eitaa logo
سرباز رهبر
50 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
120 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5. بخشندگی و برآوردن نیازهای دیگران می توان گفت که بارزترین ویژگی امام مجتبی (ع) که بهترین سرمشق برای دوست داران ایشان است، بخشندگی بسیار و دست گیری از دیگران است. ایشان به بهانه های مختلف، همه را از خوان کرم خویش بهره مند می ساختند و آن قدر بخشش می کردند تا شخص نیازمند بی نیاز می شد؛ زیرا طبق تعالیم اسلام، بخشش باید به گونه ای باشد که فرهنگ تکدی گری را ریشه کن سازد و در صورت امکان، شخص را از جرگه نیازمندان بیرون گرداند. روزی حضرت مشغول عبادت بودند فردی در کنار ایشان نشسته بود و به درگاه خدا می گفت: «خدایا! ده هزار درهم به من ارزانی دار». حضرت به خانه آمد و برای او ده هزار درهم فرستاد. امام مجتبی (ع) هیچ گاه سائلی را از خود نمی راندند و هرگز پاسخ «نه» به نیازمندان نمی فرمودند و تمامی جنبه های معنوی بخشش را در نظر می گرفتند. مردی نزد امام مجتبی (ع) آمد و ابراز نیازمندی کرد. امام برای این که کمک رودررو نباشد و سبب شرمندگی آن مرد نگردد، فرمود: «آنچه را می خواهی در نامه ای بنویس و برای ما بفرست تا نیازت برآورده شود». آن مرد رفت و نیازهای خود را در نامه ای برای امام فرستاد. حضرت نیز آن چه را خواسته بود، برایش فرستادند. شخصی که در آن جا حضور داشت، به امام عرض کرد: «به راستی چه نامه پربرکتی برای آن مرد بود!» امام در پاسخ او فرمود: «برکت این کار برای من بیش تر بود که سبب شد شایستگی انجام این کار نیک را بیابم؛ زیرا بخشش راستین آن است که بدون درخواست شخص، نیازش را برآوری، ولی اگر آن چه را خواسته است به او بدهی، در واقع قیمتی است که برای آبرویش پرداخته ای». امام برآوردن نیاز دیگران
6. خوش خلقی امام مجتبی (ع) نسبت به فقیرانِ فرهنگی و فریب خوردگان جاهل نیز دل مهربان داشتند. گرچه آن ها بر اثر فریب دشمنان با هتاکی و بی حرمتی با امام برخورد می کردند؛ امام هیچ گاه از سخنان بیهوده آنان غضبناک نمی شدند و با لطف و مهربانی آن ها را نوازش می کردند و به رفع نیازهایشان همت می گماشتند. آنان نیز با دیدن برخوردهای خاضعانه امام به حیرت می افتادند و در اندک مدت از گفته های خویش اظهار پیشمانی می کردند. نمونه بارز فروتنی امام با فقرزدگان فرهنگی و دین باختگان بی هویت، ملاقات با آن مرد شامی است که حکایت آن در ادامه خواهد آمد. هم چنین امام، همواره مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفتند. حتی پاسخ او در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود. امام گوسفند زیبایی داشتند که به او علاقه نشان می دادند. روزی دیدند گوسفند در گوشه ای افتاده و ناله می کند. جلوتر رفتند و دیدند که پای آن را شکسته اند. امام از غلامش پرسیدند: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟». غلام گفت: «من شکسته ام». حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای این که شما را ناراحت کنم». امام با تبسمی دل نشین فرمودند: «ولی من در عوض، تو را خشنود می کنم و غلام را آزاد کردند».
