پیامها و نکات برخی از آیات جزء بیست و پنجم قرآن کریم :
آيه 19 و 20 شوری
أللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَآءُ وَهُوَ الْقَوِىُّ الْعَزِيزُ
مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِى حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَالَهُ فِى الْآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ
ترجمه
خداوند نسبت به بندگانش با مهر و لطف رفتار مىكند، هر كه را بخواهد (و صلاح بداند) روزى مىدهد و اوست تواناى غالب.
آن كه كشت آخرت بخواهد براى او در كشتش مىافزاییم و آن كه كشت دنیا بخواهد از آن به او مىدهیم و در آخرت هیچ نصیبى ندارد.
نکته ها
در معناى لطف، نرمى و دقّت نهفته است. خداوند لطیف است یعنى به دقایق امور احاطه دارد و هر كارى را، به سهولت و آسانى انجام مىدهد.
اراده آخرت نشانهى: وسعت دید، دل كندن از دنیا، ایمان به وعدههاى الهى، رنگ بقا دادن به فانىها و در یك جمله نشانه عقل و انتخاب احسن است.
در آیه 20، انسان به كشاورز، عمل او به كشت، نیّت او به بذر و دنیا و آخرت، به مزرعه و محل برداشت تشبیه شده است.
آخرت از دنیا مهمتر است زیرا:
1. براى آخرتخواهان توسعه و رشد است. «نزد له فى حرثه»
2. آخرتخواهان از دنیا بهره كمى مىبرند ولى دنیاخواهان هیچ بهرهاى از آخرت ندارند. «ما له فى الاخرة من نصیب»
3. آخرتخواهان به همه اهداف خود مىرسند. «نزد له فى حرثه» ولى دنیاخواهان تنها به گوشهاى از اهداف خود مىرسند. «نؤته منها») تفسیر المیزان.
پيام ها
1- بر خلاف مخلوقات كه لطیف آنها قوى نیست و قوى آنها لطیف نیست، خداوند هم لطیف است و هم قوى. «لطیف... القوى»
2- قدرت خداوند هرگز شكست نمىپذیرد. «القوى العزیز»
3- رزق الهى برخاسته از لطف خداست. «لطیف بعباده یرزق»
4- قدرت و لطف خدا ضامن روزىرسانى به مردم است. «لطیف بعباده یرزق... و هو القوى»
5 - انسان در انتخاب راه آزاد است. «من كان یرید... من كان یرید...»
6- ارزش كار انسان وابسته به اهداف دور و نزدیك و نیّت اوست. «یرید حرث الاخرة - یرید حرث الدنیا»
7- همه دادهها از خداست. «نزد له - نؤته منها» و عطاى خدا متناسب با نیّت و انتخاب انسان است. «من كان یرید.... من كان یرید»
8 - نقش انسان تنها در انتخاب و تصمیم است، مقدار كامیابى مربوط به اراده خداست. «نزد له - نوته منها»
9- هدف قرار دادن دنیا سبب محرومیّت كامل از آخرت است. «یرث حرث الدنیا... ما له فى الآخرة من نصیب»
آیه 30 و 31 شوری
وَمَآ أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُواْ عَن كَثِيرٍ
وَمَآ أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِى الْأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِىٍّ وَ لَا نَصِيرٍ
ترجمه
و آنچه از مصیبت به شما رسد پس به خاطر دست آورد خودتان است و او از بسیارى (گناهانتان) در مىگذرد.
و شما نمى توانید (خدا) را در زمین به عجز آورید (و از سلطه او خارج شوید) و براى شما از غیر خداوند هیچ سرپرست و یاورى نیست.
