پیامها و نکات برخی از آیات جزء بیست و ششم قرآن کریم :
آیات 13 و 14 سوره احقاف
إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَآءً بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
ترجمه
همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما تنها خداست، سپس (بر ایمان و گفته خود) پایدارى كردند، هیچ بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد.
آنان به خاطر آنچه (از كارهاى نیك) انجام مىدادند، اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند ماند.
نکته ها
مراد از گفتن «ربّنا اللّه»، تنها لفظ نیست، بلكه انتخاب راه حق و پایدارى بر آن است. در واقع مهمتر از اظهار ایمان واقرار به توحید، استقامت و پایدارى بر آن است. «ثمّ استقاموا»
«خوف» ترس و هراس نسبت به آینده است و «حُزن» مربوط به گذشته است.
سخن حق، باید اظهار شود، «قالوا ربّنا اللّه» استمرار و پایدارى بر آن باشد، «ثم استقاموا» و همراه با عمل باشد. «بما كانوا یعملون»
انسان به طور طبیعى، خواهان آرامش و رفاه و زندگانى جاوید است و خداوند، راه رسیدن به تمام این خواستهها را در گرو ایمان و عمل صالح پایدار مىداند.
پایدارى بر حق مشكل است، ولى با پاداش بزرگى مثل بهشتِ پر نعمت و دور از حزن واندوه، آسان مىشود. لذا باید كارهاى سخت را با پاداشهاى بزرگ جبران كرد.
پيام ها
1- به موقعیّت فعلى خود مغرور نشویم و صِرفِ اظهار ایمان را كافى ندانیم، بلكه استقامت بر آن و سرانجام و آینده را در نظر بگیریم. «قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا» (چنانكه حضرت یوسف پس از نجات از سختىها و رسیدن به عزیزى مصر، فرمود: «توفّنى مُسلماً والحقنى بالصالحین» خدایا! مرا مسلمان بمیران و با نیكان محشور گردان)
2- ایمان به خدا، خوف از دیگران را از بین مىبرد. «ربّنا اللّه... لاخوف علیهم»
3- تنها كسانى از گذشته خود پشیمان نمىشوند كه همواره در راه خدا حركت مىكنند. «ربنّا اللّه ثم استقاموا... لا هم یحزنون»
4- جزاى استوارى ایمان و استمرار نیكىها، جاودانه بودن در بهشت و نعمتهاى بهشتى است. «استقاموا... خالدین فیها»
5 - بهشت، پاداش اهل عمل است، نه اهل سخن. «جزاءً بما كانوا یعملون») یوسف، 101.
سوره 15 احقاف
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِى أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِى أَنعَمْتَ عَلَىَّ وَعَلَى وَالِدَىَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِى فِى ذُرِّيَّتِى إِنِّى تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّى مِنَ الْمُسْلِمِينَ
ترجمه
و ما انسان را سفارش كردیم كه به والدین خود نیكى كند، مادرش او را با سختى حمل كرد و با سختى به دنیا آورد و دوران حمل تا از شیر گرفتنش سى ماه (به طول كشد)، تا آنگاه كه به رشد كامل رسد و چهل ساله شود، گوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا نعمتى را كه بر من و بر پدر و مادر من لطف كردى، شكرگزارى كنم و عمل شایستهاى انجام دهم كه تو آن را بپسندى و فرزندانم را براى من صالح و شایسته گردان، همانا من به سوى تو بازگشته و از تسلیم شدگانم.
نکته ها
«كُره» به معناى سختى درونى و «كَره»، سختى از بیرون است. «أوزعنى» به معناى ایجاد علاقه و عشق براى انجام كارى است كه به آن توفیق الهى گویند.
احسان به والدین، از جایگاه ویژهاى نزد خداوند برخوردار است. در قرآن، پنج بار كلمه «وصّینا» بكار رفته كه سه بار آن مربوط به والدین است.
در این آیه به دوران جنینى و نوزادى انسان تا سن چهل سالگى اشاره شده و این سنّ، اوج كمال جسمى انسان شمرده شده است. «بلغ أشدّه و بلغ أربعین سنة»
از این آیه معلوم مىشود كه كوتاهترین مدّت حاملگى، شش ماه است، چون دو سال شیردهى، اگر از سى ماه كه در آیه آمده است كم شود، حداقل مدت حمل شش ماه مىشود. «و حمله و فصاله ثلثون شهرا»
مادر به دلیل دشوارى دوران باردارى و زایمان و شیردهى، حق ویژهاى بر فرزند داشته و باید نسبت به او بیشتر احسان كرد، چنانچه در روایات تأكید بیشترى در مورد احسان به مادر شده است و پیامبر اكرم در روایتى سه بار سفارش به نیكى به مادر كرد و آنگاه سفارش به نیكى به پدر. مفردات راغب.
