eitaa logo
بیسیمچی
1.8هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
622 فایل
سلام علیکم این کانال بمنظور ارتباط معنوی،فرهنگی ،تبلیغی و مذهبی با فرهیختگان تشکیل شده استbabaii@
مشاهده در ایتا
دانلود
آيه19 تا 24 سوره الحاقه فَأَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَآؤُمُ اقْرَءُواْ كِتَابِيَهْ إِنِّى ظَنَنتُ أَنِّى مُلاَقٍ حِسَابِيَهْ فَهُوَ فِى عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ فِى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ هَنِيئاَ بِمَآ أَسْلَفْتُمْ فِى الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ترجمه پس هر كس كه نامه عملش به دست راستش داده شود، (شادى كنان) مى‏گوید: بیائید كتاب مرا بخوانید. من مى‏دانستم كه با حساب خودم رو به رو خواهم شد. پس او در زندگى رضایت بخشى است. در بهشتى برین. كه میوه‏هایش در دسترس است. به خاطر اعمالى كه در دوران گذشته انجام داده‏اید، بخورید و بیاشامید و گوارایتان باد. نکته ها «هاؤم» اسمى است كه معناى امر دارد، یعنى بیایید. «قُطوف»، جمع «قَطف»، میوه چیده شده یا آماده چیدن است. «ظن» در امور دنیوى، باورى همراه با شك است ولى در امور اخروى به معناى اطمینان است. «اسلفتم» از «اسلاف»، تقدیم چیزى است كه امید مى‏رود بهتر از آن برگردد. هر انسانى در قیامت نامه و پرونده‏اى دارد و نامه خوبان به دست راستشان داده مى‏شود. شاید آنچه در سوره واقعه به نام اصحاب یمین مى‏خوانیم همین گروه باشند. مراد از علوّ در «فى جنّة عالیة» ممكن است علوّ مقامى باشد نه مكانى. در قیامت هم نعمت مادى است و هم روحى، راضى بودن انسان، نعمت روحى و بهشت برین نعمت مادى است. «هنیئاً» از سوى خداوند، كامیابى را افزون‏تر و گواراتر مى‏كند. در قرآن چهار مرتبه كلمه «هینئاً» بكار رفته كه سه بار آن براى نعمت‏هاى بهشتى است.
پيام ها 1- در قیامت، پرونده عمل هر كس را در اختیارش مى‏گذارند. «اوتى كتابه» 2- خداوند در قیامت، بر اساس پرونده مكتوب و مستند، مردم را محاكمه و كیفر و پاداش مى‏دهد. «اوتى كتابه» 3- نه یقین، بلكه حتّى ظنّ و گمان به وقوع قیامت، مى‏تواند انسان را كنترل كند. «انّى ظننت انّى ملاق حسابیه» 4- قیامت، دوره برداشتِ دانه‏هایى است كه در دنیا كاشته شده باشد. «بما اسلفتم فى الایّام الخالیة» 5 - علاقه به كشف كمالات، امرى فطرى است وتا قیامت وجود دارد. «هاؤم اقرؤا كتابیه» 6- اگر ایمان به حساب و كتاب سبب تقوا و پرهیز از لذّت‏هاى حرام دنیوى و محرومیت‏هاى موقّت مى‏شود، در عوض زندگى در بهشت، كاملاً رضایت بخش خواهد بود. «فى عیشة راضیة فى جنّة عالیة» آيه 25 تا 34 حاقه وَأَمَّا مَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِى لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ مَآ أَغْنَى‏ عِنِّى مَالِيَهْ هَلَكَ عَنِّى سُلْطَانِيَهْ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِى سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فَاسْلُكُوهُ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَلَا يَحُضُّ عَلَى‏ طَعَامِ الْمِسْكِينِ‏ ترجمه و امّا كسى كه نامه عملش به دست چپش داده شود، مى‏گوید: اى كاش نامه‏ام به من داده نشده بود. و نمى‏دانستم حسابم چیست؟ اى كاش مرگ پایان كارم بود (و دیگر زنده نمى‏شدم). دارائى من رفع نیازى از من نكرد. قدرتم از دستم برفت. (گفته مى‏شود:) او را بگیرید و در غل بكشید. سپس او را در آتش شعله‏ور وارد بیندازید. سپس در زنجیرى كه هفتاد ذراع باشد درآورید. همانا او به خداى بزرگ ایمان نمى‏آورد. و بر طعام دادن به نیازمندان ترغیب نمى‏كرد. نکته ها «ذِراع» فاصله آرنج تا نوك انگشتان است و در قدیم معیارى براى اندازه‏گیرى بوده است و كلمه «هفتاد» یا به معناى حقیقى است و یا كنایه از زنجیر طولانى مى‏باشد. «جَحیم» از «جحمة»، به آتش شعله ور گویند. امام صادق‏علیه السلام فرمود: اگر یك حلقه از آن زنجیرى كه دوزخیان را با آن به بند مى‏كشند، بر دنیا نهاده شود، دنیا از شدّت حرارت، ذوب مى‏شود.(6) در این آیه، كفر و بخل و بى‏تفاوتى نسبت به محرومان در كنارهم آمده است. «لا یؤمن باللّه... لا یحضّ» گرفتن و بستن و كشاندن و به دوزخ پرتاب كردن، بیانگر نهایت حقارت و ذلت دوزخیان است. «خذوه فغلّوه... صلّوه... فاسلكوه»6) تفسیر نورالثقلین.
