بسم الله الرحمن الرحیم
سلام روز بخیر خدمت اعضای محترم کانال 🌸🌸
امیدوارم حالتون خوب باشه وایام به کام 💐
امروز هم با ما همراه باشید با پاسخ به شبهات روز و شبهات نوجوان ✅
#شبهات_روز
#شبهات_نوجوان
#بینش_مطهر_سیرجان
🌸✨🌸✨🌸
سوال : اینه که حضرت علی علیه السلام گفتن علم بدون عمل مثل درخت بدون ثمر ه و اینکه امامان ما معدن علم و دانش بودن .. چرا اختراعی کشف ی چیز خاصی نداشتن ؟؟ مثلا برق رو اختراع کنن چیزی که به زندگی مردم کمک کنه .. باعث پیشرفت دنیا شون بشه
اول این سوال چندین اشکال دارد
چون به انبیای الهی هم برمیگردد که علم داشتند چرا اون ها اختراعی نداشتند؟
اشکال بعدی به خداوند هم برمیگردد خداوند علم دارد وقتی که درخت و کوه و آسمان و زمین و....
خلق میکردند ماشین و هواپیما و بنزین ...
خلق میکردند
هرچه قراره بعدا خلق شود خلق میکردند
چون خداوند هم عالم و توانای هم دارد
اشکال ضعفی هست چرا ؟
خداوند متعال ،انبیا و ائمه اطهار عالم هستند
اما مصلحت به این نیست ابتدا خلقت یا مقطع خاصی تمام پیشرفت مادی بشر را در طول زمان بدست اورده همون ابتدا ایجاد کند
بله همه خواست خداست اما مصلحت اینکه به تدریج باشد
مسئله اول
درک مردم از علم و اختراع خییییلی پایین بوده وهمه مسائل را به دید خرافی نگاه میکردند و همه اتفاق ها را به اجنه و شیاطین ربط میدادند
اگر امام معصوم اختراعی انجام میداد
احتمال اینکه مردم تصور کنند امام با شیاطین اجنه در ارتباط هستند زیاد بود
حضرت علی (ع) به همراهان شون فرمودند اگر مردم گرفتار کفر نمی شدند از این آب دنیا را روشن می کردم که اشاره به پیش بینی تولید برق از آب داشتند
_بخاطر فراوانی علم و دانش و بقیه صفات عالی امیرالمومنین(ع) فرقه ای که جمعیت شان زیاد هم بوده« علی اللهی »بودند علی(ع)را خدا میدانستند
که حضرت به شدت با آنها برخورد میکردند که دیدگاه شون را تغییر بدهند .......
کتاب های پزشکی طب الصادق(ع) و طب الرضا (ع) و اینکه جابر بن حیان پدرعلم شیمی در اسلام شاگرد امام صادق(ع) بودند
حقیقتا ما دو نوع علم داریم یک علم فرض (واجب )است که بر همه واجب است بیاموزند و روایت به این مضمون از پیامبر اکرم صلوات الله علیه که یادگیری علم بر همه واجب است وجود دارد
یک علم فضل داریم که هرکس ان را بداند مفید است مثلا پزشکی علم فضل است بر من و شما و ..واجب نیست یادگیریش ولی امتیازی است برای دارنده اون علم و مفید است اما حال کسی که پزشک مسلمان است بر او واجب است امور دین را بیاموزد و حتی در حرفه خود از آن استفاده کند
پس در ادبیات دین میتوان برداشت داشت که منظور امام علیه السلام علم دین میباشد که فرض است چون شاءن امام هدایت است و امام علیه السلام در حد زندگی دنیوی زود گذر توصیه نمیکنند بلکه فراتر است و اصلاح زندگی اخروی و هدایت عموم در راس برای امام علیه السلام قرار دارد
چرا که در ادبیات دین اصلاح و آماده شدن برای آخرت خود اصلاح دنیاست مثلا اگر همه تقوا کنند و دزدی نکنند از ترس عذاب اخرتشان دنیای خود او و ما اباد خواهد شد و ازشر دزدان رها میشویم و دنیای راحتی خواهیم داشت .
اما مسئله رفاه مثل تولید برق
اتفاقا امامان با این امور هم مشکلی ندارند و کسی که اختراعی میکند مورد احترام است و حتی در روایتها داریم که حضرت در دوران خلافت خودشون سعی و تلاش در رفاه مردم داشتند و بسیار تلاش میکردند که عدالت اجتماعی برقرار باشه ولی امام شأنشون و جایگاهشون هدایت بود نه مخترع هرچند که علم نزد امام بود
در توحید مفضل امام به نکات علمی اشاره میکنند که باعث تعجب فراوان است که در ان زمان که سونو گرافی و چه و چه ... نبود چطور امام رحم را شرح دادند مخصوصا بحث جانواران بسیار تکان دهنده است که چطور در آن زمان امام توانستند به نکاتی که الان در آزمایشگاهها به ان رسیدند توضیح دهند که این نشان از علم لدنی (الهی) امام دارد اما همانطور که گفتم شأن امام هدایت است و این موارد را در جهت اثبات خدا برای اتئیست زمان خود بازگو میکنند
در مورد علم معصومين علیهم السلام آنچه مسلم است و در صحت آن تردیدی نیست ,
این است که وظيفه اصلي انبياء و امامان عليهم السلام ، هدايت انسانها براي رسيدن به تكامل انساني و سعادت دنيوي و اخروي است .بر اين اساس باید به تمام احکام و قوانین شریعت که برای سعادت دنیوی و اخروی مردم ضرورت دارد, آگاهی داشته باشد. همین طور از صفات نیک و زشت و عقاید صحیح و باطل مطلع باشد.