نکته ها
سؤال: اگر مصیبتها به خاطر عملكرد خود ماست، پس مصائب اولیاى خداوند چه توجیهى دارد؟
پاسخ: برنامهها و سنّتهاى الهى متعدّد است، یكى از سنّتها چشاندن مزه تلخ عملكرد به انسان گناهكار است كه در این آیه آمده است ولى یكى دیگر از سنّتهاى الهى رشد مردم در لابلاى حوادث و آزمایشهاى پى در پى است. لذا حوادث تلخ كه براى معصومین رخ مىدهد براى رشد معنوى و دریافت درجه و الگو بودن آنان براى دیگران است. در حدیث مىخوانیم: «البلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للاولیاء درجة» حوادث تلخ براى ظالم وسیله ادب و براى مؤمن وسیله آزمایش و براى اولیاى الهى وسیله قرب بیشتر است.
مشابه این آیه، آیه 41 سوره روم است كه مىفرماید: «ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الّذى عملوا لعلهم یرجعون» به خاطر عملكرد مردم، در دریا و خشكى فساد پدید آمد كه گوشهاى از عملكردشان را بچشند.) بحار، ج 80، ص189.
پيام ها
1- میان رفتار انسان و حوادث تلخ و شیرین زندگى رابطه است. «ما اصابكم... فبما كسبت ایدیكم»
2- مشكلات انسان، تنها عكسالعمل بخشى از خلافهاى اوست، نه تمام آن. زیرا خداوند از بسیارى خطاهاى انسان در مىگذرد. «و یعفو عن كثیر»
3- مصیبتها جنبه هشدارى دارد و اگر انتقامى بود عفو در كار نبود. «و یعفو عن كثیر»
4- دود جنایات بشر به چشم خودش مىرود و به خداوند ضربهاى نمىزند. «و ما انتم بمعجزین»
5 - انسانها نمىتوانند همه عوامل را تحت سلطه خود بگیرند و از آثار گناهانشان بگریزند. «و ما انتم بمعجزین»
6- انگیزه بسیارى خلافها بدست آوردن یاور و حامى است، در حالى كه یاور حقیقى خداست. «و ما لكم من دون اللّه من ولىّ ولا نصیر»
آيات 43 تا 50 سوره دخان
إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ - طَعَامُ الْأَثِيمِ - كَالْمُهْلِ يَغْلِى فِى الْبُطُونِ -كَغَلْىِ الْحَمِيمِ -خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَآءِ الْجَحِيمِ -ثُمَّ صُبُّواْ فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ - ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ - إِنَّ هَذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ
ترجمه
(میوه) همانا درخت زقّوم، غذاى گناهكاران است.
همچون مس آب كرده در شكم آنها مىجوشد.
همچون جوشش آب داغ.
(به مأموران دوزخ گفته مىشود) گنهكار را بگیرید و او را به وسط آتش شعلهور بكشید. سپس از آب سوزان بر سرش بریزید.
(به او گفته مىشود) بچش كه تو همان هستى كه به گمان خود عزیز و كریم بودى.
این همان است كه همواره در آن تردید داشتید.
نکته ها
«زَقّوم» نوعى غذاى ناخوشایند در دوزخ است. در سورهى صافّات آیه 63 نیز این گونه آمده است: «شجرة الزقوّم... انّها شجرة تخرج فى اصل الجحیم» درخت یا گیاهى است كه از دوزخ مىروید، آرى همان گونه كه انسان مجرم در دوزخ همیشه مىماند، درخت هم به ارادهى خدا باقى مىماند.
«اثیم» به كسى گویند كه بر گناه پایدار باشد.
«مُهل» به معناى فلز یا مس ذوب شده یا آلوده است.
«فاعتلوه» به معناى كشاندن همراه با قهر و خشونت است.
پيام ها
1- معاد، جسمانى است. (مسئلهى طعام و آب جوش، نشانهى جسمانى بودن معاد است.) «طعام... فى البطون»
2- گناه سبب عذاب و قهر الهى است. «طعام الاثیم»
3- عذاب قیامت هم جسمى است و هم روحى. (عذاب جسمى موادّ جوشان و عذاب روحى، شنیدن تحقیر و تمسخر به اینكه شما بودید كه در دنیا تنها براى خود عزّت و كرامت قائل بودید.) «ذق انّك انت العزیز الكریم»
4- دوزخیان از درون و بیرون مىسوزند. «یغلى فى البطون... صبّوا فوق رأسه من عذاب الحمیم»
آيات 51 تا 55 سوره دخان
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى مَقَامٍ أَمِينٍ
فِى جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ
يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ
كَذَلِكَ وَ زَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ
يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ
ترجمه
به راستى پرهیزگاران در جایگاهى امن هستند.