پيام ها
1- سفارش احسان به والدین، در طول تاریخ و تمام ادیان بوده است. («وصّینا» در قالب ماضى آمده است)
2- احسان به والدین، از حقوق انسانى است كه هر پدر و مادرى بر گردن فرزندشان دارند. «وصّینا الانسان» (نفرمود: «وصینا الّذین آمنوا»)
3- در احسان به والدین، مسلمان بودن آنان شرط نیست. «وصّینا الانسان بوالدیه»
4- استحكام بنیاد خانواده و حفظ جایگاه والدین، مورد توجّه خاص خداوند است. «وصّینا الانسان بوالدیه احساناً»
5 - نه تنها انفاق و امداد و احترام، بلكه هر نوع نیكى نسبت به والدین لازم است. («احساناً» به صورت نكره آمده كه شامل هر نوع احسانى شود.)
6- احسان به والدین باید پیوسته و برجسته باشد، نه به مقدار ضرورت و مقطعى. (تنوین در «احساناً» نشانهى عظمت و برجستگى است.)
7- توجّه به سفارش اكید خداوند به زحمات گذشته والدین، احسان و خدمت كردن به آنان را عاشقانه و جدىتر مىكند. «وصّینا الانسان... حملته امّه»
8 - كمال احسان به والدین، در آن است كه بىواسطه انجام گیرد. «بالوالدین احسانا» (حرف «ب» در «بالوالدین» نشانه آن است كه احسان به والدین با دست خود باشد.)
9- یاد رنج و زحمتهاى مادران، در برانگیختن عاطفه فرزندان مؤثّر است. «حملته امّه كُرهاً... كرها...»
10- حق مادر بیش از پدر است. پس از كلمه «والدین»، سخن از رنجهاى مادر است. «حملته امّه كُرهاً...»
11- تمام دستورات و اوامر و نواهى دینى، دلیل و فلسفه دارند. (گرچه دلیل بعضى از آنها مانند احسان به والدین، بیان شده است). «وصّینا... حملته امّه كُرهاً...»
12- چهل سالگى قلّه توانمندى و رشد انسان است. «بلغ اشدّه و بلغ اربعین سنة»
13- شكر الهى، به استمداد و توفیق خداوند نیاز دارد. «أوزعنى أن اشكر نعمتك»
14- بخشى از نعمتهاى انسان، به واسطه والدین و نیاكان است. «انعمت علىّ و على والدىّ»
15- بلوغ جسمى و كمال عقلى، بستر بلوغ معنوى است. «بلغه اشده و بلغ أربعین سنة قال ربّ...»
16- تشكّر فرزند از نعمتهایى كه خداوند به والدین او داده، وظیفه و نوعى احسان به والدین است. «اشكر نعمتك... على والدىّ»
17- بهترین راه تشكر از نعمتهاى خداوند، انجام كار نیك است.
«أشكر نعمتك... أعمل صالحاً»
18- ارزش عمل صالح به آن است كه پیوسته و دائمى باشد. «ان اعمل صالحاً» (فعل مضارع «اعمل»، نشانه دوام و استمرار است)
19- عمل صالحى ارزشمند است كه خالصانه بوده و مورد قبول و رضاى خدا قرار گیرد. «اعمل صالحاً ترضاه»
20- فرزند و نسل صالح، افتخارى براى والدین است. «اصلح لى فى ذرّیتى»
21- بهترین دعا آن است كه انسان، هم به والدین و هم به فرزندان توجّه داشته باشد. «على والدىّ... اصلح لى فى ذریّتى»
22- در برابر ناسپاسىهایى كه نسبت به خدا و والدین داشتهایم، توبه و جبران كنیم. «و على والدىّ... انّى تُبتُ الیك»
23- تسلیم فرمان خدا زیستن و مسلمان مردن، دعاى پاكان و صالحان است. «انّى تُبتُ الیك و انّى من المسلمین»
آیه 7 سوره محمد ص
يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ
ترجمه
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! اگر خدا را یارى كنید، شما را یارى مىكند و گامهایتان را استوار مىسازد.
نکته ها
انسان، موجودى محدود است و نصرت و یارى او از راه خدا نیز محدود؛ ولى خداوند بى نهایت است و نصرت او برخاسته از قدرت نامحدود.
خداوند چند چیز را در گرو چند چیز بر خود لازم كرده است:
- توجّه و یادكردش را در گرو یادكرد انسان. «فاذكرونى اذكركم»
- نصرت ویاریش را در گرو یارى انسان. «ان تنصروا اللّه ینصركم»
- بركت و ازدیاد را در گرو سپاسگزارى انسان. «لئن شكرتم لازیدنّكم»
- وفاى به عهدش را در گرو وفادارى انسان. «اوفوا بعهدى اوف بعهدكم»
حضرت علىعلیه السلام مىفرماید: اگر خدا را یارى كنید، خداوند شما را یارى مىكند و گامهاى شما را استوار مىسازد... خداوند از روى خوارى و ناچارى از شما نصرت ویارى نمىخواهد... او از شما یارى خواسته در حالى كه خود عزیز و حكیم است و سپاهیان آسمانها و زمین به فرمان او هستند. نصرت خواهى و استقراض الهى براى آن است كه شما را بیازماید و بهترین عامل به نیكىها را مشخص سازد. 16) بقره، 152.
