هدایت شده از خانواده امن
🌺🌿چوبکبریتهای_زندگی
🌺🌿 بسیاری از اشیاء کوچک در شرایط عادی، ضایعات به حساب میآیند و حتّی در سطل زباله انداخته میشوند. مثل یک میخ کوچک، سوزن سرم، یک چوب کبریت، پیچ و مهره ریز و دهها چیز بیارزش دیگر که کسی تلاش جدّی برای نگهداری آنها نمیکند. امّا گاه در شرایط سخت و
حسّاس همین اشیاء بیارزش نقش حیاتی ایفا میکنند. سوزن سرم جان یک بیمار و چوب کبریتی جان انسانی را از سرما نجات میدهد.
🌺🌿 در زندگی مشترک، گاه یک رفتار یا جمله کوچک و به ظاهر ناچیز، آبی بر روی آتش دعوا و تشنّج است و از فتنهای بزرگ جلوگیری میکند. هر رفتار و جملهی سادهای که بتواند همسر را از لجبازی، عصبانیّت و جدل دور کند گوهری ارزشمند است.
🌺🌿برای نمونه برخی رفتارها و جملات ساده و کوچک را که در حال عصبانیّت همسر کارگشاست ذکر میکنیم:
🌺🌿بوسیدن پیشانی همسر
🌺🌿دست روی شانههای همسر گذاشتن
🌺🌿سکوتِ متواضعانه به هنگام عصبانیت شدید وی
🌺🌿آوردن آب قند برای او
🌺🌿لبخند زدن با ژست پذیرش نظر او
🌺🌿 جملات کوتاه مثل "خودتو اذیت نکن"، "حق با توست"، "ارزششو نداره خودتو ناراحت نکن"، "درکت میکنم"،"منو ببخش اگر ناراحتت کردم"،"طاقت دیدن ناراحتیتو ندارم"،"بیا فراموشش کنیم"،"چشم هر چی تو بگی عزیزم"،"تو جون بخواه عزیزم"،"روی حرفات فکر میکنم"،"از دستم راضی باش" و صدها رفتار کوچک و جملهی کوتاه و ساده که در بزنگاهها شما را از خطر سردی روابط نجات میدهد.
@amn_org
هدایت شده از عرفان، اوج ناز
#سفارشهای_امام_صادق_عليه_السّلام_به_عبداللَّه_بن_جندب (۱۳۹)
از آیت الله مصباح یزدی
ﺧﻠﻮﺹ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﺤﺒﺖ:
ﺣﻀﺮﺕ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ: ﻳﺎ ﺑﻦ ﺟﻨﺪﺏ ﺍﺣﺒﺐ ﻓﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻓﯽ ﺍﻟﻠﻪ؛
ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﺟﻨﺪﺏ، ﺩﻭﺳﺘﯽ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ؛
ﻳﻌﻨﯽ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻇﺎﻫﺮﻳﺖ، ﺣﺘﯽ ﺣﺐ ﻭ ﺑﻐﻀﺖ، ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺍﺕ - ﮐﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﻗﻠﺒﯽ ﻭ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ - ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽﺩﺍﺭﯼ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﯽﺩﺍﺭﯼ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺫﻋﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ، ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﺲ ﻣﺸﮑﻞ، ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽﻫﺎ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻫﺎﻳﺶ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ، ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﮐﻤﺎﻝ ﻭ ﺳﻴﺮ ﻭ ﺳﻠﻮﮎ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﻌﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻇﺎﻫﺮﻳﺶ، ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻭ ﺍﻧﻔﺎﻗﺶ، ﮐﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﮐﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﮐﻴﻨﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﻗﻠﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺍﺵ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻧﻤﯽ ﮔﻮﻳﻢ ﻏﻴﺮ ﻣﻤﮑﻦ، ﻭﻟﯽ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻠﺎﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﻣﯽﻃﻠﺒﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﻤﮏ ﻧﮑﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺳﺪ.
ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮐﻤﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺪ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻣﺤﺒﺘﺸﺎﻥ ﺻﺪﺩﺭﺻﺪ ﺧﺎﻟﺺ «ﻓﯽ ﺍﻟﻠﻪ» ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺎﻳﺴﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﺗﻠﺎﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ؛ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﮐﻤﮏ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻮﻓﻴﻘﺎﺕ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﺎﻣﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﻤﻮﺩ.
ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﻳﻴﻢ، ﻣﺤﺒﺘﻤﺎﻥ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻳﮏ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺻﻴﻞ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﻣﺤﺒﺖﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻌﺎﻉ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﺒﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ ﻣﺜﻠﺎ ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻣﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﻮﻧﯽ ﻭ ﻧﺴﺒﯽ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ:
ﻭ ﻗﻀﯽ ﺭﺑﮏ ﺃﻟﺎ ﺗﻌﺒﺪﻭﺍ ﺍﻟﺎ ﺍﻳﺎﻩ ﻭ ﺑﺎﻟﻮﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﺣﺴﺎﻧﺎ،
ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ:
ﺃﻥ ﺍﺷﮑﺮﻟﯽ ﻭ ﻟﻮﺍﻟﺪﻳﮏ.
ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺯﻥ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺣﺘﯽ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻬﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ:
ﻗﻞ ﻟﺎ ﺃﺳﺌﻠﮑﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺃﺟﺮﺍ ﺍﻟﺎ ﺍﻟﻤﻮﺩﺓ ﻓﯽ ﺍﻟﻘﺮﺑﯽ.
ﺍﮔﺮ - ﺍﻟﻌﻴﺎﺫ ﺑﺎﻟﻠﻪ - ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﺎ ﭼﻪ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽﺩﺍﺷﺘﻴﻢ؟
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻗﻠﺐ ﺍﻟﻤﺆﻣﻦ ﻋﺮﺵ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ.
ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻗﻠﺐ ﻣﺆﻣﻦ ﻋﺮﺵ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ، ﭼﻨﻴﻦ ﻗﻠﺒﯽ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻫﺮ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺩﻝ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺎﭘﺎﮐﯽ.
ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺩﻧﻴﺎ، ﻫﻮﺱ ﻫﺎ، ﻋﻠﺎﻳﻖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖﻫﺎﯼ ﺷﻴﻄﺎﻧﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻋﺮﺵ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ.
ﺭﺍﻩ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﮓ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﻣﺤﮑﻢ ﺍﻟﻬﯽ، ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻌﺎﻧﺖ ﺍﺯ ﺫﺍﺕ ﺍﻗﺪﺱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ.
@nazz_ir
هدایت شده از خانواده امن
🍁🍂تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند.
🍁🍂تربیت اولاد بالاترین چیزی است که در همه جوامع از همه شغلها بالاتر است.
🍁🍂هیچ شغلی به شرافت مادری نیست
🍁🍂این خیانت بزرگی است که به ملت ما کردند.
🍁🍂مادرها را منصرف کردند از بچه داری...
🍁🍂بچهداری را یک چیز منحطی حساب کردند؛
در صورتی که از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا می شود.
از دامن همین مادرها حسین بن علی پیدا می شود.
🍁🍂امام_خمینی (ره) ۲ خرداد ۱۳۵۸
🍁🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
@amn_org
هدایت شده از خانواده امن
خانواده امن
💫✨🌙🌟⚡️☀️💥💫✨
🌙
🌟
⚡️
☀️
🍁🍂.خوشبختی خانه در خدا پرستی است.
🍁🍂.عزت خانه در دوستی است.
🍁🍂.ثروت خانه در شادی است.
🍁🍂.زیبایی خانه در پاکیزگی است.
🍁🍂.پاکی خانه در تقوا است.
🍁🍂.نیاز خانه در معنویات
است.
🍁🍂استحکام خانه در تربیت است.
🍁🍂.گرمی خانه در محبت است.
🍁🍂.صفای خانه درمحبت است.
🍁🍂.پیشرفت خانه در قناعت است.
🍁🍂.لذت خانه در سازگاری است.
🍁🍂.سعادت خانه در امنیت است.
🍁🍂.روشنایی خانه در آرامش است.
🍁🍂.رفاه خانه در حرمت و تفاهم است
🍁🍂.ارزش خانه در اعتماد و اطمینان است.
🍁🍂.سلامتی خانه در نظافت و پاکیزگی است.
🍁🍂.صفت خانه در انصاف و گذشت است.
🍁🍂.شرافت خانه در لقمه حلال است.
🍁🍂.زینت خانه در ساده بودن است.
🍁🍂.آسایش خانه در انجام وظیفه است.
🍁🍂بیایید در داشتن یک خانه و«خانـواده امن» کـوشا باشیم
☀️
⚡️
🌟
🌙
💫✨🌙🌟⚡️☀️💥💫✨
@amn_org
هدایت شده از نهج البلاغه
#سبک_زندگی را از #نهج_البلاغه بیاموزیم (۳۴۰)
حکمت ۳۷۴ نهج البلاغه
بخش ششم:
ادامه بیان نمونه هایی از عمل به این عبارت مولا:
وَ أَفْضَلُ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْل عِنْدِ إِمَام جَائِر
مرحوم محقق شوشترى در شرح نهج البلاغه خود (بهج الصباغه) نمونه ديگرى ذكر مى كند و آن اين كه مروان دستور داد روز عيد (فطر يا قربان) منبر را آماده كنند و قبل از اداى نماز عيد شروع به خواندن خطبه كرد.