در میان باغها و (كنار) چشمهسارها.
لباسهاى ابریشم نازك و ضخیم مىپوشند در حالى كه در برابر هم (بر تختها) جاى گرفتهاند.
این گونه (ما پاداش مىدهیم) و آنان را به حورالعین (زنان سیمین تن و فراخ چشم) تزویج مىكنیم.
در آن باغها هر میوه را (كه بخواهند) با آسودگى مىطلبند.
نکته ها
«سُندس» پارچه ابریشمى نازك است و «استبرق» پارچه ابریشمى ضخیم.
«حور» جمع «حوراء» به زنانى گفته مىشود كه چشمِ مشكى و بدنِ سفید داشته باشند و كلمهى «عین» جمع «عیناء» به معناى فراخ چشم است.
بزرگترین نعمت، امنیّت است، زیرا «مقام امین» قبل از سایر نعمتها مطرح شده است. البتّه امنیّت در بهشت یك امنیّت جامع است، نه ترس از مرگ، نه رقیب، نه حسود، نه زوال و انقراض.
آرامش در بهشت، هم نسبت به اصل جایگاه است «مقام امین» وهم نسبت به خوراكىها. «بكلّ فاكهة آمنین» در دنیا گاهى بهرهگیرى از چند میوه، سبب امراض گوناگون مىشود.
پيام ها
1- عامل بهرهگیرى از نعمتهاى بهشتى تقواست. «ان المتّقین...»
2- خوف و تقواى امروز سبب امنیّت فرداست. «ان المتّقین فى مقام امین»
3- در كنار بیم باید امید مطرح باشد. «شجرة الزقوم... فى جنات و عیون»
4- در بهشت، نعمتها متعدّد و متنوّع است. «جنات و عیون»
5 - چشم پوشیدن از لباسهاى فاخر و ابریشمى در چند روز دنیا سبب كامیابى ابدى در روز دیگر است. «یلبسون من سندس و استبرق»
6- برهنگى، هیچ كجا ارزش نیست، حتّى در بهشت. «یلبسون»
7- تقابل در فضاى تقوا، یك ارزش است. آنچه سبب تشدید فتنههاست تقابل افراد بى تقواست. «ان المتّقین... متقابلین»
8 - بهشتیان جلسات انس و دوستانه دارند. «متقابلین»
9- در بهشت اعراض و پشت كردن در كار نیست. «متقابلین»
10- واسطه ازدواج در بهشت خداست. «زوجناهم بحورعین»
درس بیست و پنجم از جزء بیست و پنجم:
«نقش اعمال انسان در مصائب انسان»
و ما اصبکم من مصیبه فیما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر.
«سوره شوری، آیه 30»
معنی آیه:
هر مصیبتی به شما رسید به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند.
نکات مهم آیه:
1- کلمه مصیبت به معنای هر باد ناملایمی است که به انسان برسد گویی از راه دور به قصد آدمی حرکت کرده تا به او رسیده است.
2- خطاب در این آیه اجتماعی و متوجه به جامعه است و لازمه اش این است که مراد به مصیبت هم مصائب عمومی و همگانی از قبیل قحطی، گرانی و با زلزله و امثال آن باشد.
3- منظور از «یعفوا عن کثیر» این است که خداوند بسیاری از همان گناهان و زشتی هایتان را می بخشاید و شما را به جرم آن نمی گیرد.
4- آیه فوق مثل آیه (41- روم) است که می فرماید: اگر فساد در خشکی و دریا پیدا شود بخاطر گناهانی است که مردم می کنند.
