eitaa logo
[بــــــیــسیــم چــــے]
691 دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.5هزار ویدیو
2 فایل
کانال رسمی جبهه فرهنگی صالحین بسیج -هیئت منتظران موعود (عج) -باشگاه جودو‌ صالحین سنگر نوجوانان و جوانان شهر مشکین دشت آپارات: aparat.com/bisiimchi پیشنهاد و انتقاد: @amirparchami
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷سالن شهدای مشکین دشت 🔶پنجشنبه ۱۴۰۱/۸/۱۹ ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝
🎥🔴 عمامه‌ی نجات ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌ این کلیپ هم کار خودشونه! 🔹‌ وقتی حوصله و سواد تحلیل نداری، راه حل ساده برای پاسخ به همه اتفاق ها این میشه! ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝
‏یه ترفند جالب برای سرچ در گوگل ! ▪️اگر راجع به موضوعی هیچی نمیدونید اول سرچتون بزنید eli5 که خلاصه Explain like I'm 5 یعنی یه جوری توضیح بده انگار 5 سالمه و توضیحات مختصر مفید تو اون زمینه رو میاره + این یه ساب ردیت بوده که بعدا گسترش پیدا کرده و جاهای دیگه هم ازش استقبال شده ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝
حالا که گشته‌اند گل‌آلوده آب‌ها افتاده دورِ کار، به دست سراب‌ها هر روز از زمین و زمان می‌رسد به خَلق انواع غصّه‌ها و بلاها، عذاب‌ها در این زمان سخت، دل ما به این خوش است هستیم زیر سایه‌ی عالیجناب‌ها ما در پناه قائم آل محمّدیم مِهرِ مُنیرِ طایفه‌ی آفتاب‌ها تاریکی زمانه‌ی ما می‌رسد به نور ای دل غمین مباش که افتد نقاب‌ها دارم یقین که مصرع این بیت، صائب است " آرامش است عاقبت اضطراب‌ها " ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝
طاعت بدون کنترل نفس سودی ندارد اگر صد سال هم بگذرد ولی نفس خودت را کنترل نکنی نگاهت را کنترل نکنی در جا خواهی زد...! آیت اللّٰه حق شناس(ره)🪴 ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝
کتک خوردن در حد شهادت!😱😆😂 خاطره ای زیبا و خنده دار از جنگ.😂 بین ما یکی بود که چهره ی سیاهی داشت ؛ اسمش عزیز بود؛  توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب. بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش. با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش.  پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛  اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود.  دوستم گفت: اینجا که نیست ، بریم شاید اتاق بغلی باشه!  یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن!  گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!!  یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده!  پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!!  همگی گفتیم: نه! کجاست؟  پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟  همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟!  رفتیم کنار تختش ؛ عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود !  با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ یهو همه زدیم زیر خنده. گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد !  عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !!  بچه ها خندیدند. 😄😄😄   اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد:  - وقتی ترکش به پایم خورد ، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می کشمت. چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم ، کسی نمی یومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😂  دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂  عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم: - یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. دوباره حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه ، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین. دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید! صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂  پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه ، برید بیرون! خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می کشمت!!!  عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه ، جان مادرتون منو نجات بدین ...😂 😂 ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝
در ایران چقدر بی خانمان داریم؟ ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝
💠الهی! ای سزای کرم، ای نوازندهٔ عالم؛ نه با وصل تو اندوه است و نه با یاد تو غم ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝
🔴 پلتفرم های رسانه های اجتماعی ، ، و در محدود شدند. 🔹اونجا مگه آزادی نیست؟ پس چرا فیلتر میشه😏 ✍🏻 چون اونها هم میدونن راه ناامن سازی کشورها و راه ارتباطی تروریست ها همین شبکه ها هستن ╔═.🍃.════╗ @bisiimchi ╚════.🍃.═╝