درس بیست و نهم از جزء بیست و نهم: «نگاهی به لحظه فراق» کلااذابلغت التراقی وقیل من راق وظن انه الفراق-والتفت الساق بالساق- الی ربک یومئذ المساق. «سوره قیامت، آیه های 26 تا 30» معنی آیه: چنین نیست، او هرگز ایمان نمی آورد تا جان به گلوگاهش رسد و گفته شود: آیا کسی هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد؟ و یقین به فراق از دنیا پیدا کند وساق پاها (از شدت جان دادند) بهم می پیچد آری در آن مسیر همه به سوی (دادگاه) پروردگارت خواهند بود. نکات مهم آیات: 1- این آیات سخن از لحظه دردناک مرگ به میان آورده است. 2- تراقی جمع (ترقوه) به معنی استخوانهایی است که گرداگرد گلو را گرفته است و رسیدن جان به گلوگاه، کنایه از آخرین لحظات عمر است. 3- اشاره به لحظه است که اطرافیان بیمار هم دستپاچه به دنبال راه نجاتی می گردند و از اروی عجز و یأس و بیچارگی می گویند کسی هست او را نجات دهد. 4- محتضر نیز در این لحظه مأیوس شده یقین به فراق و جدایی از دنیا پیدا می کند. 5- به خاطر شدت ناراحتی جان دادن، ساق پاها بهم پیچیده می شود. 6- آنگاه خداوند می فرماید مسیر همه حلایق در آن روز به سوی دادگاه پروردگار توست. تعبیرات قرآن در مورد لحظه دردناک مرگ 1- گاه قرآن این لحظه را به «سکره الموت» یعنی مسی و گیجی حال مرگ تشبیه می کند. (19- ق) 2- گاهی قرآن به «غمرات الموت» یعنی شدائد مرگ تعبیر می کند. (آیه 93 سوره انعام) 3- گاهی قرآن این لحظه دردناک را به «رسیدن روح به حلقوم» تعبیر می کند. «فلولا اذا بلغت الحلقوم». (83- واقعه) 4- و گاه تعبیر به رسیدن روح به تراقی «یعنی استخوان های اطراف گلو نموده است». (آیات مورد بحث) از مجموع این تعابیر استفاده می شود که آن لحظه سخت و دردناک است ولی از روایات اسلامی استفاده می شود که این لحظه برای مومن و غیرمومن فرق دارد.
احادیثی در مورد چگونگی حال مومن با کافر در لحظه مرگ 1- امام سجاد (ع) فرمودند: مرگ برای مومن مانند کندن یک لباس چرکین پرحشره و گشودن غل و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به بهترین لباسها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مرکبها و مرفه ترین منزلهاست. و نسبت به کافر مانند کندن یک لباس فاخر و نقل مکان از منزلهای مرفه و تبدیل آن به کثیف ترین و خشن ترین لباسها و وحشتناکترین منزلها و عظیم ترین عذابهاست. 2- امام صادق (ع) فرمودند: مرگ نسبت به مومن همچون عطر بسیار خوشبویی است که آن را می بوید و حالتی شبیه به خواب به او دست می دهد و درد و رنج به کلی از او قطع می شود و نسبتن به کافر مانند گزیدن افعیها و عقربها و یا شدیدتر از آن است. ترسیم گویایی از لحظه مرگ در حدیثی از امام علی (ع) سکرات مرگ توأم با حسرت از دست دادن آنچه که داشتند بر آنها هجوم می آورد، اعضای بدنشان سست می گردد و رنگ از صورتهایشان می پرد. کم کم مرگ در آنها نفوذ کرده میان آنها و زبانشان جدایی می افکند. در حالی که او در میان خانواده خویش است. با چشمش می بیند و با گوشش می شنود و عقل و هوشش سالم است اما نمی تواند سخن بگوید. در این می اندیشد که عمرش را در چه راه فانی کرده؟ و روزگارش را در چه راهی سپری نموده است؟ به یاد ثروتهایی می افتد که در تهیه آن چشم بر هم گذارده و از حلال و حرام و مشکوک، جمع آوری نموده و تبعات و مسئولیت گردآوری آن را بر دوش می کشد در حالی که هنگام جدایی و فراق از آنها رسیده است، آن به دست بازماندگان می افتد. آنها از آن متنعم می شوند و بهره می گیرند اما مسئولیت و حسابش بر اوست. اثرات یاد مرگ از دیدگاه امام صادق (ع) یاد مرگ شهوتهای سرکش را درون آدمی می میراند، و ریشه های غفلت را از دل بر می کند قلب را به وعده های الهی نیرو می بخشد و به طبع آدمی نرمی و لطافت می دهد. نشانه های هواپرستی را در هم می شکند، آتش حرص را خاموش می کند و دنیا را در نظر انسان کوچک می کند و این است سخن پیامبر (ص) که فرمود: یک ساعت فکر کردن بهتر از یک سال عبادت است.
