واقعه لیله المبیت
شرح مکالمهی پیامبر و پسر عموی او در لیله المبیت و پیش از هجرت به مدینه در کتاب الامالی شیخ طوسی به این ترتیب نقل شده است که رسول اکرم پس از وحی جبرییل حضرت علی را به نزد خود فرا خواند و به او گفت: «مشرکان قصد دارند امشب مرا به قتل برسانند. آیا تو حاضری در جای من بخوابی تا بتوانم به غار ثور نقل مکان کنم؟»مولای متقیان نیز پاسخ داد: «در صورت انجام این کار آیا شما سالم خواهید ماند یا رسول الله؟» حضرت محمد (ص) نیز فرمود: «بله. طبق فرمودهی خدا سالم خواهم ماند.» پسر عموی پیامبر وقتی این سخن را از زبان او شنید تبسمی کرد و بلافاصله سجدهی شکر به جا آورد. هنگامی که سر از سجده برداشت رو به پیامبر کرد و گفت: «آنچه را که به آن مامور شدهاید انجام دهید یا رسول الله که چشم، گوش و قلب من فدای شما باد. مرا به هر آنچه میخواهید فرمان بدهید. چرا که من مانند دستیار شما هستم. در در دستورات خود همان گونه که مقصود اصلی شما است وارد میشوم و موفقیت خود را تنها از ناحیه خدا میدانم.» پس از این گفتگو پیامبر اسلام پسر عموی خود را در آغوش گرفت و هر دو گریستند. سپس از یکدیگر جدا شدند و پیامبر به سمت مدینه حرکت کرد.
آنچه در لیله المبیت گذشت
در لیله المبیت ماموران قتل حضرت محمد (ص) از همان ابتدای شب خانهی او را محاصره کردند و آنجا را زیر نظر گرفتند. البته پیش از رسیدن آنها پیامبر از منزل خارج شده بود. از آنجا که آثار حضور یک مرد در خانه به چشم میخورد هیچ کدام از افراد مهاجم به نبود رسول اکرم در خانه شک نکرد.
در ابتدا قرار بود که حملهی این افراد به خانهی پیامبر در ابتدای شب صورت بگیرد. اما ابولهب که مهاجمان را همراهی میکرد و خود یکی از آنها بود پیشنهاد داد که تا صبح صبر کنند. چرا که بر طبق نظر او حملهی شبانه به منزل پیامبر موجب ترس و وحشت ساکنان خانه میشد با فرا رسیدن سحر افراد مهاجم به درون خانهی پیامبر یورش بردند تا دستور قتل ایشان را اجرا نمایند. گفته میشود که برخی از آنها قصد داشتند حضرت علی (ع) را همان گونه که در زیر پتو از نظر پنهان بود به قتل برسانند. اما در نهایت روانداز از روی ایشان برداشته شد و افراد مهاجم در کمال تعجب مشاهده کردند که به جای محمدبن عبدالله با علیبن ابیطالب رو به رو هستند.
از رفتاری که در لیله المبیت با حضرت علی (ع) شد دو روایت عمده وجود دارد. نخست آن که افراد مهاجم پس از مواجه شدن با حقیقت و آگاهی یافتن از این موضوع که پیامبر در خانه نیست به وارسی منزل ایشان پرداخته و از حضرت علی (ع) در مورد محل استقرار او پرس و جو کردند. اما پسر عموی پیامبر از این موضوع اظهار بی اطلاعی نمود. مهاجمان نیز پس از آن که در خانهی پیامبر چیزی دستگیرشان نشد آنجا را ترک کردند.در روایت دوم این گونه گفته میشود که افراد مهاجم پس از مواجه شدن با خانهی خالی پیامبر، حضرت علی را به
از رفتاری که در لیله المبیت با حضرت علی (ع) شد دو روایت عمده وجود دارد.
نخست آن که افراد مهاجم پس از مواجه شدن با حقیقت و آگاهی یافتن از این موضوع که پیامبر در خانه نیست به وارسی منزل ایشان پرداخته و از حضرت علی (ع) در مورد محل استقرار او پرس و جو کردند. اما پسر عموی پیامبر از این موضوع اظهار بی اطلاعی نمود. مهاجمان نیز پس از آن که در خانهی پیامبر چیزی دستگیرشان نشد آنجا را ترک کردند.