5- و مثل آیه (96- اعراف) است که می فرماید: اگر مردم شهرها ایمان می آورند و تقوی پیشه خود می کردند ما برکتهایی از آسمان و زمین به رویشان می گشودیم اما جای ایمان و تقوی تکذیب کردند.
6- و مثل آیه (11- رعد) که می فرماید: خداوند نعمت های هیچ قومی را دگرگون نمی سازد تا آنکه خودشان وضع خود را دگرگون کنند و رفتار خود را تغییر دهند.
7- این آیات و آیات دیگر همه دلالت بر اینکه بین اعمال آدمی و نظام عالم ارتباط خاصی برقرار است. اگر جوامع بشری عقاید و اعمال خود را بر طبق آنچه فطرت اقتضاء دارد وفق دهد خیرات به سویش سرازیر و درهای برکت به سویش باز می شود. و اگر در این دو مرحله به سوی فساد بگرایند، آسمان و زمین هم تباه می شود و زندگیشان را تباه می کند.
8- ممکن هم هست خطاب در آیه متوجه فرد فرد بشر شود آن وقت مراد از (مصیبت) ناملایماتی است که متوجه جان و مال و فرزند می شود و ناشی از گناهانی است که هر کس خودش مرتکب شده و خدا از بسیاری گناهان در می گذرد. (المیزان، جلد 35)
اگر مصائب به خاطر گناهان است پس مصائب انبیاء و اولیای الهی چگونه توجیه می شود؟
1- همین که آیه شریفه مصائب را مستند به گناهان کرده دلیل است بر اینکه خطاب در آیه متوجه کسانی است که صدور گناه از آنان ممکن باشد. (که در نکات بعد به آن اشاره خواهد شد)
2- یکی از سنت های الهی آن است که اگر کسی گناه کند مجازات شود اما گاهی پای سنت دیگر به میان می آید مثل سنت امتحان یا سنت استدراج. در این صورت به جای عذاب، خداوند نعمت را به سویشان سرازیر می کند تا خوب به فساد خو بگیرند (عذاب تدریجی) که آیه (95 اعراف) به آن اشاره دارد لذا هرگز داشتن ثروت دلیل عزت و نداری دلیل ذلت نیست.
فلسفه مصائب و گرفتاری ها چیست؟
1- گاهی مصائبی که دامنگیر انسان می شود یک نوع مجازات الهی و هشدار است مثل موضوع آیه مورد بحث. به روایت زیر توجه کنید. حضرت علی (ع) از رسول گرامی اسلام (ص) نقل می کند که فرمود: این آیه (ما اصابکم من مصیبه) بهترین آیه در قؤآن مجید است. ای علی هر خراشی که از چوبی بر تن انسان وارد می شود و هر لغزش فدمی، بر اثر گناهی است که از او سر زده و آنچه خداوند در دنیا عفو می کند گرامی تر از آنست که در قیامت در آن تجدیدنظر فرماید و آنچه را که در این دنیا عقوبت فرموده عادل تر از آنست که در آخرت بار دیگر کیفر دهد.
2- مصائب و مشکلاتی که دامنگیر انبیاء و ائمه (ع) می شود برای ترفیع مقام یا آزمایش آنها بود و همچنین مصائبی که گریبان غیر معصومین را می گیرد جنبه آزمون دارد.
3- گاهی مصائب اثر تکوینی اعمال خود انسان است. مصائبی که بر اثر ندانم کاریها و عدم دقت و مشورت و سهل انگاری در امور حاصل می شود از این قبیلند.
فلسفه مصائب
کوتاه سخن اینکه مصائب فلسفه های مختلفی دارد از قبیل:
شکوفائی استعدادها، هشدار نسبت به آینده، آزمون الهی، بیداری از غرور و غفلت، کفاره گناهان و...