پيام ها 1- مقایسه میان عاقبت خوبان و بدان، شیوه‏اى قرآنى براى شناخت بهتر حقایق است. «اوتى كتابه بیمینه... اوتى كتابه بشماله» 2- در تربیت و هدایت، بشارت و هشدار در كنار هم لازم است. «اوتى كتابه بیمینه... اوتى كتابه بشماله» 3- آگاهى از آینده، گامى براى تصمیم‏گیرى صحیح امروز است. «فیقول یا لیتنى» 4- روزنه امید براى خلافكاران در آخرت بسته مى‏شود. تا قبل از دیدن نامه عمل امیدى داشت ولى بعد از آن فقط حسرت مى‏خورد. «یا لیتنى... یا لیتها» 5 - ثروت و قدرت، در قیامت كارآیى ندارد. «ما اغنى عنّى مالیه هلك عنّى سلطانیة» 6- ثروت‏اندوزى در دنیا، سبب حسرت در قیامت است. «ما اغنى عنّى مالیه» 7- كیفر دستهایى كه در دنیا براى هرگونه فساد و ستم باز بود، غل و زنجیر قیامت است. «فغلّوه» 8 - انسانى كه در قلبش نور معرفت خدا و در عملش، خدمت به مردم نباشد، بهتر كه بسوزد. «لا یؤمن... و لا یحضّ» 9- توجه به گرسنگان، در كنار ایمان به خدا مطرح است. «لا یؤمن... و لایحضّ» 10- بر فرض كه خود، توان كمك نداشته باشیم، باید دیگران را براى كمك به گرسنگان تشویق كنیم. «و لا یحضّ على طعام المسكین» 11- رسیدگى به فقرا شرط ندارد كه فقیر، مؤمن باشد. «و لا یحضّ على طعام المسكین» آيه26 و 27 انسان وَمِنَ الَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلاً إِنَّ هَؤُلَا ءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَرَآءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلاً ترجمه و بخشى از شب را براى او سجده كن و در بخشى طولانى از شب به تسبیح او بپرداز. همانا اینان دنیاى زودگذر را دوست دارند و روز گرانبار (قیامت) را پشت سر مى‏نهند. نکته ها فرمان عبادت و تكرار كلمه «لیل» در یك آیه كوتاه، نشانه‏ى اهمیّت و نقش شب در عبادت است. از امام صادق و امام رضاعلیهما السلام پرسیدند: مراد از فرمان «سبحّه لیلاً طویلاً» چیست؟ فرمودند: نماز شب.(233) 233) تفسیر نورالثقلین. پيام ها 1- محبّت و دلبستگى به دنیا، سرچشمه گناه و كفر و از نشانه‏هاى گناه پیشگان است. «لا تطع منهم آثماً او كفوراً... انّ هولاء یحبّون العاجلة» 2- دنیا، زودگذر و ناپایدار است. «العاجلة» 3- دنیاگرایى و آخرت گریزى، زمینه گناه پیشگى است. «آثما... یحبّون العاجلة و یذرون ورائهم یوماً ثقیلاً» 4- قیامت، روزى بسیار سخت و سنگین است. «یوماً ثقیلاً» 5 - توجه به زودگذر بودن دنیا و سختى و سنگینى روز قیامت، از عواملى است كه مى‏تواند محبّت انسان را از دنیا كم كند. «العاجلة... یوماً ثقیلاً»
مروری بر جزء بیست و نهم: 1- خداوند کسی است که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارترید. (2- ملک) 2- آیا کسی که به رو افتاده و حرکت می کند به هدایت نزدیکتر است یا کسی که راست قامت است و بر صراط مستقیم گام برمی دارد. (22- ملک) 3- بگو به من خبر دهید اگر آبهای سرزمین شما در زمین فرو رود چه کسی می تواند آب جاری و گوارا در دسترس شما قرار دهد. (30- ملک) 4- ای پیامبر: تو اخلاق عظیم و برجسته ای دارد. (4- قلم) 5- نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می شنوند با چشم زخم خود تو را از بین ببرند. (51- قلم) 6- او را به زنجیری که