در روایت دوم این گونه گفته میشود که افراد مهاجم پس از مواجه شدن با خانهی خالی پیامبر، حضرت علی را به مسجدالحرام برده و چند ساعتی ایشان را در آنجا حبس کردند. اما این موضوع چندان به درازا نیانجامید و به منظور جلوگیری از تنش بیشتر ایشان آزاد شد. به هر حال پس از شکست خوردن نقشهی قتل پیامبر سران قریش بلافاصله عدهای را مامور کردند که پیش از دور شدن کامل پیامبر از مکه او را یافته و به شهر باز گردانند. اما این نقشه نیز به سرانجام نرسید و در نهایت حضرت محمد (ص) توانست با موفقیت به مکه مهاجرت کند
نقش حضرت علی (ع) در لیله المبیت
همان گونه که به آن اشاره شد برخی از مفسران بر این عقیدهاند که آیه ۲۰۷ سورهی بقره در وصف رویدادهای لیله المبیت و فداکاری حضرت علی (ع) در آن شب بر پیامبر نازل شده است. در همین راستا ابوعلى فضل بن حسن طبرسى که به عنوان مولف تفسیر «مجمع البیان فی تفسیر القرآن» شناخته میشود معتقد است که این آیه در همان هنگامی که پیامبر اسلام به سمت مدینه در حرکت بود و در بحبوحهی هجرت به آن شهر بر ایشان نازل شد.
در تفسیر مجمع البیان فی تفسیر القرآن آمده است «هنگامى که حضرت علی (ع) در بستر پیامبر اسلام خوابید تا او را از دسیسهی مشرکان برهاند، جبرییل در بالاى سر حضرت علی (ع) و میکاییل در پایین پاهای ایشان قرار گرفته بودند و از او محافظت مى کردند.»
همچنین در این تفسیر آمده است که جبرییل حین حفاظت از حضرت علی (ع) مدام به او مىگفت: «آفرین بر توای پسر ابیطالب و خوشا به حال افرادى مانند تو که خداوند متعال در میان فرشتگان خود به تو مباهات مىکند و به تو مىنازد.»
در بحارالنوار و به نقل از احیاالعلوم غزالی آمده است که خداوند در شب هجرت پیامبر به مدینه فرشتگان خود جبرییل و میکاییل را مورد خطاب قرار داد و گفت: «اگر من برای یکی از شما مرگ و برای دیگری زندگی را مقرر کنم، کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد و زندگی را به دیگری واگذار کند؟»
پس از مطرح شدن این پرسش هیچ کدام از آن دو فرشته نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگری فداکاری کند. از همین رو خداوند به آن دو فرشته گفت: «حال که این گونه است به زمین فرود بیایید تا ببینید که علی چگونه مرگ را به جان خریده و خود را فدای پیامبر اسلام کرده است. این موضوع را ببینید و جان علی را از شر دشمنان او حفظ کنید.»
بنابر آنچه که شیخ صدوق در کتاب الخصال خود به آن اشاره کرده است، در شورای شش نفرهای که به وصیت عمربن خطاب برای تعیین خلیفهی پس از او تشکیل شده بود نیز حضرت علی (ع) موضوع لیله المبیت را پیش کشید و خطاب به سایر حاضران شورا گفت: «من شما اعضای این شورا را به خدا سوگند میدهم که آیا جز من کسی بوده است که برای پیامبر در غار حرا غذا ببرد؟ آیا جز من کسی در جای او خوابیده و خود را سپر بلای او کرده است؟» حاضران نیز همگی یکصدا پاسخ دادند: «به والله که کسی جز تو در این راه همت نگمارده است.»
هدایت شده از .