آن چه را که برای ارشاد و هدایت انسان ها و اداره امور دنیوی و اخروی آنان لازم است بداند، اما این که در سایر رشته ها و فنون علمی , مثل طبابت و گیاه شناسی و صنعت و فناوری و جبر و مثلثات و هندسه و فیزیک و شیمی و... نیز مهارت و تخصص داشته باشد, بین اندیشمندان اسلامی اختلاف است .
دلایلی که برای اثبات عالم بودن پيامبران و امامان ارائه می شود, بیش از این دلالت ندارد که پيامبر و امام باید به تمام علومی که به گونه ای در ارشاد و هدایت مؤثر است , آگاهی داشته باشد, اما برای سایر علوم دلیل نداریم .
دلیل نداریم که حتماً لازم باشد امام، مهندس و ریاضی دان و زمین شناس ومخترع و یا مکتشف باشد, اما اگر دانستن یکی از این ها برای اثبات امامت یا ارشاد و هدایت خلق ضروری باشد,(1) می تواند از نیروی باطنی خود استفاده کند و با جهان غیب تماس بگیرد و علوم و اطلاعات لازم را به دست آورد.
منبع تمام حقایق در اختیار پيامبران و امامان است و هر وقت ضرورت اقتضا کند,می تواند بهره برداری کند; به همین دلیل ائمه اطهار گاهی ازخواص گیاهان و از حوادث زمین و آسمان خبر می دادند. زمانی از سخنان حیوانات گزارش می دادند و با زبان های غیر عربی تکلّم می کردند, اما گاهی برای مداوا و درمان خود, به دکتر مراجعه می کردند و دارو استفاده می نمودند .(2) و همينطور برخي انبياء عظام عليهم السلام دست به برخي اختراعات زدند مانند ساختن كشتي توسط حضرت نوح عليه السلام ، همانگونه كه قرآن كريم مي فرمايد : « فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا» "ما به نوح وحى كرديم كه: «كشتى را در حضور ما، و مطابق وحى ما بساز"(3) و اختراع زره توسط حضرت داود عليه السلام زدند : « وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شاكِرُونَ » " و ساختن زره را بخاطر شما به او تعليم داديم، تا شما را در جنگهايتان حفظ كند آيا شكرگزار (اين نعمتهاى خدا) هستيد؟ "(4) البته آن هم نه به خاطر اين كه اختراعي كرده باشند و اسمشان در ليست مخترعان جاي بگيرد بلكه اگر انبياء عليهم السلام به اينگونه موارد دست مي زدند عمدتا در جهت هدايت و به عنوان معجزه اي از معجزات الهيه و رفع نيازي ضروري از امت خويش بوده است.
با توجه به مطالب فوق در پاسخ به سؤال شما باید گفت:
اولاّ: ائمه اطهار، به اعتبار بدن مادی و عنصری و علم حصولی ,لازم نبود همه چیز را بدانند و به پیروان خود یاد بدهند, هر چند به اعتبار نورانیت ذاتی که داشتند و به اعتبار مقام ولایت , همه حقایق را می دانستند و به آن علم حضوری و شهودی داشتند ولی از علوم غیبی تنها در مواردی بهره می گرفتند که اثبات امامت یا ارشاد و هدایت مردم متوقف بر آن بود, زیرا وظیفه اصلی ائمه علیهم السلام ارشاد وهدایت ونشان دادن مسیر سعادت دنیا و آخرت به مردم است، نه بهره مند کردن آنها از امکانات رفاهی وتکنولوژی و... در نتیجه اگر این بزرگواران از علوم و صنایع جدید خبر نداده یا آنها را اکتشاف واختراع نکردند ، یکی از دلائل آن موضوعیت نداشتن انجام این امور در راستای اهداف اصلی امامت ،یا در واقع , عدم ضرورت آن بوده است, تا امام برای اطلاع از آن , از علوم غیبی خویش استمداد بجویند.
دوم: همیشه انجام اختراعات و اکتشافات معلول حاصل شدن مقدمات متعدد علمی وفنی است؛ یعنی در واقع امکان دارد انسان از تکنولوژی بهره مند باشد. اما چون مقدمات فنی وابزار لازم برای تحقق آن فراهم نیست، ساختن و تولید آن هم ممکن نباشد .به عنوان مثال تولید اتومبیل حلقه پایانی ابزار و امکانات و فناوری های مادر است . علم پیچیده ماشین سازی تنها یک حلقه از این مقدمات است مانند تولید فلزات متفاوت با آلیاژهای گوناگون ،تولید واستحصال بنزین از مواد آلی موجود در طبیعت ،تولید دستگاه ها و تکنولوژی ریخته گری و قالب بندی فلزات، تهیه مواد اولیه ،سیستم های برقی ،احتراق ،حرکتی و... بدیهی است که در آن دوران اولی ترین مقدمات تحقق اختراعات نیز محقق نشده بود .
سوم: اهل بیت تا آنجا که برایشان امکان وزمینه فعالیت فراهم شد برای رسیدن به این مراحل از پبشرفت و شکوفایی علمی تلاش کردند ؛یعنی با آموزش شاگردان متعدد وترسیم خطوط کلی علوم ، زمینه رشد وتکامل تدریجی علوم پایه را که مقدمه اختراعات واکتشافات بود ، فراهم نمودند تا جایی که بسیاری از علوم تجربی ، گام های اولیه شکوفایی را از مجالس درس وبه واسطه شاگردان امام صادق علیه السلام وسایر ائمه برداشتند.