هفتاد ذراع است ببندید چون او هرگز به خداوند بزرگ ایمان نمی آورد و هرگز مردم را بر اطعام مستمندان تشویق نمی نمود. (33و 34 حاقه) 7- روز قیامت روزی است که مجرمان دوست دارند فرزندان خود را و همسر و برادرش را و همه مردم روی زمین را فدا کنند تا خود نجات یابند. (11 تا 14 معراج) 8- به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است. هنگامی که به او بدی رسد بیتابی می کند و هنگامی که خوبی به او رسد بخل می ورزد، مگر نمازگزاران. (19 تا 21 معراج) 9- (حضرت نوح عرض می کند خدایا) هر زمان که آنها را دعوت کردم که ایمان بیاورید و تو آنها را بیامرزی، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار دادند و لباسهایشان را بر خود پیچیدند. (7-نوح) 10- هر کس در گرو اعمال خویش است. (38- مدثر) 11- بهشتیان از دوزخیان سئوال می کنند چه چیزی شما را به دوزخ وارد ساخت می گویند ما از نمازگزاران نبودیم. (42 و 43 مدثر) 12- وای بر تکذیب کنندگان در آن روز قیامت. (15- مرسلات) 13- اگر آنها به قرآن ایمان نمی آوردند پس به کدام سخن بعد از آن ایمان می آوردند؟
اطلاعیه قابل توجه شرکت کنندگان در مسابقات فصل بندگی ماه مبارک رمضان به نکات ذیل توجه فرمایید: ۱_عضویت در کانال شرط شرکت در مسابقات است. ۲_کسانیکه تاکنون پاسخ سوالات را ارائه نکرده اند تا فردا ۲۹ ماه مبارک رمضان فرصت ارسال پاسخها می باشد. ۳_امروز و فردا مسابقه برگزار نمی شود تا همراهان گرامی فرصت ارسال کلیه پاسخها را داشته باشند. ۴_شرکت کننده با همان نام کاربری در کانال شناخته خواهد شد و لذا اگر نام و نام خانوادگی شما با نام کاربری در کانال فرق دارد حتما اعلام فرمایید.
پیامها و نکات برخی از آیات جزء سی ام قرآن کریم : آيه6تا 12 انفطار يَآ أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ الَّذِى خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ فِى أَىِّ صُورَةٍ مَّا شَآءَ رَكَّبَكَ كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ كِرَاماً كَاتِبِينَ يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ‏ ترجمه اى انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور و فریب داده است؟ همان كه تو را آفرید و (اندامت را) استوار ساخت و متعادل كرد. و به هر صورت كه خواست، تو را تركیب كرد. با این همه، (شما روز) جزا را دروغ مى‏پندارید. در حالى كه قطعاً بر شما نگهبانانى (از فرشتگان) گمارده شده‏اند. نویسندگانى بزرگوار، كه به آنچه انجام مى‏دهید آگاهند. نکته ها «غَرّ» از «غرور» به معناى غفلت، فریب و مغرور، «سوّاك» به معناى استوارى و استقامت و دورى از اعوجاج است و «عدلك» بیانگر تعادل و توازن میان اعضا و جوارح انسان است. به عمل خود تكیه كنید نه بر كرم خداوند، انبیا از كرم خدا آگاه بودند امّا اهل عمل بودند. خداوند كریم است: «ربّك الكریم» فرشتگان مأمور او كریم‏اند: «كراماً كاتبین» رسولان او كریم‏اند: «رسول كریم»(1) كتاب او كریم است: «انّه لقرآن كریم» واقعه، 77. و پاداش او كریمانه است. «اجر كریم» یس، 11 خداوند كریم است؛ هم گناهان را مى‏بخشد، هم عیب‏ها را مى‏پوشاند و هم پاداش را چند برابر مى‏دهد.1) حاقّه، 40.