بیانیه ستاد محرم شهرستان شاهین شهر و میمه بمناسبت حلول ماه ربیع الاول
بسم الله الرحمن الرحیم
و من یعظّم شعائر الله فانّها من تقوی القلوب
سپاس و ستایش خدای را که ما را به صراط ایمان و تقوا هدایت نمود و درود و سلام بی پایان بر محمد و آل محمد که مودّتشان طریق نجات و کمال است. همواره مراسم سوگواری اهل بیت علیهم السلام در ماه های محرم و صفر مدرسه آموزش مکتب اهل بیت علیهم السلام و نشان وفاداری، محبت، عشق و پایداری مردان و زنان با ایمان به آرمانها و ارزشهای اسلامی و نهضت آسمانی سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
بدین وسیله ضمن تبریک حلول ماه ربیع الاول از تمامی تلاشگران برگزاری مراسم سوگ و عزای اهل بیت علیهم السلام و مردم مومن و متدین شهرستان شاهین شهر و میمه که مهد ایمان، عشق، محبت و وفاداری به اسلام و اهل بیت علیهم السلام بوده است و هست صمیمانه آرزوی قبولی و تشکر و قدردانی می نمایم و امیدوارم همواره در ظلّ عنایات ذات اقدس خداوند متعال و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشند.
بر خود لازم می دانم از فعالیت ارزشمند ائمه محترم جمعه ، وعاظ گرانقدر و روحانیت محترم فرماندار محترم،بخشداران محترم،شهرداران محترم ،سازمانها و نهادهای فرهنگی،نیروهای پر تلاش شبکه بهداشت و درمان ، جامعه ارزشمند مداحان و مرثیه سرایان، بانیان و خادمان محترم مساجد، حسینیه ها، زینبیه ها، تکیه ها، بقاع متبرکه، مدارس علمیه، هیئات ارزشمند مذهبی، موکب های پیاده روی اربعین ، رسانه های ارتباط جمعی به ویژه دفتر خبری صدا و سیما ، سپاه، بسیج و دستگاههای نظامی، انتظامی و امنیتی و تمامی مردم عزیز و عزاداران گرامی تقدیر نموده و سپاسگزارم و موفقیت همگان را از خداوند متعال خواستارم.
آغاز ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل البیت(ع) را که در آن شاهد وقایع فرخنده و مهمی مانند حادثه تاریخی لیله المبیت، هجرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از مکه به مدینه، ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام جعفر صادق علیه السلام، ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه علیها السلام، آغاز امامت و ولایت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن هستیم را به عموم مردم و به ویژه خانواده های معظم شهدا و ایثارگران تبریک و تهنیت می گویم و آرزوی سربلندی و موفقیت روزافزون همه خادمین به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام را ازخداوند منان خواستارم.
بیعت عقبه اول
هنگامی که موسم حج سال یازدهم بعثت رسيد، دوازده نفر از انصار مدينه به منظور تكميل بيعت سال گذشته به سوى مكه رهسپار شدند؛ اين دوازده نفر كه ده نفرشان از قبيله خزرج و دو نفرشان از قبيله اوس بودند با رسول خدا (ص) بيعت كردند. بيعت ايشان به بيعت عقبه اول معروف شد. آنها در این دیدار با رسول خدا (ص) بیعت کردند، که محتوای این بیعت چنین بود که مسلمانان انصار متعهد شوند که: «به خداوند شرک نورزند، دزدی و زنا نکنند، فرزندانشان را نکشند، دروغ در مورد اولادی که در میانشان میآید، نگویند، در کار معروف عصیان نورزند، و هر کس چنین کند، پاداش وی بر خداست و کسی که نکند، بر خداست که او را عذاب کند یا ببخشاید.»
بیعت عقبه دوم
در موسم حج سال سيزدهم بعثت، جمع زيادى از مردم يثرب به قصد حج عازم مكّه شدند. در ميان اين جمعيت كه شمارشان به پانصد نفر مىرسيد، مشركان هم حضور داشتند و هم مسلمانانى كه تقيه مىكردند و از خوف قوم، مسلمانى خود را پوشيده مىداشتند. برخى از مسلمانان يثرب با پيامبر (ص) ملاقات كردند، و حضرت با آنان وعده گذاشت كه در ميانههاى ايام تشريق، شب هنگام كه همه خوابيده باشند، با هم ديدار كنند. پيامبر (ص) فرمود كه موقع آمدن، خوابيدگان را بيدار نكنند و منتظر غايبان نباشند. آنان با كمال احتياط، پنهان و جدا از هم، رو به عقبه حركت كردند تا در آنجا هفتاد يا هفتاد و سه مرد، و دو زن فراهم گشتند. در این دیدار، رسول خدا (ص) فرمودند: «پيمان من با شما اين است كه بايد همانطور كه از زنان و فرزندان خود دفاع مىكنيد از من نيز دفاع كنيد!»، براء بن معرور دست آن حضرت را گرفته و گفت: «سوگند بدانكه تو را به نبوت مبعوث فرموده ما همانطور كه از ناموس خود دفاع مىكنيم از شما نيز دفاع خواهيم كرد، پيمانت را با ما ببند كه ما بخدا فرزند جنگ و اسلحه هستيم.»