7. پاداش دادن به کارها در سفری که آن حضرت به همراه امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر به حج می رفتند، شتری که بار آذوقه بر آن بود، گم شد و آن ها در میانه راه، گرسنه و تشنه ماندند. در این هنگام، متوجه خیمه ای شدند که در آن پیر زنی تنها زندگی می کرد. از او آب و غذا خواستند. پیرزن نیز که انسان مهربان و میهمان نوازی بود، تنها گوسفندی را که داشت دوشید و سپس گفت: «آن را برای غذا ذبح کنید تا برای شما غذایی آماده کنم». امام نیز آن گوسفند را ذبح نمود و زن از آن، غذایی برایشان درست کرد. آنان غذا را خوردند و پس از صرف غذا، از آن زن تشکر کردند و گفتند: «ما افرادی از قریش هستیم که به حج می رویم. اگر به مدینه آمدی، نزد ما بیا تا میهمان نوازی ات را جبران کنیم.» سپس از زن خداحافظی کردند و به راه خویش ادامه دادند. شب هنگام، شوهر زن به خیمه اش آمد و او داستان میهمانی را برایش بازگفت. مرد خشمگین شد و گفت: «چگونه در این برهوت، تنها گوسفندی را که همه دارایی مان بود برای کسانی که نمی شناختی کشتی؟» مدت ها از این جریان گذشت تا این که بادیه نشینان به جهت فقر و خشک سالی به مدینه سرازیر شدند. آن زن نیز به همراه شوهرش به مدینه آمد. در یکی از همین روزها، امام مجتبی (ع) پیرزن را در کوچه دید و فرمود: «ای کنیز خدا! آیا مرا می شناسی». گفت: «نه»، فرمود: «من همان کسی هستم که مدت ها پیش به همراه دو نفر در خیمه تو شدیم. نامم حسن بن علی است». پیرزن خوشحال شد و عرض کرد: «پدر و مادرم به فدای تو باد!» امام به پاس فداکاری و پذیرایی او، هزار گوسفند و هزار دینار به او بخشیدند و او را نزد برادرش حسین (ع) فرستاد.
8. حمایت از همسایه خانواده ای یهودی در همسایگی امام، می زیستند. دیوار خانه یهودی شکافی داشت که رطوبت نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ می کرد. فرد یهودی نیز از این جریان آگاهی نداشت تا این که روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه امام آمد و دید که شکاف دیوار، سبب شده که دیوار خانه امام نجس گردد. بی درنگ نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد امام آمد و از سهل انگاری خود پوزش خواست و از این که در این مدت، امام سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. امام برای این که او بیش تر شرمنده نشود فرمود: «از جدم رسول خدا (ص) شنیدم که با همسایه مهربانی کنید». یهودی با دیدن گذشت و چشم پوشی و برخورد پسندیده ایشان به خانه اش رفت، دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد.
9. حق شناسی برای صاحب حق آن مهربانی با بندگان خدا، از ویژگی های بارز امام مجتبی (ع) بود. انس می گوید: روزی در محضر امام بودم که یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن گل را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفتند و با مهربانی به او فرمودند: «برو، تو آزادی!» من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم، گفتم: «ای فرزند رسول خدا! این کنیز تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد. آن گاه شما او را آزاد می کنید؟!» امام در پاسخ فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است هرکس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید». سپس فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادی اش بود».