پيام ها 1- انسان، موجودى غافل و فریب خورده است و خود را از عواقب كار و قهر خدا در اَمان مى‏پندارد. «یا ایّها الانسان ما غرّك بربّك» 2- چرا انسان با آن همه نیاز و ضعف، مغرور باشد؟ «یا ایّها الانسان ما غرّك» 3- بدترین نوع كبر و غرور، آن است كه در برابر پروردگار كریم و هستى بخش باشد. «غرّك بربّك الكریم الّذى خلقك» 4- غرور و غفلت انسان، سوء استفاده از لطف و كرم و پرده‏پوشى خداست. «ما غرّك بربّك الكریم» 5 - لطف و كرم ابتدایى خدا تنها نسبت به مؤمنان نیست، بلكه نسبت به همه انسان‏هاست. «یا ایّها الانسان.... بربّك الكریم» 6- غرور انسان، بیانگر غفلت او از نعمت‏هاى الهى و عظمت آفریدگار است. «ما غرّك بربّك الكریم» 7- درمان غرور، توجّه به الطاف كریمانه است. «الكریم... خلقك فسوّاك فعدلك» 8 - آفرینش، نشانه قدرت، «خلقك» تسویه، نشانه حكمت، «سواك» و اعتدال، دلیل علم او به تمام نیازهاست. «عدلك» 9- آفرینش انسان و هماهنگى و تعادل میان اعضاى او، جلوه‏اى از كرم خداوند است.«الكریم الّذى خلقك فسوّاك فعدلك» 10- تنوّع شكل و قیافه انسان‏ها، براساس خواستِ حكیمانه خداوند است. «فى اىّ صورة ما شاء ركّبك» 11- براى شكستن غرور، باید نعمت‏هاى الهى را پى‏درپى گوشزد كرد. «خلقك، سوّاك، عدلك، ركّبك» 12- آنكه در دنیا تو را آفرید، در آخرت نیز تو را خلق مى‏كند، پس تكذیب چرا؟ «كلاّ بل تكذّبون بالدین» 13- كسى كه به دنیا مغرور شود، آخرت را انكار مى‏كند. «غرّك - تكذّبون» 14- گرچه شما قیامت را منكر مى‏شوید، ولى فرشتگان كار خود را انجام مى‏دهند. «تكذّبون... انّ علیكم لحافظین» 15- فرشتگان متعدّد، مسئول حفظ و حراست از انسان‏ها هستند. «لحافظین» 16- فرشتگان، مسئول ثبت و ضبط كارهاى انسانند. «كراماً كاتبین» 17- فرشتگانِ مراقب، در ثبت اعمال برخوردى كریمانه دارند. «كراماً كاتبین» 18- فرشتگان هم متعدّدند، هم تیزبین و هم ریزبین. «یعلمون ما تفعلون» 19- توجّه به ثبت اعمال توسط فرشتگان معصوم، سبب حیا و تقواى انسان مى‏شود. «یعلمون ما تفعلون»
آيه1 تا 6 مطففین وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُواْ عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ أَلَا يَظُنُّ أُوْلَئِكَ أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ‏ ترجمه واى بر كم‏فروشان. كسانى كه هرگاه از مردم پیمانه بگیرند كامل مى‏گیرند. و هرگاه به ایشان پیمانه دهند یا برایشان (كالایى را) وزن كنند، كم مى‏گذارند. آیا آنان گمان ندارند كه برانگیخته خواهند شد؟ براى روزى بزرگ. روزى كه مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان (براى پاسخ به كارهایشان) خواهند ایستاد. نکته ها «وَیل» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روایات، نام درّه‏اى در دوزخ یا درى از درهاى آن مى‏باشد. «طفیف» و قلیل به یك معناست و «تطفیف» به معناى كاستن و كم گذاشتن است و ریشه آن از «طفّ» به معناى كنار است. به فروشنده‏اى كه از كنار اجناس مى‏زند، «مطفّف» گویند. ابن مسعود نقل مى‏كند كه هر كس از نمازش بكاهد مشمول این آیه است.(7) كم فروشى هر صنفى متناسب با خودش مى‏باشد: معلم، كارگر، نویسنده، فروشنده، مهندس، دكتر و دیگر مشاغل، هر كدام در انجام وظیفه خود كوتاهى كنند، كم فروشند. كم‏فروش، خود را زرنگ مى‏داند، مردم را دوست ندارد، خدا را رازق نمى‏داند و ظلم اقتصادى به جامعه مى‏كند. كم فروشى از گناهان كبیره است، زیرا وعده عذاب براى آن آمده است. امكانِ كم فروشى یا حساسیّت در كیل بیش از وزن است، لذا در یك آیه فقط از كیل و در آیه پس از آن، ابتدا مجدداً از كیل و سپس وزن، سخن به میان آمده است. در روایات مى‏خوانیم: هرگاه مردم گرفتار گناه كم‏فروشى شوند، زمین روئیدنى‏هاى خود را از مردم باز مى‏دارد و مردم به قحطى تهدید مى‏شوند. تفسیر المیزان. انضباط و دقّت اقتصادى، در رأس برنامه‏هاى اصلاحى انبیاست. چنانكه حضرت شعیب به قوم خود فرمود: «اوفوا الكیل و لا تكونوا من المخسرین وزنوا بالقسطاس المستقیم و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فى الارض مفسدین» شعراء، 181 - 183. پیمانه را (در معامله) كامل و تمام بدهید و از كم كنندگان و خسارت زنندگان نباشید و با ترازوى درست وزن كنید و كالاهاى مردم را كم ندهید و روى زمین مفسدانه عمل نكنید.7) تفسیر نمونه.