تصمیم به قتل پیامبر (ص) و ماجرای لیلة المبیت
در فاصلهای کمتر از سه ماه پس از بیعت عقبه دوم، بیشتر اصحاب رسول خدا (ص) به سوی مدینه رهسپار شدند و مردان قریش که دانستند یثرب به صورت پایگاه و پناهگاهی برای رسول خدا و یاران او درآمده و مردم آن برای جنگیدن با دشمنان رسول خدا آمادهاند، از هجرت رسول خدا(ص) بیمناک شدند. به همین جهت برای جلوگیری از آن، در آخر ماه صفر سال ۱۴ بعثت در دارالندوه جلسهای برقرار کردند، سپس با هم مشورت کردند و تصمیم گرفتند که وی را به قتل برسانند و برای این کار جوانانی را از هر یک از طوایف انتخاب کنند که با شمشیر آن حضرت را بکشند.
در شب پنجشنبه اوّل ماه ربیع، رسول خدا(ص) از مکه بیرون رفت و در همان شب علی(ع) در بستر رسول خدا خوابید و آن شب را لیلة المبیت گفتند. علت آن هم آگاهی پیامبر(ص) از نقشه مشرکان قریش برای ترور بود که برخی بیان میدارند که آیه «وَ إِذْ یمْکرُ بِک الَّذینَ کفَرُوا لِیثْبِتُوک أَوْ یقْتُلُوک أَوْ یخْرِجُوک وَ یمْکرُونَ وَ یمْکرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیرُ الْماکرینَ»، «هنگامی که کافران ضد تو حیله کنند تا تو را زندانی کنند یا بکشند یا تبعید نمایند آنان با خدا از در حیله وارد میشوند خداوند حیله میکند و خداوند بهترین حیله کنندگان است.»، را درباره همین خبردادن به پیامبر(ص) است.
مخفی شدن پیامبر (ص) در غار ثور
رسول خدا (ص) در شب اول ربیع الاول رهسپار غار ثور شد و ابوبکر بن ابوقحافه نیز با وی همراه گشت و پس از سه روز که در غار ثور ماندند، در شب چهارم ربیع الاول راه مدینه را در پیش گرفتند.
حضرت علی(ع) پس از رفتن پیامبر(ص) به غار ثور صبر کرد تا شب آینده فرا رسید. او همراه هند بن ابی هاله حرکت کرد تا نزد رسول الله(ص) در غار رفتند و در آنجا آن حضرت (ص) به هند دستور داد که برای وی و همراهش دو شتر خریداری کند. ابوبکر گفت: «ای پیامبر خدا، برای خود و شما دو مرکب آماده کردهام که با آنها تا مدینه سفر میکنیم». رسول الله(ص) فرمود: «من هر دو و حتی یکی از آنها را قبول نمیکنم، مگر آن که بهای آنها را بپردازم»، و او به حضرت علی (ع) دستور داد که بهای شترها را بپردازد و سپس به او سفارش کرد که امانتها را رد کند و تعهدات او را بپردازد.
قریش پس از آنکه در نقشه خود ناکام ماندند، کوشیدند پیامبر(ص) را پیش از آن که به مدینه برسد بیابند و بکشند. از این رو، رد او را گرفتند تا به غار رسیدند. یکی از آنان گفت: از اینجا عبور نکردهاند یا این است که به آسمان عروج کردهاند و یا در زمین فرو رفتهاند. بنابر برخی نقلها، خداوند عنکبوتی را مأمور کرد تا با تارهای خود، درِ غار را ببندد. وقتی تعقیبکنندگان تارها را دیدند، به این نتیجه رسیدند که کسی وارد غار نشده است و بدین ترتیب دست از تعقیب کشیدند.