eitaa logo
بیداری
858 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
2 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عرفان، اوج ناز
(۱۳۸) از آیت الله مصباح یزدی ‏ ﺭﻳﺎ ﻓﺎﺳﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻋﻤﺎﻝ: ‏ﻭ ﮐﻞ ﺍﻟﺒﺮ ﻣﻘﺒﻮﻝ ﺍﻟﺎ ﻣﺎ ﮐﺎﻥ ﺭﺋﺎﺀ: ‏ﻫﺮ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺭﻳﺎ ﺑﺎﺷﺪ. ‏ ‏ﺩﺭ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ، ﮐﺎﺭﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺣﺎﻝ ﺧﺎﺭﺝ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ: ﻳﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺿﺎ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩﯼ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ، ﻳﺎ ﺑﻪ ﺍﻏﺮﺍﺿﯽ ﺩﻳﮕﺮ. ‏ ‏ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﻳﺞ ﺗﺮﻳﻦ ﺍﻏﺮﺍﺽ ﻏﻴﺮ ﺍﻟﻬﯽ، ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﻳﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻠﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ «ﺭﻳﺎ» ﺗﻌﺒﻴﺮ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ؛ ﻳﻌﻨﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﺒﻴﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﻨﻨﺪ، ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ. ‏ ‏ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﯽ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ، ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺭﻳﺎ ﻭ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﻳﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﺫﺍﺗﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻳﻦ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻋﻤﻞ ﺭﻳﺎﻳﯽ ﺫﺍﺗﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺘﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻭﺟﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﻭﺍﻗﻊ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ‏ ‏ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻧﻴﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻧﻴﺰ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ، ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻫﺮ ﻳﮏ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻮﻥ ﺍﺻﻞ ﻧﻴﺖ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ. ‏ ‏ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ، ﮐﺎﺭ ﺭﻳﺎﻳﯽ ﻫﺮ ﻗﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻣﻬﻢ ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﺠﻢ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺁﻥ ﺯﺣﻤﺖ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﮐﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﻫﺮﮔﺰ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ. ‏ ‏ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ، ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭ ﻋﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺭﻳﺎ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﻧﺒﻮﺩﻧﺶ ﺍﺯ ﺳﺎﻳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﻠﺎﻭﻩ، ﺭﻳﺎﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﮐﻢ ﺗﺮ ﻣﺸﻬﻮﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﺘﯽ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺮ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺸﺘﺒﻪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﯽ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭ ﺁﻥ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺣﺐ ﻭ ﺑﻐﺾ ﺍﺳﺖ. ‏ @nazz_ir
