eitaa logo
بی نهایت
72.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
821 ویدیو
50 فایل
رویداد مجازی بینهایت (ویژه دهه هشتادیا) : Bn.javanan.org *** ما مسافر سَفَر بی نهایتیم... instagram.com/binahayat_ir t.me/binahayat_ir shad.ir/binahayat_show _____ ارتباط با ما: @binahayat_admin موسسه جوانان آستان قدس رضوی
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی بخـواد روشـن کنه قلبـتو، هر چیزی ممکنه تبدیل به چـراغ راه بشه؛ یه اتـفاق، یه دوسـت، یا یار مهـربانی که قصـه‌ی این شعـر و این تصـویر خوشگـله😉 دم رفـقای جزیره‌ی گرافـیک و جزیره‌ی نقـاشی بی‌نهـایت گـرم✨💛 @binahayat_ir
6.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از اون قاب‌های موندگار که هر دوره‌ی بی‌نهایت، کلی خواهان داره😁 @binahayat_ir
بی نهایت
🎙پویش «با حاج قاسم حرف بزن...🍃» از شبی که عزیزِ این‌همه دل، بعد از سال‌ها اشتیاق، آرزوی بلندش را د
{پویش‌باحاج‌قاسم‌حرف‌بزن}.mp3
12.13M
آقای عزیز دل ایران! این پنج‌دقیقه، این چکیده‌ی هزاران آوای دلتنگی از نوجوان‌های این سرزمین در قالب «با حاج قاسم حرف بزن»، امروز، هدیه‌ی کوچک ماست به شما؛ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌ ‌کتابخانه‌ی اتاقم را با برادر کوچک‌ترم شریک می شوم، روسری آبی‌ام را با مادرم، صندلی عقب ماشین و گاهی غرغرهایم را با خواهرم، روان نویس سبزم را در کلاس با بغل‌دستی‌ام؛ ولی تو، تو مال خود خود منی! دارایی انحصاری قلب من که هیچ آدم پرزوری و هیچ سیل و زلزله‌ای و هیچ تغییر زمان و مکانی و هیچ حادثه‌ای زورش نمی رسد از من بگیردش! شبیهِ... ها، شبيه گوهر تابناکی در صندوقچه‌ای چندقفله که پنهان کرده‌باشمش لابه‌لای رگ‌ها و ماهیچه‌های قلبم! آن‌قدر درخشان، که می‌تابی به هر زاویه از قفسه‌ی سینه‌ام، به تمام تنم و به هزار‌توی هزار هزار سلول عصبی توی سرم و می‌تابی از تن و ذهن و دل و دهانم به عالم... و یکی به من می‌گوید چقدر مهربانی و آن یکی نگاهش مانده روی برق چشم‌هایم و رفیقم از پشتکارم می گوید و بابا از این‌که چای من خوش‌طعم‌تر است و هیچ‌کدامشان هم خبر ندارند که این نور توست، نه من! تویی که برق می‌زنی تا بی‌رنگی من به چشم نیاید! تویی که آن قدر قشنگی که... اصلا جز تو کی می توانسته گوش شنوای هفته‌هفته راز و درددل و پناهِ کوه‌کوه خستگی و آغوشِ دنیادنیا تنهایی من بشود؟ جز تو کدام رفیقی بعد از هفتصدوهشتادونه بار بدقولی و بی‌معرفتی هم باز آدم را بغل می‌کند و چای به آن خوش عطری دستش می‌دهد و خستگی از دلش می‌تکاند که آدم برود باز سروقت اشتباه‌های جدید و باز برگردد و همین قصه؟ غیر از خودت کی اولین باخبر از همه‌ی اولین‌ها و آخرین‌های من و یا علت و یا شنونده‌ی تک‌تک خاطره‌های من بوده؟ خب هیچ‌کس تصدقت، هيچ‌کس در رفاقت به گرد پای تو هم نمی‌رسد. نه این که من بی رفیق باشم اما خب تو با همه فرق داری. تو روح و جان و امید‌به‌زندگی و توان‌نفس‌کشیدن منی؛ سلطان قلبم...❤️ ‌♾️⁩ @binahayat_ir
راستش را بخواهید، دست‌های ما خالی‌ست از هدیه‌ی روز مادر برای شما! برای کسی که جهان به‌خاطر او آفریده‌شده چطور می‌شود هدیه‌ای آورد؟! که ما و تمام جهان زنده به نور شماییم... ما فقط می‌توانیم عیدی بخواهیم! شبیه بچه‌های کوچکِ عجولِ مشتاق دور شما جمع شویم و شما یکی‌یکی ما را در آغوش بگیرید؛ که دل‌هامان رنگ زلالی بگیرد، که چشم‌هامان راه برگشت را پیدا کنند، که آغوش خداوند به روی ما بازتر از همیشه شود... ! ♾ @binahayat_ir