پيام ها
1- لازمهى ایمان، اقدام عملى در جهت نشر و گسترش دین الهى است. «یا ایها الّذین آمنوا ان تنصروا اللّه...»
2- جهاد با كفّار محارب، یكى از مصادیق یارى دین خداوند است. «فضرب الرقاب... ان تنصروا اللّه...»
3- پاداش و كیفر الهى، با عملكرد انسان همگون است. «تنصروا اللّه ینصركم»
4- هركس با فكر، زبان و عمل خویش، دین اسلام را یارى كند، خداوند نیز او را حمایت مىكند. «ان تنصروا اللّه ینصركم»
5 - دریافت الطاف الهى، به تلاش انسان بستگى دارد. «ان تنصروا اللّه ینصركم» (انتظار نصرت خداوند بدون تلاش و كوشش، توقّعى نابجاست.)
6- در میان امدادهاى الهى، ثابت قدم بودن، برجستهترین آنهاست. (بعد از نصرت الهى نام پایدارى آمده است.) «ینصركم و یثبّت اقدامكم»
7- پاداشهاى الهى بیش از عملكرد ما است. «ان تنصروا اللّه ینصركم و یثبّت اقدامكم»
آیه 33 سوره محمد ص
يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُواْ أَعْمَالَكُمْ
ترجمه
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت كنید و از رسول (نیز) پیروى نمایید و كارهایتان را باطل نسازید.
نکته ها
در آیات و روایات، برخى اعمال و گفتارها سبب بطلان اعمال معرّفى شدهاند، از جمله:
1. منّت گذاشتن و آزار دادن نیازمندان، كه پاداش انفاق را محو مىكند. «لاتبطلوا صدقاتكم بالمنّ و الاذى»
2. بىادبى نسبت به رهبران الهى، «لاترفعوا اصواتكم فوق صوت النبى أن تحبط اعمالكم» صداى خود را بر صداى پیامبر برتر قرار ندهید تا كارهایتان تباه نشود.
3. عُجب و حسد. «الهى عبّدنى لك و لاتفسد عبادتى بالعجب» چنانكه امام صادقعلیه السلام فرمودند: «انّ الحسد یأكل الایمان كما تأكل النّار الحطب» حسد نیكىها را نابود مىكند همان گونه كه آتش هیزم را مىسوزاند.
4. شرك به خدا. «لئن أشركت لیحبطنّ عملك» اگر شرك ورزى قطعاً عمل تو را تباه مىكند.
5. ریا كه گونهاى از شرك است. «الّذین ینفقون أموالهم رئاء النّاس...»
در حدیث مىخوانیم كه رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: هركس یك «سبحان اللّه» بگوید، درختى در بهشت براى او كاشته مىشود. شخصى گفت: پس ما (كه همواره به این ذكر مشغولیم) درختان بسیار زیادى در آنجا داریم!. حضرت آیه فوق را تلاوت كرده و فرمودند: مواظب باشید آتشى پس از آن نفرستید تا آنها را بسوزاند.
در مورد معناى عبارتِ «لاتبطلوا أعمالكم» با توجّه به صدر آیه، سه وجه مىتوان ذكر كرد:
الف) ایمان خود را حفظ كنید و مشرك نشوید كه اعمالتان باطل مىشود. زیرا شرك اعمال را تباه مىكند. «لئن أشركت لیحبطنّ عملك»
ب) با ترك اطاعت از رسول خدا، اعمالتان را تباه نسازید.
ج) با منّت گذاشتن به پیامبر، اعمال خود را تباه نكنید. چنانكه خداوند مىفرماید: «یمنّون علیك أن اسلموا قل لا تمنّوا علىّ اسلامكم»(95)87) بقره، 264.
پيام ها
1- گرچه مخاطب قرآن، مؤمنان هستند، امّا ذكر این عنوان در آغاز برخى آیات، بیانگر شخصیّت دادن و تكریم آنان است. «یا أیها الّذین آمنوا أطیعوا اللّه...»
2- اولویّتها و سلسله مراتب را مراعات كنیم. در اینجا نام خداوند قبل از پیامبر آمده است. «أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول»
3- لازمهى ایمان، تسلیم بودن و اطاعت از فرامین خدا و رسول است. «یا أیّها الّذین آمنوا أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول»
4- دستورات دین، دو نوع است: دستورات ثابت كه از طرف خداوند است. «أطیعوا اللّه» و دستورات متغیّر كه به مقتضاى ضرورتها و نیازها از طرف حاكم اسلامى صادر مىشود. «أطیعوا الرّسول»
5 - پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله معصوم است. فرمان اطاعت از پیامبر بدون هیچ قید و شرطى، نشانه عصمت او و واجب الاتباع بودن اوست. «أطیعوا الرسول»
6- مؤمنان، به ایمان خود مغرور نشوند كه اعمالشان در معرض خطر است. «الّذین آمنوا... لاتبطلوا أعمالكم»