هدایت شده از نهج البلاغه
هدایت شده از نهج البلاغه
را از بیاموزیم (۳۳۹)  حکمت ۳۷۴ نهج البلاغه بخش پنجم: وَ أَفْضَلُ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْل عِنْدِ إِمَام جَائِر ‏جالب اين كه ابن ابى الحديد در ذيل اين جمله اشاره به داستان زيد بن ارقم در برابر ابن زياد يا يزيد بن معاويه مى كند و مى گويد: ‏ مصداق اين سخن روايتى است كه مى گويد: زيد بن ارقم، ابن زياد ـ و گاه گفته شده يزيد بن معاويه ـ را ديد كه با چوبدستى خود به دندان امام حسين(عليه السلام)مى زند در آن زمانى كه سر آن حضرت را نزد او برده بودند. زيد بن ارقم فرياد زد و گفت: چوب را بردار. بسيار ديدم كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اين دندان ها را مى بوسيد. ‏ ‏نمونه ديگر آن سخنى است كه عبدالله بن عفيف ازدى در مسجد كوفه در برابر ابن زياد گفت و سخنان او را درهم كوبيد. ‏هنگامى كه ابن زياد بعد از شهادت امام حسين(عليه السلام) و يارانش براى قدرت نمايى به مسجد كوفه آمد و بر فراز منبر رفت و در برابر انبوه جمعيت، خدا را حمد كرد كه پيروز شده و اهانت شديدى به حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) كرد و آن حضرت را به دروغگويى نسبت داد، عبدالله بن عفيف ازدى (كه چشمش نابينا بود) از ميان جمعيت برخاست و فرياد زد: ‏«يا ابْنَ مَرْجانةَ! اِنّ الكذّابَ وَابنَ الكَذّابِ أنتَ و أبوكَ و مَنِ اسْتَعْمَلَكَ وأبوهُ يا عَدُوَّ اللهِ أتقتُلُونَ أولادَ النَّبِيِّين وَتَتَكَلَّمونَ بِهذا الكَلامِ على مَنابِرِ المُسلِمين؟; ‏یعنی: ‏اى پسر مرجانه! دروغگو و فرزند دروغگو تويى و پدر توست و كسى كه تو را بر اين مسند نشانده و پدر اوست. اى دشمن خدا فرزندان پيامبران را به قتل مى رسانى و اين سخن زشت را بر منبر مسلمانان مى گويى؟». ‏ ‏ (قابل توجه اين كه او ابن زياد را ابن زياد خطاب نكرد بلكه به مادرش مرجانه نسبت داد تا آلوده بودن نسب او را با اين سخن آشكار كند و در ميان جمعيت رسوايش سازد). ‏ ‏ ابن زياد كه انتظار چنين سخنى را از هيچ كس نداشت خشمگين شد و گفت: گوينده اين سخن كيست؟ عبدالله بن عفيف گفت: منم اى دشمن خدا! آيا خاندان پاكى را كه خداوند آن ها را از هرگونه آلودگى پيراسته به قتل مى رسانى و مى پندارى مسلمانى؟ ‏ ‏وا غوثاه; كجايند فرزندان مهاجر و انصار كه از تو و از آن طغيانگر (يزيد) نفرين شده فرزند نفرين شده توسط پيامبر(صلى الله عليه وآله)، انتقام بگيرند... . ‏ ‏به اين ترتيب، عبدالله، بذر انقلاب بر ضد بنى اميه و خونخواهى امام حسين(عليه السلام)را در دل ها با سخنانش پاشيد و هرچند سرانجام در اين راه شهيد شد ولى كار خود را كرد. @nahj_ir
هدایت شده از تفسیر قرآن
هدایت شده از تفسیر قرآن
درس دویست و هشتاد و یکم تفسیر آیه ۲۴۱ و ۲۴۲ سوره از تفسیر نور وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ (۲۴۱) کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (۲۴۲) و برای زنان طلاق داده شده،بهره ی مناسبی است که(پرداخت آن)بر مردانِ پرهیزکار سزاوار است. این چنین خداوند آیات خود را برای شما تبیین می کند،شاید که اندیشه کنید. نکته ها: * در آیات قبل،نحوه ی پرداخت مهریه به زنان طلاق داده شده،قبل از آمیزش و بعد از آن بیان شد.