10. میهمان نوازی امام همواره در پذیرایی از میهمان، تلاش جدی می کردند. گاه از اشخاصی پذیرایی می نمودند که آنان را نمی شناختند. به ویژه، به پذیرایی از بینوایان علاقه زیادی داشتند. آنان را به خانه خود می بردند و به گرمی پذیرایی می کردند و به آن ها لباس و مال می بخشیدند. امام حسن (ع) در طول زندگی پربرکتشان همواره در راه هدایت مردم گام بر می داشتند و شیوه برخوردشان با عموم مردم- حتی دشمنان- چنان زیبا بود که همه را به خود جذب می کرد. تاریخ نگاران نوشته اند: روزی امام مجتبی (ع) سواره از راهی می گذشتند. مردی شامی بر سر راه آن حضرت آمد و ناسزا گفت. وقتی که فحش هایش تمام شد، امام رو به او کرده، سلامش کرد! آنگاه خندید و فرمود: «ای مرد! تصور می کنم در این جا غریب هستی.. . اگر از ما چیزی بخواهی، به تو عطا خواهیم کرد؛ اگر گرسنه ای سیرت می کنیم؛ اگر برهنه ای می پوشانیمت؛ اگر نیازی داری، بی نیازت می کنیم؛ اگر از جایی رانده شده ای پناهت می دهیم؛ اگر حاجتی خواسته باشی برآورده می کنیم. هم اینک بیا و مهمان ما باش. تا وقتی این جا هستی مهمان مایی.. .» مرد شامی که این همه دل جویی و محبت را از امام مشاهده کرد به گریه افتاد و گفت: «شهادت می دهم که تو خلیفه خدا روی زمین هستی و خداوند بهتر می داند که مقام خلافت و رسالت را در کجا قرار دهد. من پیش از این، دشمنی تو و پدرت را به سختی در دل داشتم، اما اکنون تو را محبوب ترین خلق خدا می دانم.» آن مرد از آن پس، از دوستان و پیروان امام به شمار آمد و تا هنگامی که در مدینه بود، هم چنان مهمان آن بزرگوار بود.
۱۱.شرم و حیا هم چنین آورده اند، روزی امام مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت ایستاد. حضرت هر لقمه ای که می خوردند، یک لقمه نیز جلوی حیوان می انداختند. مردی گفت: «ای پسر رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم». امام فرمود: «نه، رهایش کنید! من از خدا شرم می کنم که جان داری به غذا خوردن من نگاه کند و من به او غذا ندهم»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام به رهبر عزیزمان و همه شیعیان آن امام تسلیت عرض می نمایم
تاریخ ولادت امام رضا امام رضا(ع) هشتمین امام شیعیان، از سلاله پاک رسول خدا(ص) و هشتمین جانشین پیامبر مکرّم اسلام است. بنابر نظر مشهور مورّخان امام رضا(ع)، در یازدهم ذی قعده سال ۱۴۸ هـجری قمری در مدینه منوّره متولّد شد.
نام و القاب امام رضا نام مبارکشان «علی»، کنیۀ آن حضرت، «ابوالحسن» و دارای القاب متعدّدی از جمله؛ رضا، ‏صابر، فاضل، قرة ‏اعین المؤمنین (نور چشم مؤمنان) و... هستند، اما مشهورترین لقب ایشان، «رضا» به معنای «خشنودی» است.
پدر و مادر امام رضا پدر بزرگوار امام رضا(ع)، امام موسی کاظم(ع) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال ۱۸۳ ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند. مادر گرامی امام رضا(ع) نجمه نام داشت. البته نام های دیگری نیز برای مادر گرامیشان ذکر کرده اند.
دوران کودکى و جوانى امام رضا حضرت رضا(ع)، دوران کودکى و جوانى را تا سال 201 هجری قمری در مدینه طیّبه که مهبط وحى بود در خدمت پدر بزرگوارش سپرى کرد و مستقیماً تحت تعلیم و تربیت امام هفتم(ع) قرار گرفت و علوم و معارف و اخلاق و تربیتى را که امام کاظم(ع) از پدرانش به ارث برده بود، به او آموخت. گزارشی از حضور ایشان در بغداد هنگام زندانی بودن پدر بزرگوارشان در آن شهر در دسترس نیست.
ازدواج امام رضا امام رضا(ع) دارای تعدادی کنیز بودند، از جمله کنیزان ایشان، سبیکه مادر امام جواد(ع) است. وی کنیزى بود که به او سبیکه یا دُرّه می گفتند، حضرت رضا او را خیزران نام گذاشتند و این بانو از اهالى نوبه (منطقه ای در آفریقا) است. و همسر دائمی امام رضا(ع) ام حبیبه بود.