مردى برخاست و گفت: اى مروان تو مخالفت با سنّت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) كردى. اوّلاً منبر را روز عيد بيرون آوردى (در حالى كه خطبه را بايد ايستاده بخوانى نه نشسته بر منبر). ثانياً خطبه نماز عيد را قبل از نماز مى خوانى (در حالى كه خطبه نماز عيد، بعد از نماز است)
ابوسعيد در آن صحنه حاضر بود، پرسيد: اين مرد كيست؟ گفتند: فلان شخص، فرزند فلان شخص. گفت: بدانيد اين مرد وظيفه خود را انجام داد. من از پيامبر(صلى الله عليه وآله)شنيدم كه فرمود: هركس كار منكرى را ببيند اگر بتواند بايد آن را با دست خود و عملاً تغيير دهد و اگر نتواند با زبان و اگر نتواند با قلب (متنفر از آن باشد) و اين ضعيف ترين مرحله ايمان است.
قابل توجه اين كه تغيير دادن زمان خطبه، از بعد از نماز عيد به قبل از آن ـ به گفته ابوبكر كاشانى (نويسنده كتاب بدائع الصنائع و از فقهاى اهل سنت) ـ به اين سبب بود كه سخنان بى اساسى در خطبه هاى خود مى گفتند و مردم مى دانستند و براى خطبه آنها نمى نشستند. ناچار زمان آن را تغيير دادند.
داستان معروف فرزدق و اشعار مشهورش درباره امام سجاد(عليه السلام) در برابر هشام بن عبدالملك در كنار خانه خدا نيز نمونه زنده و بارزى از اين گفتار امام(عليه السلام)است.
البته در ذيل اين داستان آمده است كه هشام سخت از اين اشعار عصبانى شد و حقوق فرزدق را از بيت المال قطع كرد ولى امام سجاد(عليه السلام) آن را جبران فرمود. و در نهايت اشعار فرزدق در تاريخ جاودان و ماندگار شد.
داستان هاى زيادى در تاريخ اسلام از اين دست ديده مى شود. گرچه در بعضى از آن ها جان ناهى از منكر به خطر افتاد ولى اين در موارد نادرى بود كه با كليتى كه امام اميرمؤمنان(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه فرموده منافاتى ندارد زيرا همواره عمومات، استثنائاتى دارد.
@nahj_ir
هدایت شده از تفسیر قرآن
درس دویست و هشتاد و دوم
تفسیر آیه ۲۴۳ سوره #بقره از تفسیر نور
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَشْکُرُونَ (۲۴۳)
آیا ندیدی کسانی را که از ترس مرگ از خانه های خود فرار کردند،در حالی که هزاران نفر بودند، پس خداوند به آنها گفت:بمیرید(و آنها مردند،)سپس آنان را زنده کرد (تا درس عبرتی برای آیندگان باشند؟)همانا خداوند نسبت به مردم احسان می کند،ولی بیشتر مردم سپاس نمی گذارند.
نکته ها:
* در شأن نزول این آیه آمده است که در یکی از شهرهای شام که حدود هفتاد هزار خانوار جمعیّت داشت،بیماری طاعون پیدا شد و با سرعتی عجیب مردم را یکی پس از دیگری از بین می برد.در این میان عده ای از مردم که توانایی و امکانات کوچ داشتند،به امید اینکه از مرگ نجات پیدا کنند از شهر خارج شدند،پروردگار،آنها را در همان بیابان به همان بیماری نابود ساخت.
از برخی روایات استفاده می شود که اصل بیماری مزبور در آن شهر،به عنوان مجازات بود.
زیرا وقتی رهبر و پیشوای آنان از آنها خواست که خود را برای مبارزه و جهاد آماده کرده و از شهر خارج شوند،آنها به بهانه اینکه در منطقه جنگی مرض طاعون شایع است، از رفتن به میدان جنگ خودداری کردند و خداوند آنها را به همان چیزی که بهانه فرار از جنگ قرار داده بودند،مبتلا ساخت.
در برخی تفاسیر و روایات آمده است:وقتی حِزقیل نبی،یکی از پیامبران بنی اسرائیل،از آنجا عبور می کرد از خداوند درخواست کرد که آنها را زنده کند.خداوند دعای او را اجابت کرد و آنها را مجدّداً زنده نمود و به زندگی باز گشتند.البته این الطاف الهی، هشدار و درس عبرتی برای آیندگان تاریخ است که انسان بفهمد و شکرگزار خداوند باشد.
@alquran_ir