این آیه یا در مورد کسانی است که در ضمن عقد،مهریه آنان مشخّص نشده و قبل از آمیزش طلاق داده می شوند،و یا یک سفارش عاطفی و اخلاقی برای تمام موارد طلاق است که علاوه بر پرداخت تمام یا نصف مهریه،هدیه ای جداگانه برای جبران ناراحتی ها و دل شکستگی های زن،از سوی شوهر به او پرداخت شود. البته این یک دستور اخلاقی و استحبابی است که سزاوار است متّقین و پرهیزگاران آنرا مراعات نمایند. به هر حال از جلمه ی «حَقًّا عَلَی الْمُحْسِنِینَ» در آیه ۲۳۶ و «حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» در اینجا و «لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ» آیه ۲۳۷،می توان توجّه مخصوصِ اسلام را درباره ی حفظ حقوق وعواطف زنان مطلّقه بدست آورد. * امام حسن علیه السلام به زنی که طلاق داده بود،کنیزی را به عنوان هدیه بخشید. پیام ها: ۱- در برخورد با زنان مطلقه،تقوا لازم است. «وَ لِلْمُطَلَّقاتِ... حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» ۲- هدیه دادن که نقش کدورت زدایی و دلجویی دارد،نشانه ی پرهیزکاران است. «مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقِینَ» ۳- در احکام و دستورات الهی،باید اندیشه نمود تا به مصالح آن پی برد. «یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» @alquran_ir
هدایت شده از خانواده امن
🌺🌿چوب‌کبریت‌های_زندگی 🌺🌿 بسیاری از اشیاء کوچک در شرایط عادی، ضایعات به حساب می‌آیند و حتّی در سطل زباله انداخته می‌شوند. مثل یک میخ کوچک، سوزن سرم، یک چوب کبریت، پیچ و مهره ریز و دهها چیز بی‌ارزش دیگر که کسی تلاش جدّی برای نگهداری آنها نمی‌کند. امّا گاه در شرایط سخت و حسّاس همین اشیاء بی‌ارزش نقش حیاتی ایفا می‌کنند. سوزن سرم جان یک بیمار و چوب کبریتی جان انسانی را از سرما نجات می‌دهد. 🌺🌿 در زندگی مشترک، گاه یک رفتار یا جمله کوچک و به ظاهر ناچیز، آبی بر روی آتش دعوا و تشنّج است و از فتنه‌ای بزرگ جلوگیری می‌کند. هر رفتار و جمله‌ی ساده‌ای که بتواند همسر را از لجبازی، عصبانیّت و جدل دور کند گوهری ارزشمند است. 🌺🌿برای نمونه برخی رفتارها و جملات ساده و کوچک را که در حال عصبانیّت همسر کارگشاست ذکر می‌کنیم: 🌺🌿بوسیدن پیشانی همسر 🌺🌿دست روی شانه‌های همسر گذاشتن 🌺🌿سکوتِ متواضعانه به هنگام عصبانیت شدید وی 🌺🌿آوردن آب قند برای او 🌺🌿لبخند زدن با ژست پذیرش نظر او 🌺🌿 جملات کوتاه مثل "خودتو اذیت نکن"، "حق با توست"، "ارزششو نداره خودتو ناراحت نکن"، "درکت می‌کنم"،"منو ببخش اگر‌ ناراحتت کردم"،"طاقت دیدن ناراحتیتو ندارم"،"بیا فراموشش کنیم"،"چشم هر چی تو بگی عزیزم"،"تو جون بخواه عزیزم"،"روی حرفات فکر می‌کنم"،"از دستم راضی باش" و صدها رفتار کوچک و جمله‌ی کوتاه و ساده‌ که در بزنگاهها شما را از خطر سردی روابط نجات می‌‌دهد. @amn_org
هدایت شده از عرفان، اوج ناز
هدایت شده از عرفان، اوج ناز
(۱۳۹) از آیت الله مصباح یزدی ﺧﻠﻮﺹ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﺤﺒﺖ: ﺣﻀﺮﺕ ﻣﯽ‌ﻓﺮﻣﺎﻳﻨﺪ: ﻳﺎ ﺑﻦ ﺟﻨﺪﺏ ﺍﺣﺒﺐ ﻓﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻓﯽ ﺍﻟﻠﻪ؛ ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﺟﻨﺪﺏ، ﺩﻭﺳﺘﯽ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﮐﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍ؛ ﻳﻌﻨﯽ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻇﺎﻫﺮﻳﺖ، ﺣﺘﯽ ﺣﺐ ﻭ ﺑﻐﻀﺖ، ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺍﺕ - ﮐﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﻗﻠﺒﯽ ﻭ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ - ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺭﯼ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﺭﺿﺎﻳﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ‏ ‏ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺫﻋﺎﻥ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ، ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﺲ ﻣﺸﮑﻞ، ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ‌ﻫﺎ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﻫﺎﻳﺶ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ، ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺗﺐ ﮐﻤﺎﻝ ﻭ ﺳﻴﺮ ﻭ ﺳﻠﻮﮎ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻳﺪ ﺳﻌﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻇﺎﻫﺮﻳﺶ، ﻧﻤﺎﺯ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﻭ ﺍﻧﻔﺎﻗﺶ، ﮐﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﮐﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﻧﻴﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ. ‏ ‏ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﮐﻴﻨﻪ ﺍﻣﺮﯼ ﻗﻠﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺍﺵ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﯼ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻧﻤﯽ ﮔﻮﻳﻢ ﻏﻴﺮ ﻣﻤﮑﻦ، ﻭﻟﯽ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﻠﺎﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭﯼ ﻣﯽ‌ﻃﻠﺒﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﻤﮏ ﻧﮑﻨﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺳﺪ. ‏ ‏ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮐﻤﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﺪ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﻣﺤﺒﺘﺸﺎﻥ ﺻﺪﺩﺭﺻﺪ ﺧﺎﻟﺺ «ﻓﯽ ﺍﻟﻠﻪ» ﺑﺎﺷﺪ. ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻧﺎﺍﻣﻴﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺎﻳﺴﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﺗﻠﺎﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﺪ؛ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻴﺰ ﮐﻤﮏ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻥ ﺷﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻮﻓﻴﻘﺎﺕ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﺎﻣﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﻤﻮﺩ. ‏ ‏ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻮﻳﻴﻢ، ﻣﺤﺒﺘﻤﺎﻥ ﺻﺪ ﺩﺭ ﺻﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻳﮏ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺻﻴﻞ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻘﻴﻪ ﻣﺤﺒﺖ‌ﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺷﻌﺎﻉ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﺒﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ ﻣﺜﻠﺎ ﺍﮔﺮ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻧﻪ ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻣﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﻮﻧﯽ ﻭ ﻧﺴﺒﯽ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ‏ﻭ ﻗﻀﯽ ﺭﺑﮏ ﺃﻟﺎ ﺗﻌﺒﺪﻭﺍ ﺍﻟﺎ ﺍﻳﺎﻩ ﻭ ﺑﺎﻟﻮﺍﻟﺪﻳﻦ ﺍﺣﺴﺎﻧﺎ، ‏ ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ: ‏ﺃﻥ ﺍﺷﮑﺮﻟﯽ ﻭ ﻟﻮﺍﻟﺪﻳﮏ. ‏ ‏ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺯﻥ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺣﺘﯽ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻬﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ‏ﻗﻞ ﻟﺎ ﺃﺳﺌﻠﮑﻢ ﻋﻠﻴﻪ ﺃﺟﺮﺍ ﺍﻟﺎ ﺍﻟﻤﻮﺩﺓ ﻓﯽ ﺍﻟﻘﺮﺑﯽ. ‏ﺍﮔﺮ - ﺍﻟﻌﻴﺎﺫ ﺑﺎﻟﻠﻪ - ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﺎ ﭼﻪ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ‌ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ؟ ‏ ‏ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻣﻤﻠﻮ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ‏ﻗﻠﺐ ﺍﻟﻤﺆﻣﻦ ﻋﺮﺵ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ. ‏ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻗﻠﺐ ﻣﺆﻣﻦ ﻋﺮﺵ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ، ﭼﻨﻴﻦ ﻗﻠﺒﯽ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻫﺮ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺩﻝ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺎﭘﺎﮐﯽ. ‏ ‏ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺩﻧﻴﺎ، ﻫﻮﺱ ﻫﺎ، ﻋﻠﺎﻳﻖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ‌ﻫﺎﯼ ﺷﻴﻄﺎﻧﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻋﺮﺵ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ. ‏ ‏ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻘﺎﻣﯽ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﮓ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﻣﺤﮑﻢ ﺍﻟﻬﯽ، ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻌﺎﻧﺖ ﺍﺯ ﺫﺍﺕ ﺍﻗﺪﺱ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ. @nazz_ir
هدایت شده از خانواده امن
🍁🍂تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند. 🍁🍂تربیت اولاد بالاترین چیزی است که در همه جوامع از همه شغلها بالاتر است. 🍁🍂هیچ شغلی به شرافت مادری نیست 🍁🍂این خیانت بزرگی است که به ملت ما کردند. 🍁🍂مادرها را منصرف کردند از بچه داری... 🍁🍂بچه‌داری را یک چیز منحطی حساب کردند؛ در صورتی که از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا می شود. از دامن همین مادرها حسین بن علی پیدا می شود. 🍁🍂امام_خمینی (ره) ۲ خرداد ۱۳۵۸ 🍁🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@amn_org
هدایت شده از خانواده امن
خانواده امن 💫✨🌙🌟⚡️☀️💥💫✨ 🌙 🌟 ⚡️ ☀️ 🍁🍂.خوشبختی خانه در خدا پرستی است. 🍁🍂.عزت خانه در دوستی است. 🍁🍂.ثروت خانه در شادی است. 🍁🍂.زیبایی خانه در پاکیزگی است. 🍁🍂.پاکی خانه در تقوا است. 🍁🍂.نیاز خانه در معنویات است. 🍁🍂استحکام خانه در تربیت است. 🍁🍂.گرمی خانه در محبت است. 🍁🍂.صفای خانه درمحبت است. 🍁🍂.پیشرفت خانه در قناعت است. 🍁🍂.لذت خانه در سازگاری است. 🍁🍂.سعادت خانه در امنیت است. 🍁🍂.روشنایی خانه در آرامش است. 🍁🍂.رفاه خانه در حرمت و تفاهم است 🍁🍂.ارزش خانه در اعتماد و اطمینان است. 🍁🍂.سلامتی خانه در نظافت و پاکیزگی است. 🍁🍂.صفت خانه در انصاف و گذشت است. 🍁🍂.شرافت خانه در لقمه حلال است. 🍁🍂.زینت خانه در ساده بودن است. 🍁🍂.آسایش خانه در انجام وظیفه است. 🍁🍂بیایید در داشتن یک خانه و«خانـواده امن» کـوشا باشیم ☀️ ⚡️ 🌟 🌙 💫✨🌙🌟⚡️☀️💥💫✨ @amn_org
🔻انتقاد از دوگانه ای دیگر
هدایت شده از نهج البلاغه
هدایت شده از نهج البلاغه
را از بیاموزیم (۳۴۰)  حکمت ۳۷۴ نهج البلاغه بخش ششم: ادامه بیان نمونه هایی از عمل به این عبارت مولا: وَ أَفْضَلُ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْل عِنْدِ إِمَام جَائِر ‏مرحوم محقق شوشترى در شرح نهج البلاغه خود (بهج الصباغه) نمونه ديگرى ذكر مى كند و آن اين كه مروان دستور داد روز عيد (فطر يا قربان) منبر را آماده كنند و قبل از اداى نماز عيد شروع به خواندن خطبه كرد. ‏ ‏مردى برخاست و گفت: اى مروان تو مخالفت با سنّت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) كردى. اوّلاً منبر را روز عيد بيرون آوردى (در حالى كه خطبه را بايد ايستاده بخوانى نه نشسته بر منبر). ثانياً خطبه نماز عيد را قبل از نماز مى خوانى (در حالى كه خطبه نماز عيد، بعد از نماز است) ‏ ‏ابوسعيد در آن صحنه حاضر بود، پرسيد: اين مرد كيست؟ گفتند: فلان شخص، فرزند فلان شخص. گفت: بدانيد اين مرد وظيفه خود را انجام داد. من از پيامبر(صلى الله عليه وآله)شنيدم كه فرمود: هركس كار منكرى را ببيند اگر بتواند بايد آن را با دست خود و عملاً تغيير دهد و اگر نتواند با زبان و اگر نتواند با قلب (متنفر از آن باشد) و اين ضعيف ترين مرحله ايمان است. ‏ ‏ قابل توجه اين كه تغيير دادن زمان خطبه، از بعد از نماز عيد به قبل از آن ـ به گفته ابوبكر كاشانى (نويسنده كتاب بدائع الصنائع و از فقهاى اهل سنت) ـ به اين سبب بود كه سخنان بى اساسى در خطبه هاى خود مى گفتند و مردم مى دانستند و براى خطبه آنها نمى نشستند. ناچار زمان آن را تغيير دادند. ‏ ‏ داستان معروف فرزدق و اشعار مشهورش درباره امام سجاد(عليه السلام) در برابر هشام بن عبدالملك در كنار خانه خدا نيز نمونه زنده و بارزى از اين گفتار امام(عليه السلام)است. ‏البته در ذيل اين داستان آمده است كه هشام سخت از اين اشعار عصبانى شد و حقوق فرزدق را از بيت المال قطع كرد ولى امام سجاد(عليه السلام) آن را جبران فرمود. و در نهايت اشعار فرزدق در تاريخ جاودان و ماندگار شد. ‏ ‏داستان هاى زيادى در تاريخ اسلام از اين دست ديده مى شود. گرچه در بعضى از آن ها جان ناهى از منكر به خطر افتاد ولى اين در موارد نادرى بود كه با كليتى كه امام اميرمؤمنان(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه فرموده منافاتى ندارد زيرا همواره عمومات، استثنائاتى دارد. @nahj_ir
فاتحه‌ای واسه ابرقدرت جهان قرائت بفرمایین
هدایت شده از تفسیر قرآن
هدایت شده از تفسیر قرآن
درس دویست و هشتاد و دوم تفسیر آیه ۲۴۳ سوره از تفسیر نور أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَشْکُرُونَ (۲۴۳) آیا ندیدی کسانی را که از ترس مرگ از خانه های خود فرار کردند،در حالی که هزاران نفر بودند، پس خداوند به آنها گفت:بمیرید(و آنها مردند،)سپس آنان را زنده کرد (تا درس عبرتی برای آیندگان باشند؟)همانا خداوند نسبت به مردم احسان می کند،ولی بیشتر مردم سپاس نمی گذارند. نکته ها: * در شأن نزول این آیه آمده است که در یکی از شهرهای شام که حدود هفتاد هزار خانوار جمعیّت داشت،بیماری طاعون پیدا شد و با سرعتی عجیب مردم را یکی پس از دیگری از بین می برد.در این میان عده ای از مردم که توانایی و امکانات کوچ داشتند،به امید اینکه از مرگ نجات پیدا کنند از شهر خارج شدند،پروردگار،آنها را در همان بیابان به همان بیماری نابود ساخت. از برخی روایات استفاده می شود که اصل بیماری مزبور در آن شهر،به عنوان مجازات بود. زیرا وقتی رهبر و پیشوای آنان از آنها خواست که خود را برای مبارزه و جهاد آماده کرده و از شهر خارج شوند،آنها به بهانه اینکه در منطقه جنگی مرض طاعون شایع است، از رفتن به میدان جنگ خودداری کردند و خداوند آنها را به همان چیزی که بهانه فرار از جنگ قرار داده بودند،مبتلا ساخت. در برخی تفاسیر و روایات آمده است:وقتی حِزقیل نبی،یکی از پیامبران بنی اسرائیل،از آنجا عبور می کرد از خداوند درخواست کرد که آنها را زنده کند.خداوند دعای او را اجابت کرد و آنها را مجدّداً زنده نمود و به زندگی باز گشتند.البته این الطاف الهی، هشدار و درس عبرتی برای آیندگان تاریخ است که انسان بفهمد و شکرگزار خداوند باشد. @alquran_ir
هدایت شده از خانواده امن
🍁🌳آقای خانه! 🍁🌳وقتی به خانه بر می‌گردید از همسرتان بپرسید که آیا روز خوبی را پشت سر گذاشته یا نه؟! به حرف‌هایش توجه کنید، اما در مورد کارهایش قضاوت نکنید. با او همدردی کنید، بگذارید هر چه می‌خواهد گله و شکایت کند. 🍁🌳خانم خانه! 🍁🌳حتماً هنگام ورود همسرتان به خانه لبخند به لب داشته باشید، حتی اگر کوهی از مشکلات بر دوشتان سنگینی می‌کند. اصلاً خوب نیست که موقع ورود همسرتان به تلویزیون چسبیده باشید و یا در آشپزخانه یا اتاق پنهان شده باشید! @amn_org
