#از_تو
اونجا که شاعر نوشت:
از همان زمان که جستوجوی عاشقانهی مرا
نگاه تو، جواب شد
روبهروی من فقط تو بودهای...
همونجا!
🍭 پیشنهاد تجربه یه سبک زندگی تازه:Bn.javanan.org
♾ @binahayat_ir
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ۱.۵ دقیقه ، منو یاد تموم سوالای بچگی خودمون انداخت و جوابای عجیبی که گاهی از مادر/پدر/معلم و... میگرفتیم!🫣
عجیب ترین جوابی که در برابر یه سوال تو بچگی/نوجوونیت گرفتی چی بوده؟
♾ @binahayat_ir
بی نهایت
این ۱.۵ دقیقه ، منو یاد تموم سوالای بچگی خودمون انداخت و جوابای عجیبی که گاهی از مادر/پدر/معلم و...
.
.
سلام
بچه ک بودم برای اولین بار ک دروغ گفتم مادرم بم گف اگه تا سه بار گناه کنم و توبه کنم خدا میبخشه و اگه بیشتر شد دیگه اصلااا نمیبخشه.
منم تا ۳ بار گناه کردم و توبه کردم بعدش ک گناه کردم دیگه توبه نکردم چون فک میکردم دیگه تمومه و بعدش کلی گناهای زیادی کردم و به توبه هم فک نمیکردم بزرگ شدم اومدم راهنمایی ولی بازم دیگه قطع امید کردم و هر کاری میکردم و با خودم گفتم ک من دیگه بد شدم و دیگه راه دیگه ای نیس ن دعایی میکردم ن نمازی دیگه گفتم تموم شد حالا ک رسیدم تش بزار هر کاری بکنم
ولی کم کم بزرگ شدم چیزای جدیدی یاد گرفتم با بی نهایت آشنا شدم و متوجه شدم خدا آغوشش برای من باز تر بود ولی من خبر نداشتم
بی نهایت
. . سلام بچه ک بودم برای اولین بار ک دروغ گفتم مادرم بم گف اگه تا سه بار گناه کنم و توبه کنم خدا می
💚💚💚💚💚 بخاطر پایان خوبش خداروشکر!
May 11
بی نهایت
این ۱.۵ دقیقه ، منو یاد تموم سوالای بچگی خودمون انداخت و جوابای عجیبی که گاهی از مادر/پدر/معلم و...
به معلممون گفتم چرا آمریکا با این همه جنایت ابر قدرته ؟
گفت خدا آدمایی که دوست نداره رو امتحان نمیکنه
البته این جوابش اون موقع هم قانعم نکرد :)
بی نهایت
این ۱.۵ دقیقه ، منو یاد تموم سوالای بچگی خودمون انداخت و جوابای عجیبی که گاهی از مادر/پدر/معلم و...
.
.
یکی از پسربچه های فامیل ب باباش گفت معلومه خدا زنه، ک انقدر دخترا رو دوست داره.
باباعه گفت خدا نه زنه نه مرده
بچهه گفت یعنی چی
باباشم برگشت گف مثل هوا😐 الان هوا زنه یا مرده؟
بچه ام کم نیاورد گفت زن😂🤦🏻♀
بی نهایت
این ۱.۵ دقیقه ، منو یاد تموم سوالای بچگی خودمون انداخت و جوابای عجیبی که گاهی از مادر/پدر/معلم و...
وقتی میگفتم خدا کجاست مامانم میگفت توی آسمونها. وقتی میپرسیدم یعنی از ما خیلی دوره؟ ما رو نمیبینه؟ میگفت چرا، هرجا که فکرشو کنی خدا هست و ما رو میبینه.
تلفیق این دوتا مقوله اینجوری شده بود که توی ذهنم یه سکانس پین شده بود، به این صورت که خدا به صورت یه پیرمرد قوی جثه و به رنگ سفید بین ابرها مخفیه. هرجا که من وارد شم به چند قطعه از اعضای بدنش تقسیم میشه و همه مکانها رو پر از خودش میکنه ((:
خلاصه بینهایت بود که گفت خدا مرکب از اجزا نیست و از خودمون به ما نزدیکتره و محدود به آسمون نیست.
بی نهایت
این ۱.۵ دقیقه ، منو یاد تموم سوالای بچگی خودمون انداخت و جوابای عجیبی که گاهی از مادر/پدر/معلم و...
سلام
راستش بابت تموم سوالهای توی ذهنم بود جوابی نگرفتم. و فقط بزرگترها یک کلام میگفتن: سوال پرسیدن در مورد خدا گناه داره!
ی بار هم به معلممون گفتم این راسته که خدا مارو از خاک آفریده؟
گفت دستت رو بزنی به آب، گِل میشه؟
گفتم نه!
گفت پس این چرندیات رو باور نکن😐
بی نهایت
این ۱.۵ دقیقه ، منو یاد تموم سوالای بچگی خودمون انداخت و جوابای عجیبی که گاهی از مادر/پدر/معلم و...
شبها وقتی ستارهها رو میدیدم میپرسیدم چند ساعت پیش که اینا نبودن الان کی اینارو چیده اینجا. و میشنیدم خدا.
پس تصورم این بود که خدا یه صندوقچه بزرگ داره که غروب میاد درشو باز میکنه و ماه ستارهها رو در میاره و با سلیقه میچینه توی آسمون. صبحها وقتی ما حواسمون نیست دور از چشم همه ستارهها رو جمع میکنه و خورشیدو جایگزین میکنه.
بی نهایت
شبها وقتی ستارهها رو میدیدم میپرسیدم چند ساعت پیش که اینا نبودن الان کی اینارو چیده اینجا. و می
ولی این تصورا خیلی لطیفن ((: 💚