احادیثی در مورد فلسفه مصائب
1- حضرت علی (ع) می فرماید: بلاها برای ظالم تأدیب است و برای مومنان امتحان و برای پیامبران درجه و برای اولیاء کرامت و مقام است.
2- امام صادق (ع) فرمودند: هنگامی که انسان گناهش افزون می شود و اعمالی که آن را جبران کند نداشته باشد خداوند او را گرفتار اندوه می کند تا گناهانش را تلافی کند.
3- امام علی (ع) در خطبه 178 نهج البلاغه می فرماید: هیچ ملتی از آغوش نعمت زندگی گرفته نشد مگر به واسطه گناهانی که انجام دادند زیرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمی دارد. هرگاه مردم در موقع نزول بلا و سلب نعمتها با صدق نیت به پیشگاه خدا تضرع کنند و با دلهای پر اشتیاق و آکنده از مهر خدا از او درخواست جبران نمایند، مسلماً آنچه از دستشان رفته به آنان باز می گرداند و هرگونه مفسده است برای آنان اصلاح می کند. (تفسیر نمونه- ج 20)
مروری بر جزء بیست و پنجم:
1- انسان هرگز از تقاضای نیکی و (نعمت) خسته نمی شود و هرگاه شر و بدی به او رسد بسیار مأیوس و ناامید می گردد. (49- فصلت)
2- هرگاه به انسان رحمتی از سوی خود عد از ناراحتی که به او رسیده بچشانیم، می گوید این به خاطر شایستگی و استحقاق من بوده است. (50- فصلت)
3- دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید. (13- شوری)
4- کسانی که به قیامت ایمان ندارند در مورد آن شتاب می کنند ولی آنها که ایمان آورده اند پیوسته از آن هراسانند. (18- فصلت)
5- کسی که زراعت آخرت را بخواهد به کشت او برکت و افزایش می دهیم و بر محصولش می افزاییم و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد کمی از آن به او می دهیم اما در آخرت هیچ بهره ای ندارد. (20- شوری)
6- خداوند کسی است توبه را از بندگانش و بدیهای او را می بخشد و آنچه را انجام می دهید می داند. (25- شوری)
7- هرگاه خداوند روزی را برای بندگانش وسعت دهد در روی زمین طغیان و ستم می کنند.
8- هر مصیبتی که به شما برسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید. (30- شوری)
9- اگر تمکن کفار از مواهب مادی سبب نمی شد که همه مردم امت واحد شوید، ما برای کسانی که به خداوند رحمان کافر می شدند خانه هایی قرار می دادیم با سقف هایی از نقره و نرده بانهایی که از آن بالا روند. (33- زخرف)
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شاهین_شهر_و_میمه
#رمضان_المبارک_1442
#مسابقه_فصل_بندگی-
# سوال بیست و پنجم:کفاره روزه چیست؟
# پاسخ در کلیپ به نشانی:
https://eitaa.com/bisimchee1400/1167
پاسخ صحیح را همراه با نام و نام خانوادگی و شماره تلفن همراه خود به شماره 09132770084در ایتا ارسال فرمایید.
هدایت شده از نهضت پیشرفت بانوان شاهین شهر و میمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیامها و نکات برخی از آیات جزء بیست و ششم قرآن کریم :
آیات 13 و 14 سوره احقاف
إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَآءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
ترجمه
همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما تنها خداست، سپس (بر ایمان و گفته خود) پایدارى كردند، هیچ بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد.
آنان به خاطر آنچه (از كارهاى نیك) انجام مىدادند، اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند ماند.
نکته ها
مراد از گفتن «ربّنا اللّه»، تنها لفظ نیست، بلكه انتخاب راه حق و پایدارى بر آن است. در واقع مهمتر از اظهار ایمان واقرار به توحید، استقامت و پایدارى بر آن است. «ثمّ استقاموا»
«خوف» ترس و هراس نسبت به آینده است و «حُزن» مربوط به گذشته است.