پيام ها 1- خطر را با كلماتِ هشدار دهنده اعلام كنید. «ویل للمطفّفین» 2- مال حرام از راه كم‏فروشى، عامل سقوط انسان است. «ویل للمطفّفین» 3- تفاوت گذاردن در گرفتن و دادن كم فروشى است. آنچه بر خود نمى‏پسندى بر دیگران مپسند. «اكتالو... یستوفون - كالوهم... یخسرون» 4- كم فروشى نسبت به هر كس، گرچه مسلمان نباشد، نارواست. «على الناس» 5 - بالاتر از گناه، انس گرفتن با گناه است، به گونه‏اى كه كم فروشى شغل انسان شود. «یخسرون» (فعل مضارع، نشانه استمرار است.) 6- براى جلوگیرى از مفاسد اقتصادى، باید یاد معاد را در دل‏ها زنده كنیم. «الا یظنّ اولئك انّهم مبعوثون» 7- اعتقاد به معاد حتّى در حدّ گمان بازدارنده است. «الا یظنّ اولئك انّهم مبعوثون» 8 - حوادث روز قیامت، بزرگ و هولناك است. «لیومٍ عظیم» 9- براى كم‏فروشى و حق الناس باید پاسخ‏گو باشیم. «یقوم النّاس لربّ العالمین» 10- كیفر و مجازاتِ مجرمان، از شئون ربوبیّت خداست. «یقوم النّاس لربّ العالمین»
آيه12 تا 21سوره لیل إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى‏ وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى‏ فَأَنذَرْتُكُمْ نَاراً تَلَظَّى‏ لَا يَصْلاَهَآ إِلَّا الْأَشْقَى الَّذِى كَذَّبَ وَتَوَلَّى‏ وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِى يُؤْتِى مَالَهُ يَتَزَكَّى‏ وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَى‏ إِلَّا ابْتِغَآءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى‏ وَلَسَوْفَ يَرْضَى ترجمه همانا هدایت (مردم) بر عهده ماست. و بى شك آخرت و دنیا از آنِ ماست. پس شما را از آتشى كه زبانه مى‏كشد بیم دادم. (آتشى كه) جز بدبخت‏ترین افراد در آن در نیاید. همان كه (حق را) تكذیب كرد و روى بر تافت. ولى با تقواترین مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. همان كه مال خود را مى‏بخشد تا پاك شود. در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‏بخشد،) نعمت و منتى كه باید جزا داده شود، نزد او نیست. جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‏اش، نمى‏طلبد. و به زودى خشنود شود.
