هرشب با بیقرار اصفهانی
(پند حکایت شماره ۸۸ )
خبر چین مباش
گاو میرزا
################
گاو میرزا شد مریض از پا نشست
دل ز آ ذوقه از آن مرتع گسست
یک دو روزی او بدین منوال بود
ضعف او افزون و بس بد حال بود
شد از این حالت دل میرزا به تنگ
دکتری آورد پیش اش بی درنگ
آن پزشکِ دام آمد در محل
تا دهد دارو و بنماید عمل
گفت بر میرزا به آن دادم دوا
سر بریدن غیر از این باشد روا
بره ای بشنید خود گفتارشان
شد فضولِ انجمن در کارشان
نزد گاو گفتش خبر آن بی خرد
گر نجُنبی کارد جانت می درد
تا سه روز هر روز داد او راخبر
تا فضولیش بداد آخر ثمر
روز سوم گاو آمد روی پا
شد مریضی از تنش آخر جدا
شادی بسیار بر میرزا رسید
سوی چاقو با شتابی او دوید
گفت باید خلق مهمانی کنم
بره باید زود قربانی کنم
بره ی بیچاره در دامش فتاد
بر سر نَمامیَش او جان بداد
کار مردم را تفحص کم نما
تا شوی از شر و آسیبش رها
(بیقرارا) پند تو آری بجاست
هرکه نشنیداست گویم درخطاست
بیقرار اصفهانی
(نمامی). یعنی فضولی
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
به عشق مولا
به عشق تو مولا نفس می کشم
می از جام کوثر همی می چشم
غلامی تو افتخار من است
قبولم نما با نگاهی. خوشم
بیقرار اصفهانی
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
یا علی
یا علی دور سرت میگردیم
دور شمس و قمرت میگردیم
جان عالم به فدای تو علی
دور مهدی پسرت میگردیم
بیقرار اصفهانی
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
شب جمعه یاد رفتگان باش
شب جمعه به یاد رفتگان باش
بخوان حمدی به یاد خفتگان باش
به یاد بستگان و مادرت باش
عمو عمه به یاد خواهرت باش
پدر را یاد کن جایش چوخالیست
که روحش منتظردراین حوالیست
ز خاله جان و دائی یاد بنما
عزیزان خودت را شاد بنما
دعا کن بر رفیقان ات که رفتند
که اکنون در مزار خویش خفتند
همه همسایگان و آشنایان
تمام شیعیان و جمله یاران
شهیدان وطن را یاد بنما
به حمدی روحشان را شاد بنما
الهی روحشان مسرور بادا
به شخص مرتضی محشور بادا
خدا بخشد جمیع رفتگان را
کند رحمت تمام خفتگان را
خداوندا ببخشا مادرم را
به همراه پدر تاج سرم را
دعا گوی شما من (بیقرارم)
شما را من به ایزد می سپارم
یا علی مدد. بیقرار اصفهانی
(پدر و مادر بیقرار را یاد کنید)
هرشب با بیقرار اصفهانی
(پند حکایت شماره ۸۹ )
خدا قسمت کند
################
آرزویم کربلا باشد خدا قسمت کند
دیدن آن نینوا باشد خدا قسمت کند
پرکشم همچون کبوتردرهوای بام دوست
آن هوا وه با صفا باشد خدا قسمت کند
بین جنت لحظه ای آنجا نشینم محو یار
این دلم غرق خدا باشد خدا قسمت کند
درد خود آنجا بگویم با امیر سر جدا
خاک او الحق شِفا باشد خدا قسمت کند
یک طرف سمت علمدار رشید کربلا
حاجتم حتما روا باشد خدا قسمت کند
سمت دیگر مرقد شاه شهیدان جهان
جای من عرش اولا باشد خدا قست کند
تشنه باشم من به یاداصغر شش ماه اش
روح من آنجا رها باشد خدا قست کند
می رسد هر دم صدای العطش بابا هنوز
روضه ها آنجا به پا باشد خدا قسمت کند
یاد اکبر قاسم و دیگر شهیدان خدا
گر نگریم این جفا باشد خدا قسمت کند
بیقرارم قسمتم کن تا بمیرم کربلا
این مهم برمن روا باشد خدا قسمت کند
پرویز بیابانی ( بیقرار اصفهانی)