سخن حق، باید اظهار شود، «قالوا ربّنا اللّه» استمرار و پایدارى بر آن باشد، «ثم استقاموا» و همراه با عمل باشد. «بما كانوا یعملون»
انسان به طور طبیعى، خواهان آرامش و رفاه و زندگانى جاوید است و خداوند، راه رسیدن به تمام این خواستهها را در گرو ایمان و عمل صالح پایدار مىداند.
پایدارى بر حق مشكل است، ولى با پاداش بزرگى مثل بهشتِ پر نعمت و دور از حزن واندوه، آسان مىشود. لذا باید كارهاى سخت را با پاداشهاى بزرگ جبران كرد.
پيام ها
1- به موقعیّت فعلى خود مغرور نشویم و صِرفِ اظهار ایمان را كافى ندانیم، بلكه استقامت بر آن و سرانجام و آینده را در نظر بگیریم. «قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا» (چنانكه حضرت یوسف پس از نجات از سختىها و رسیدن به عزیزى مصر، فرمود: «توفّنى مُسلماً والحقنى بالصالحین» خدایا! مرا مسلمان بمیران و با نیكان محشور گردان)
2- ایمان به خدا، خوف از دیگران را از بین مىبرد. «ربّنا اللّه... لاخوف علیهم»
3- تنها كسانى از گذشته خود پشیمان نمىشوند كه همواره در راه خدا حركت مىكنند. «ربنّا اللّه ثم استقاموا... لا هم یحزنون»
4- جزاى استوارى ایمان و استمرار نیكىها، جاودانه بودن در بهشت و نعمتهاى بهشتى است. «استقاموا... خالدین فیها»
5 - بهشت، پاداش اهل عمل است، نه اهل سخن. «جزاءً بما كانوا یعملون») یوسف، 101.
سوره 15 احقاف
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِى أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِى أَنعَمْتَ عَلَىَّ وَعَلَى وَالِدَىَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِى فِى ذُرِّيَّتِى إِنِّى تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّى مِنَ الْمُسْلِمِينَ
ترجمه
و ما انسان را سفارش كردیم كه به والدین خود نیكى كند، مادرش او را با سختى حمل كرد و با سختى به دنیا آورد و دوران حمل تا از شیر گرفتنش سى ماه (به طول كشد)، تا آنگاه كه به رشد كامل رسد و چهل ساله شود، گوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا نعمتى را كه بر من و بر پدر و مادر من لطف كردى، شكرگزارى كنم و عمل شایستهاى انجام دهم كه تو آن را بپسندى و فرزندانم را براى من صالح و شایسته گردان، همانا من به سوى تو بازگشته و از تسلیم شدگانم.
نکته ها
«كُره» به معناى سختى درونى و «كَره»، سختى از بیرون است. «أوزعنى» به معناى ایجاد علاقه و عشق براى انجام كارى است كه به آن توفیق الهى گویند.
احسان به والدین، از جایگاه ویژهاى نزد خداوند برخوردار است. در قرآن، پنج بار كلمه «وصّینا» بكار رفته كه سه بار آن مربوط به والدین است.
در این آیه به دوران جنینى و نوزادى انسان تا سن چهل سالگى اشاره شده و این سنّ، اوج كمال جسمى انسان شمرده شده است. «بلغ أشدّه و بلغ أربعین سنة»
از این آیه معلوم مىشود كه كوتاهترین مدّت حاملگى، شش ماه است، چون دو سال شیردهى، اگر از سى ماه كه در آیه آمده است كم شود، حداقل مدت حمل شش ماه مىشود. «و حمله و فصاله ثلثون شهرا»
مادر به دلیل دشوارى دوران باردارى و زایمان و شیردهى، حق ویژهاى بر فرزند داشته و باید نسبت به او بیشتر احسان كرد، چنانچه در روایات تأكید بیشترى در مورد احسان به مادر شده است و پیامبر اكرم در روایتى سه بار سفارش به نیكى به مادر كرد و آنگاه سفارش به نیكى به پدر. مفردات راغب.