نکته ها هدایت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «انّ علینا للهدى» ولى پذیرش آن از سوى مردم حتمى نیست. چنانكه در جاى دیگر مى‏فرماید: «و امّا ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمى على الهدى» فصّلت، 17. «تلظّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زیادترى دارد. خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لایصلاها الاّ الاشقى» در كلمه «صَلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شاید «نارًا تلظّى‏» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و سایر مجرمان به انواع دیگرى از آتش گرفتار شوند. آیه «و لسوف یرضى‏» را دو گونه مى‏توان معنا كرد: یكى آنكه انسان با رسیدن به اهدافش از خدا راضى مى‏شود، دیگر آنكه خداوند از او راضى مى‏شود. البتّه در قرآن، هر دو مورد یعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رضى اللّه عنهم و رضوا عنه» بیّنه، 8.، «ارجعى الى ربّك راضیة مرضیة» فجر، 28. پيام ها 1- یكى از سنّت‏هاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدایت مردم از طریق عقل و فطرت و پیامبران است. «انّ علینا للهدى» 2- پذیرش هدایت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بى‏نیاز است. «و انّ لنا للآخرة و الاولى» 3- هشدار و انذار وسیله هدایت الهى است. «فانذرتكم» (هشدارهاى الهى را باید جدى گرفت، زیرا از سوى كسى است كه دنیا و آخرت به دست اوست) 4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظیم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است. 5 - شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. «الاشقى‏... الاتقى» (كسى كه آن همه نشانه‏هاى هدایت را نادیده بگیرد بدبخت‏ترین است «اشقى، الّذى كذّب و تولىَّ» 6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سیجنّبها الاتقى الّذى یؤتى ماله» 7- كمك به محرومان، شیوه دائمى پرهیزگاران است. «یؤتى» 8 - كمك از مال شخصى ارزش است. «ماله» 9- نشانه تقوا، كمك‏هاى مالى خالصانه است. «الاتقى الّذى یوتى ماله» 10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكیه و خودسازى. «یؤتى ماله یتزكى» 11- كمك‏هاى مالى كه براساس جبران خوبى‏هاى دیگران باشد، مایه رشد نیست. «ما لاَحدٍ عنده من نعمة» (انفاقى ارزش بالایى دارد كه انسان مدیون دیگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد) 12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چیز دیگرى نیست. «الاّ ابتغاء وجه ربّه الاعلى» 13- قصد قربت، شرط لازم است. «الاّ ابتغاء وجه ربّه» 14- انفاق باید در راه‏هاى خداپسندانه باشد. «یؤتى ماله... ابتغاء وجه ربّه» 15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنید كه پاداش اعلى مرحمت مى‏كند. «ابتغاء وجه ربّه الاعلى» 16- انسان مخلص، به مقام رضا مى‏رسد و همواره از خداوند خشنود است. «و لسوف یرضى»
آيه 1تا 3 سوره کوثر إِنَّآ أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ترجمه همانا ما به تو خیر كثیر عطا كردیم. پس براى پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانى كن. همانا دشمن تو بى‏نسل و دم بریده است. پيام ها 1- خداوند به وعده‏هاى خود عمل مى‏كند. در سوره ضحى، خداوند وعده‏ى عطا به پیامبر داده بود: «و لسوف یعطیك ربّك فترضى» ضحى، 5 .پروردگارت در آینده عطائى خواهد كرد كه تو راضى شوى. در این سوره مى‏فرماید: ما به آن وعده عمل كردیم. «انّا اعطیناك الكوثر» 2- فرزند و نسل عطیّه الهى است. «انّا اعطیناك الكوثر» 3- نعمت‏ها حتّى براى پیامبر اسلام مسئولیّت‏آور است. «اعطیناك... فَصلِّ» 4- در قرآن به نماز یا سجده شكر سفارش شده است. «فَصلِّ» 5 - تشكّر باید فورى باشد. «فَصلِّ» (حرف فاء براى تسریع است) 6- نوع تشكّر را باید از خدا بیاموزیم. «فَصلِّ» 7- در نعمت‏ها و شادى‏ها خداوند را فراموش نكنیم. «اعطیناك الكوثر فصلّ» 8 - آنچه مى‏تواند به عنوان تشكّر از كوثر قرار گیرد، نماز است. «فَصلِّ» (نماز جامع‏ترین و كامل‏ترین نوع عبادت است كه در آن هم قلب باید حضور داشته باشد با قصد قربت و هم زبان با تلاوت حمد و سوره و هم بدن با ركوع و سجود. مسح سر و پا نیز شاید اشاره به آن باشد كه انسان از سر تا پا بنده