هدایت شده از عرفان، اوج ناز
هدایت شده از عرفان، اوج ناز
(۱۴۰) از آیت الله مصباح یزدی ‏ ‏ﺗﻤﺴﮏ ﻭ ﺍﻋﺘﺼﺎﻡ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ: ‏ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺗﻌﺎﺑﻴﺮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﺩﺑﻴﺎﺕ ﻗﺮﺁﻧﯽ «ﺗﻤﺴﮏ ﺑﻪ ﻋﺮﻭﺓ ﺍﻟﻮﺛﻘﯽ» ﺍﺳﺖ. ‏ ﺩﺭ ﺁﻳﺔ ﺍﻟﮑﺮﺳﯽ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ: ‏ﻓﻤﻦ ﻳﮑﻔﺮ ﺑﺎﻟﻄﺎﻏﻮﺕ ﻭ ﻳﺆﻣﻦ ﺑﺎﻟﻠﻪ ﻓﻘﺪ ﺍﺳﺘﻤﺴﮏ ﺑﺎﻟﻌﺮﻭﺓ ﺍﻟﻮﺛﻘﯽ. ‏ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﭼﻨﻴﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ‏ ﻣﻦ یﺴﻠﻢ ﻭﺟﻬﻪ الی اﻟﻠﻪ ﻭ ﻫﻮ ﻣﺤﺴﻦ ﻓﻘﺪ ﺍﺳﺘﻤﺴﮏ ﺑﺎﻟﻌﺮﻭﺓ ﺍﻟﻮﺛﻘﯽ. ‏ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﯼ ﺗﺤﺖ ﺍﻟﻠﻔﻈﯽ «ﻋﺮﻭﺓ ﺍﻟﻮﺛﻘﯽ» ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ: «ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺗﺮﻳﻦ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ». ‏ ‏ﺗﻤﺴﮏ ﺑﻪ ﻋﺮﻭﺓ ﺍﻟﻮﺛﻘﯽ ﻳﻌﻨﯽ ﭼﻨﮓ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺗﺮﻳﻦ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺗﻌﺒﻴﺮ ﺩﻗﺖ ﻭ ﻟﻄﺎﻓﺘﯽ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﮐﻢ ﺗﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ، ﺩﻗﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﻴﻢ ﺍﺻﻮﻟﺎ ﭼﻪ ﻭﻗﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﺍﯼ ﻣﯽ‌ﭼﺴﺒﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﭼﻨﮓ ﻣﯽ‌ﺯﻧﺪ. ‏ ‏ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺎﺩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺍﻋﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﯼ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭼﻨﮓ ﺑﻴﻔﮑﻨﺪ. ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻴﺰﯼ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﭼﻨﮓ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎ ﺧﻄﺮ ﺳﻘﻮﻁ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻋﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﻳﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﭼﻴﺰﯼ ﭼﻨﮓ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﺪ. ‏ ‏ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺎ ﺗﻌﺒﻴﺮ «ﻋﺮﻭﺓ ﺍﻟﻮﺛﻘﯽ» ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﻟﻘﺎ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻫﺮ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺳﻘﻮﻁ ﻫﺴﺘﯽ، ﮔﻮﻳﯽ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻫﺎﻳﯽ، ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﺍﯼ ﻣﺤﮑﻢ ﻧﭽﺴﺒﯽ ﺳﻘﻮﻁ ﻭ ﻫﻠﺎﮐﺘﺖ ﺣﺘﻤﯽ ﺍﺳﺖ. ‏ ‏ﺩﺭﻩ ﻫﻮﻟﻨﺎﮐﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﭘﺎﻳﺖ ﺩﻫﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻏﻔﻠﺖ ﮐﻨﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻘﻮﻁ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ؛ ﺩﺭﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺟﻬﻨﻢ، ﺑﺎ ﺁﺗﺸﯽ ﺍﺑﺪﯼ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻮﺯﺍﻥ. ‏ ‏ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺩﻳﮕﺮ، ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺿﻌﻴﺘﯽ، ﻳﮏ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻭ ﺁﻥ ﺗﻤﺴﮏ ﺑﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﻭ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺗﺮﻳﻦ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﻋﺎﻟﻢ، ﻳﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺍﺳﺖ. ‏ ‏ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺎﻟﯽ ﭘﻴﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﭼﻨﻴﻦ ﺧﻄﺮ ﻭ ﺳﻘﻮﻁ ﻫﻮﻟﻨﺎﮐﯽ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﭼﺴﺒﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﻴﺎﺑﺪ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺫﺍﺕ ﺍﻗﺪﺱ ﺣﻖ ﺩﺭ ﺍﻭ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ؛ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ‌ﺑﻴﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺁﺗﺶ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﻭ ﻋﺬﺍﺏ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ، ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺭﻳﺴﻤﺎﻥ ﻣﺤﮑﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ.‏ ﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﮐﻪ: ﺧﺪﺍﻳﺎ ﻣﺮﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ. ‏ ‏ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻃﺒﻴﻌﯽ ﺍﺳﺖ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﻴﻦ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﻭ ﺑﻴﭽﺎﺭﮔﯽ ﮔﻴﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺨﺸﯽ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﻳﺎﺑﺪ، ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ «ﻣﺤﺴﻦ» ﻭ ﻧﻴﮑﻮﮐﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ: ‏ ﻭ ﻣﻦ ﻳﺴﻠﻢ ﻭﺟﻬﻪ ﺍﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻫﻮ ﻣﺤﺴﻦ ﻓﻘﺪ ﺍﺳﺘﻤﺴﮏ ﺑﺎﻟﻌﺮﻭﺓ ﺍﻟﻮﺛﻘﯽ؛ ‏ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ - ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻧﻴﮑﻮﮐﺎﺭ ﺑﺎﺷﺪ - ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺧﺪﺍ ﮐﻨﺪ، ﻗﻄﻌﺎ ﺩﺭ ﺭﻳﺴﻤﺎﻧﯽ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ ﭼﻨﮓ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ. @nazz_ir
🔻درود بر وزیرخارجه انقلابی
🔴نعمت زاده وزیر میلیاردر روحانی:«کسانی که در شبکه‌های اجتماعی هشتگ محاکمه روحانی را می‌زنند قطعا عوامل بیگانه اند؛ یا مستقیم یا با واسطه! بعضی‌ها می‌خواهند ریشه این انقلاب را بزنند!» مو به مو نقشه های دشمن را در کشور پیاده کردند آن وقت اگر کسی به خاطر ناکارآمدی ها، دزدی ها، جاسوسی ها و خیانت هایشان درخواست محاکمه و مجازات بکند میشود عامل بیگانه؟! ریشه انقلاب را شما با عملکردتان میزنید!
هدایت شده از خانواده امن
خانواده امن 💫✨🌙🌟⚡️☀️💥💫✨ 🌙 🌟 ✨ 💫 💙🦋 ماجرای انجام تکلیف درسی فرزند رهبر انقلاب روی کاغذ_پاکت_میوه 💙🦋 به روایت آقای سادات‌ اعلایی،‌ معلم دبستان علوی تهران: 💙🦋 در مدرسه‌ای که آقای میثم خامنه‌ای، فرزند رهبر انقلاب درس می‌خواندند، معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی که در تصویر می‌بینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند. 💙🦋 ایّام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمی‌شد لذا آقای خامنه‌ای، رئیس‌‌ جمهور وقت یک پاکت_مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده می‌شد را باز می‌کنند و برای انجام رسم به فرزندشان می‌دهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا می‌نویسند: 💙🦋 «آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچه‌ها گفته‌‌ام از این کاغذها که باید دور ریخته می‌شد استفاده کنند. لطفا مؤاخذه نکنید بلکه تشویق هم بفرمائید. سید علی خامنه‌ای ☀️ ⚡️ 🌟 🌙 💫✨🌙🌟⚡️☀️💥💫✨ @amn_org