.
* رجوع مرد به همسر در ایّام عدّه،تابع هیچگونه تشریفات خاصّی نیست،برخلاف طلاق که شرایط و تشریفات زیادی را لازم دارد.البتّه این مدّت، مخصوص گروهی از زنان است، ولی طلاقِ زنان باردار،یائسه یا زنانی که آمیزش جنسی با آنان صورت نگرفته، احکام خاصّی دارد که خواهد آمد.
پیامهای این آیه را در شماره بعد بخوانید.
@alquran_ir