فرزندان امام رضا در تعداد و اسامی فرزندان امام رضا(ع) نقل های مختلفی وجود دارد؛ گروهی آنها را پنج پسر و یک دختر، به نام های محمّد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه ذکر کرده اند؛ همچنین در نقلی شیخ صدوق در سلسله سند روایتی از فاطمه به عنوان یکی از دختران آن حضرت نام برده است؛ امّا شیخ مفید بر این عقیده است، که امام هشتم(ع)، فرزندی جز امام جواد(ع) نداشتند. ابن شهرآشوب و طبرسى،نیز بر همین اعتقادند.    
امامت امام رضا امامت و وصایت حضرت رضا(ع) بارها توسط رسول خدا(ص)، پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان(ع) اعلام شده بود. به ویژه امام کاظم(ع) بارها در حضور مردم، ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرّفی کرده بودند که به یک نمونه از آنها اشاره می‌ شود: از محمّد بن اسماعیل بن فضل هاشمىّ چنین روایت شده است که‏ گفت: بر امام موسى کاظم(ع) وارد شدم در حالى که ایشان به شدّت مریض بودند، به حضرت عرض کردم: اگر خداى ناکرده براى شما اتّفاقى بیفتد- و خدا آن روز را نیاورد- به چه کسى رجوع کنیم (امام بعد از شما کیست)؟ فرمود: «به فرزندم علىّ، نوشته او، نوشته من است، و او وصىّ و جانشین من بعد از مرگم خواهد بود». امام رضا (ع) در مدینه، پس از شهادت پدر، امامت بر مردم را بر عهده گرفت، و به رسیدگى امور پرداخت، شاگردان پدر را به دور خودش جمع کرد و به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جدش امام صادق (ع) مشغول شد و در این راستا گام هاى بزرگ و استوارى برداشت. پس از شهادت امام کاظم(ع) که در سال ۱۸۳ هـ ق رخ داد، آغاز امامت حضرت رضا(ع) شروع شد، و با توجه به این که هارون (پنجمین خلیفه عباسى) در سال ۱۹۳ از دنیا رفت، ده سال از امامت حضرت رضا(ع) معاصر زمان هارون بود. مدت امامت آن حضرت، حدود ۲۰ سال طول کشید که ۱۷ سال آن در مدینه و سه سال آخر آن در خراسان گذشت.
شهادت امام رضا امام رضا(ع) پس از هفده سال سکونت در مدینه و تبلیغ دین و ارشاد مردم، با نقشه و حیلۀ مأمون عباسی، راه خراسان را در پیش گرفت. آن حضرت پس از قبول اجباری ولایت عهدی مأمون و گذشت سه سال، در ۵۵ سالگی به دست مأمون خلیفه عباسی به شهادت رسید. در تعیین سال شهادت امام نقل های مختلفی به ثبت رسیده است. گروهی سال ۲۰۲ هجری قمری را سال شهادت حضرت می دانندو عده ای سال ۲۰۳ هجری قمری را؛ اما مشهور، نظریه دوم است. در تعیین روز شهادت آن حضرت نیز اتفاق نظر نیست؛ مانند در روز جمعه از ماه رمضان، هفدهم ماه صفر،و آخر ماه صفر. در میان این نقل ها، نظریه آخر؛ یعنی آخرین روز از ماه صفر، مشهورترین و قابل اعتمادترین نقل است. بنابراین، مشهورترین و قوی ­ترین نظریه در تاریخ شهادت آن حضرت، روز جمعه، آخرین روز ماه صفر سال ۲۰۳ هجری قمری است.
فضائل امام رضا از نگاه بزرگان شیعه، امام رضا(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع)، دارنده تمام کمالات و فضایل اخلاق انسانی در مرتبه اعلی است. به گفتۀ آنان، او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار دارد که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده اند، بلکه دشمنان کینه توز و سرسخت هم به مدح و ستایش او پرداخته‌اند. درباره اوصاف اخلاقی آن حضرت «ابراهیم بن عباس» می ‌گوید: «هرگز ندیدم که امام رضا(ع) به کسی یک کلمه جفا کند و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند و ندیدم که نیازمندی را از درگاه خویش رد کند. او هرگز در حضور افراد تکیه نمی‌داد و هرگز او را ندیدم که با صدای بلند بخندد، بلکه خنده اش تبسم و لبخند بود. وقتی که کنار سفره می ‌نشست، همه خدمت کاران و غلامان را کنار سفره می ‌نشاند».
خلفای هم عصر امام رضا امام رضا(ع) در دوران امامت خود با سه تن از حُکّام و خلفای عباسى روبه‏رو و معاصر بود: هارون الرشید، امین و مأمون.
ویژگیهای برجسته اخلاقی و رفتاری امام رضا(علیه السلام)
۱-جامعیت و وحدت در شخصیت امام رضا (ع): منظور از جامعیت شخصیت، وجود صفات گوناگون اساسی در شخصیت است، پیشوایان معصوم ما و از جمله ححضرت رضا(ع) واجد خصوصیات مختلف بودند و منظور از وحدت در شخصیت،هماهنگی اجزای شخصیت، حاکمیت اصول معین بر رفتار افراد، یکسان بودن واکنش ها در موقعیت های مشابه است، عصمت پیامبران و امامان معصوم نیز با وحدت شخصیت در آنها رابطه نزدیک دارد.
۲-اصول و ضوابط امام رضا (ع) در ولایتمداری: امام رضا (ع)در گفتگو با مسئولان مملکت و در برابر مستضعفان یک سلسله اصول و ضوابط را در رفتار خود منعکس می سازد، حضرت رضا(ع) همه جا مدافع اصول و مبانی اسلام است، او پیوسته بر وفق موازین اسلامی عمل می‌کنند. او همه جا از حق ولایت خود و پدران خود دفاع می‌کند. منطق قوی حضرت رضا(ع) در تمام مباحثشان افراد را مسحور می سازد. امام رضا(ع) به مستضعفان احترام می گذارد و در مقابل مستکبران بی اعتنایی می‌کند. و پیوسته در حفظ شرف و حیثیت افراد می کوشید.
۳-امام رضا(ع) به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بودند امام رضا(ع) به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بودند و بدین سبب دوستی عام و خاص را به خود جلب می کردند، از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده است که می‌گوید: من ابوالحسن الرضا(ع) را هرگز ندیدم در سخن گفتن، باکسی درشتی کنند، هرگز پاهای خود را جلو همنشین دراز نمی کردند، هرگز در برابر همنشین تکیه نمی کردند، هرگز او را ندیدم که قهقهه بزند، بلکه خنده اش تبسم بود.
۴-پرهیزکاری و تقوای امام رضا(ع) پرهیزکاری و تقوای امام رضاطوری بود که نه تنها مردم، بلکه دشمنان نیز به آن اعتراف می کردند، همه فکر و اندیشه ایشان، حفظ دین خدا و اجرای وظائف الهی بود و نجات خود و مردم را در تقوا، پرهیزکاری و عبادت می دانستند. در مورد امام رضا(ع) باید گفت ایشان اُسوه ی کامل عبودیت بودند و در این راه به حدی رسیده بودند که ایشان را عاشق عبادت می دانستند، آن حضرت بسیاری از روزها را روزه داشتند و بسیاری از شبها بیدار بودند، به طوری که امام(ع) در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می خواندند.
۵-سخاوت امام رضا(ع): سخاوت موجب روشنائی و گرم کردن کانون خانواده و بینوایان می‌شود و بهترین تعریف درباره سخاوت بیان امام رضا(ع) است که می فرماید: انسان سخاوتمند از غذای دیگران می خورد تا از غذای او بخورند ولی انسان بخیل از غذای دیگران نمی خورد تا از غذای او نخورند. همچنین روایت شده امام رضا(ع) یک سال تمام ثروت خود را در روز عرفه بین نیازمندان تقسیم کردند.