اوست. در نماز بلندترین نقطه بدن كه پیشانى است، روزى سى و چهار بار بر زمین ساییده مى‏شود تا در انسان تكبّرى باقى نماند. حضرت زهراعلیها السلام در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دلیل نماز پاك شدن روح از تكبر است. «تنزیهاً لكم من الكبر») 9- دستورات دینى، مطابق عقل و فطرت است. عقل تشكّر از نعمت را لازم مى‏داند، دین هم به همان فرمان مى‏دهد. «فصلّ لربّك» 10- چون عطا از اوست: «انّا اعطینا» تشكّر هم باید براى او باشد. «فصلّ لربّك» 11- قربانى كردن، یكى از راههاى تشكّر از نعمت‏هاى الهى است. (زیرا محرومان به نوایى مى‏رسند.) «و انحر» 12- هر كه بامش بیش برفش بیشتر. كسى كه كوثر دارد، ذبح گوسفند كافى نیست باید شتر نحر كند و بزرگ‏ترین حیوان اهلى را فدا كند. «و انحر» 13- رابطه با خداوند بر رابطه با خلق مقدّم است. «فصلّ... و انحر» 14- انفاقى ارزش دارد كه در كنار ایمان و عبادت باشد. «فصلّ لربّك وانحر» 15- شكرِ عطا گرفتن از خدا، عطا كردن به مردم است. «اعطیناك الكوثر... وانحر» 16- نمازى ارزش دارد كه خالصانه باشد، «لربّك» و انفاقى ارزش دارد كه سخاوت‏مندانه باشد. «وانحر» 17- دشمنان پیامبر و مكتب او ناكام هستند. (كلمه شانِئ اسم فاعل است و شامل هر دشمنى در گذشته و حال و آینده مى‏شود. اگر مى‏گفت: «من شانك هو الابتر» تنها كسانى را كه در گذشته دشمنى كرده‏اند شامل مى‏شد و اگر مى‏گفت: «من یشونك هو الابتر» تنها دشمنان آینده را در برمى‏گرفت. «انّ شانئك هو الابتر».) 18- توهین به مقدّسات، توبیخ و تهدید سخت دارد. «انّ شانئك هو الابتر» 19- از متلك‏ها و توهین‏ها نهراسیم كه خداوند طرفداران خود را حفظ مى‏كند. «انّ شانئك هو الابتر» 20- زود قضاوت نكنیم و تنها به آمار و محاسبات تكیه نكنیم كه همه چیز به اراده خداوند است. (مخالفان، با مرگ پسر پیامبر و داشتن پسران متعدّد براى خود، قضاوت كردند كه پیامبر ابتر است، ولى همه چیز برعكس شد.) «انّا اعطیناك الكوثر... انّ شانئك هو الابتر»
نگاهی به مراحل مختلف قیامت از آغاز تا پایان از آنجا که جزء سی قرآن بیشترین مباحث خود را به مسأله قیامت اختصاص داده و اکثر سوره های آن مکی است لذا در این قسمت بحث را به قیامت اختصاص می دهیم. 1- نشانه های قیامت: در بسیاری از آیات قرآن سخن از نشانه های قیامت است و آیه (18 محمد) سخن از نشانه های نزدیک بودن آن روز (قیامت) می کند. 2- سپس سخن از فریاد مرگ و نفخ صور می کند و در هیجده آیه با شش عنوان مختلف از این وضع خبر می دهد. سخن از صور اول و صور دوم است. قیامت با یک صدای مهیب و وحشتناک آغاز می شود و.... 3- سکره الموت: سخن از مرگ و سکره الموت به عنوان پایان کار هر کس مطرح است که در درس قبل به آن اشاره شد. 4- عالم برزخ: گام بعدی برای ورود به قیامت بحث برزخ است. «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون». (مومنون- 100) 5- نامه اعمال: بعضی از آیات سخن از نامه اعمال می کند که آیات زیر به این وضع اشاره دارد. (یس-12)، (کهف- 49)، (زخرف- 80)، (جاثیه- 28و 29)، (قمر- 52و 53)، (مطففین- 7 تا 9 و 18 تا 29)، (ق- 17و 18)، (انفطار- 10 تا 12)، (حاقه- 19و 25و 26)، (اشتقاق- 7 تا 12)، (واقعه- 8و9)، (واقعه- 27و 28و 41و 42)، (تکویر- 10و 14). 6- تجسم اعمال: سخن از تجسم اعمال در قیامت است، هر کس در آن روز نگاه به اعمالش خواهد کرد عملت نفس ما احضرت. 7- محکمه الهی: آنگاه سخن از محکمه الهی به میان آمده است سخن از گواهان اعمال و.... 8- میزان اعمال: سخن از میزان اعمال است، سخن از حسابرسی است. در این لحظه همه در انتظار جزا و پاداش اعمال خویش هستند. 9- پل صراط: 10- بهشت و دوزخ: 11- سخن از نعمت های جسمانی و معنوی بهشت و سخن از عذاب روحی و جسمی دوزخ است. 12- نعمت های مادی بهشت: باغهای بهشتی، سایه های لذت بخش، مساکن و قصور، فرشها و ارئک، غذاها و ظرفها، شرابهای طهور، لباسها و زینتها، همسران بهشتی، خادمان و ساقیان، پیش پذیرایی و بالاخره نعمت هایی که به تصور نمی گنجد. 13- و سخن از لذتهای روحانی بهشت است. احترام مخصوص بهشتیان، محیط صلح و صفا، امنیت و زوال خوف، دوستان باوفا، برخوردهای صمیمی، نشاط درونی، احساس خشنودی خدا، نظر خداوند به اهل بهشت، آنچه بخواهند موجود است و ابدیت نعمت ها. «و رضوان من الله اکبر»