🚨 تیترهای روزنامه وطن امروز از عملکرد دو روحانی در دو روز پشت سر هم 🔻 کدام روحانی واقعی است؟ ✅ ایستاده در قم ⛔️ نشسته در کاخ 🌷 @bigharar_shahadat

#شهید مجید ابراهیمی برای دفاع از اسلام جانفشانی کنید و از هیچ‌ چیز نهراسید که خداوند آرام‌کننده قلـب‌ها و یـاور مظـلوم است، نگذارید اسلحه برادران شهیدتان بر روی زمین بماند و در دفاع از کشور پیشقدم باشید. #یادش‌گرامی_با_صلوات 🌹 @bigharar_shahadat

#تلنگر_شهدایی 💢 #زینب رویِ همه‌یِ صفحات دفترش نوشته بود: او می‌بیند.. ✨ با این کار می‌خواست هیچ‌وقت خدا را فراموش نکند.. 🌷 @bigharar_shahadat

دوستان در آستانه تحویل سال طرحِ عکس آماده کردم اگر مایل بودین برای #پروفایل استفاده کنید. با ذکر #صلوات التماس دعای فرج #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #پروفایل 🌷 @bigharar_shahadat

🔴اینم خاطره ای از دوست شهیدمان #ابراهیم_هادی 🌷 شکستن نفس 🌷 یکبار وارد مسجد شدم. می خواستم به دستشویی بروم. دو نفر از زیر زمین آمدند و گفتند به خانه می روند، چون چاه دستشویی گرفته است. 💐 من هم تصمیم گرفتم برای نماز به خانه بروم که ابراهیم وارد شد. ✳️ وقتی ماجرا را فهمید که چاه دستشویی گرفته، آستینش را بالا زد و در را بست و بعد از ربع ساعت بیرون آمد. ✅ بعد دیدیم که توی این ربع ساعت چاه را باز کرده و همه جا را تمیز شسته و... بعد هم مشغول شستن دستان خودش شد. 🌸 ابراهیم برای رضای خدا نفس خودش را می شکست. هیچگاه در این موارد برای خودش شخصیتی قائل نبود. 📚 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 2 🌷 @bigharar_shahadat

🌹همه افق های انسانیت... ❤️چقدر حال و هوای این روزها به حال و هوای دوران دفاع مقدس نزدیک است. 🌷 @bigharar_shahadat

امام علی(ع) می‌فرمایند: اللهُ اللهُ فی‌ الـجهادِ بأَموالِكُم وَ اَنفُسِكُم وَ اَلسِنَتِكُم فی ‌سبیلِ ‌الله. از خدا بترسید و با مال و جان و زبان خود در راه خدا مجاهدت نمائید. نهج‌البلاغه، وصیت‌۴۷ #حدیث_روز #با_شهدا_گم_نمی_شویم 🌷 @bigharar_shahadat

👈 ۳سال بدون عید حواسمان هست بچه هیئتیا و بسیجیا و جهادیا سه ساله عید ندارن. عید ۹۷زلزله کرمانشاه عید ۹۸ سیل آق قلا ..‌. عید ۹۹ کرونا آخرم فحش میخورن!! 🌷 @bigharar_shahadat

از شهید عباس بابایی پرسیدن عباس چه خبر چه کار می‌کنید گفت به نگهبانی دل مشغولیم که کسی غیر خدا وارد نشود . . . 🌷 @bigharar_shahadat

🔴 #عشق_چمرانی 💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی می‌گذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی #ایراد می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با #تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی #کچل نیست، تو اشتباه می‌کنی. دوستش فکر می‌کرد غاده #دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به #مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا می‌خندی؟ و غاده چشم‌هایش از خنده به #اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو #کچلی؟ من نمی‌دانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای #صدر همیشه به مصطفی می‌گفت: شما چه کار کردید که #غاده شما را ندید؟ 🌷 @bigharar_shahadat