۶-صبر و مقاومت امام رضا(ع): یکی از اصول مشترک در زندگانی امامان که همواره در زندگی آنها مشاهده گردیده، صبر و مقاومت است، این بزرگواران الگوی بزرگ صبرو قهرمان مقاومت بودند. امام رضا(ع) اهل حلم و شکیبایی بودند. افرادی بودند که نسبت به ایشان بی احترامی می کردند اما این بزرگوار در برابر آنها خاموشی را انتخاب می کردند.
۷-عزت نفس امام رضا (ع): یکی از اهداف شوم مأمون از مسأله ی ولایتعهدی امام رضا (ع) این بود که آن حضرت را با نزدیک کردن به دستگاه پر زرق و برق و برخوردار از لذائذ و نعمتهای مادی خود، به دنیاپرستی و جاه طلبی متهم کند؛ ولی مناعت طبع و عزت نفس پیشوای هشتم (ع) نقشه مأمون را نقش بر آب ساخت. امام (ع) پس از پذیرش ولایت عهدی نیز با بی اعتنایی تمام به تشکیلات سلطنتی مأمون، به زندگی ساده و بی آلایش دوران پیش از ولایتعهدی خود ادامه داد و حتی در برابر سیاست مأمون که سعی می کرد آن حضرت را وارد کارهای حکومتی کند، فرمود: این امر هرگز نعمتی برایم نیفزوده است، هنگامی که در مدینه بودم دست خطم در شرق و غرب نفوذ داشت. در آن زمان بر استرم سوار می شدم و با آرامی و آزادی کوچه های مدینه را می پیمودم و این حالت از همه چیز برایم عزیزتر و مطلوبتر بود.
۸-اخلاق و رفتار امام رضا(ع) با خانواده اش: چون امام کاظم(ع) بیشتر عمر شریف شان در زندانها سپری شد، امام رضا(ع) به‌عنوان پسر ارشد مسئول نگهداری خانواده ایشان بودند، ایشان در این مدت طوری از خانواده شان مراقبت کردند که اجازه ندادند کسی به آنهابی بی احترامی کند، نهایت احترام را به آنها می گذاشتند و خطرات دشمنان را از آنان دور می کردند. رفتار امام رضا(ع) با فرزندشان امام جواد(ع) آن قدر محبت آمیز و توأم با احترام بود که ایشان را به نام صدا نمی زدند بلکه بیشتر با کنیه مورد خطاب قرارش می دادند.
۹-اخلاق و رفتار امام رضا(ع) بامردم: امامان با مردم نشست و برخاست داشتند و درتعاملات اجتماعی به نیکوترین صورت با آنان برخورد می‌نمودند. این سیره چنان نیکو بود که با الگو قرار دادن آنان ما می توانیم روش صحیح برخورد اسلامی با افراد گوناگون را بیاموزیم. امام رضا(ع) به‌عنوان اسوه ی کانون مهر و عاطفه نسبت به بندگان خدا بود، ایشان در جایی که مربوط به شخص خودشان بود بزرگترین گذشت ها، عالی ترین ایثارها و بیشترین محبت را نسبت به دیگران داشتند، به طوری که اگر فردی حتی کوچکترین خدمتی برای امام رضا(ع) انجام می داد ایشان نهایت تشکر و قدردانی را به جا می آورد و حتما لطف آن فرد را جبران می‌نمودند.
۱۰-برخوردهای تربیتی و سازنده امام رضا(ع): در چشم امام رضا(ع) همه افراد مقام و ارزش داشتند و به آنان حرمت می گذاشت و برابری انسانها را در حقوق ملاحظه می کرد، از تحقیر انسانها و پست شمردن آنان و توهین و استهزاء، سخت جلوگیری می کرد و شکل و شمایل و رنگ و ثروت و.. . برایشان ملاک نبود بلکه انسان در نظر او محترم و عزیز بود. حتی غلامان هم مورد عنایت و توجه بودند و با آنان هم به‌عنوان یک انسان برخورد می کردند.