.
🔴وزیر خارجه آلمان: به شکلی از توافق ورای برجام نیاز داریم که موشکی و منطقه ای ایران را هم دربر گیرد.
آقایان دولتی کلاهتان را بالاتر بگذارید.
برنامه هسته ای را که تعطیل کردید؛ و حالا می خواهند با کارت موشکی و منطقه ای با شما بازی کنند
عناصر قدرت ملی خط قرمز است و نخواهیم گذاشت.
بیسیمچی
سربازان جبهه سایبری مهدیه
https://eitaa.com/bisimchi00
با دعوت دوستان خود به بیسیمچی
مطالب سیاسی روز را در اختیارشان قرار میدهید
دراین یارگیری سیاسی -شهدایی سهیم باشیم
اجرتون با شهدا
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سعید جلیلی: به این دوگانه پاسخ بدهند دلخوش کردن به آمریکا یا تعامل با سایر کشورهای جهان؟!
صادرات ایران به ۲۸ کشور اتحادیه اروپا در این ۷ سال نصف صادرات ایران به افغانستان بوده!
۱۷ آذرماه ، #سالروز_شهادت حُر انقلاب #شهید_شاهرخ_ضرغام گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای بیسیمچی
#معرفی_شهید #شاهرخ_ضرغام
سنگینوزن بود. از بلندقامت ترین ها هم یک سر و گردن بلندتر میزد. لاتها با دیدنش قالب تهی میکردند. در هر گذر و معبری که صدای کشیده شدن کفشهای پاشنهخوابیده شاهرخ میآمد آنهایی که زورشان به بقیه میچربید برای چندساعتی هم که شده دور سروصدا بلند کردن را قلم میگرفتند. خیلی زود جذب ورزش کشتی شد. به چشم بر هم زدنی فنون کشتی فرنگی را از برمیکرد. باهوش بود و کسی یارای تنبهتن شدن با قد و قامت پرزورش را نداشت. همین شد که در جوانی قهرمان استان تهران شد وتا سال ۵۵ در تشکهای کشتی خوش درخشید.
همه می گفتند شاهرخ کجا ؟امام زمان (عج ) کجا؟
چهار طرف تشک کشتی را که بوسید و ورزش را کنار گذاشت رفقای نااهل قدیمی دوباره دورهاش کردند. مدام آتش زیر خاکستر میشدند و توی گوشش میخواندند که اگر میخواهد حرفش برو داشته باشد باید صدایش را بلند کند و زورش را به رخ دروهمسایه بکشاند. شاهرخ آن روزها پای ثابت قشونکشیهای محلهای و زدوخوردهای شبانه پای میزهای کاباره بود. چیزی به صبح نمانده با عربدهکشی و دهانی که بوی زننده مشروب میداد به خانه میآمد. خوابش که سنگین میشد مادر پیرش با چادر پرگل نماز بالای سرش میرفت. کله عقب میکشید که بوی الکل به مشامش نرسد. همینطور که اشک میریخت، امام زمان (عج) را صدا میکرد. دکمههای یکی در میانبسته پیراهنی که خون به آن شتک زده بود را آرام باز میکرد. پسر سنگینوزنش را بهزور به طرفی یله میداد و لباس را از تنش درمیآورد. همینطور که در تشت پاییندست حیاط لباس شاهرخ را چنگ میزد اشک میریخت. انگار دست آشوبی هم به دل او چنگ میزد.همسایهها صدای گریه و نجواهایش را میشنیدند. زیر لب همینطور که طعم شور اشکها را میچشید با امامش حرف میزد و از او میخواست پسرش را سربهراه کند و او تبدیل به یکی از سربازانش شود. همسایهها که این دعاها میشنیدند نیششان به خندهای تمسخرآمیز باز میشد. از گیسسفید پیرزن خجالت میکشیدند که همانجا به رویش نمیآوردند پسرش گنده لات محله و پای ثابت کاباره و قائلههای قمهکشی است. اما همهشان بیبروبرگرد زیر لب میگفتند شاهرخ کجا؟ آقا امام زمان کجا؟
از پای پیک تا پای منبر
دعای مادر سرانجام کارگر افتاد.بحبوحه انقلاب بود. آن روزها حتی قاب تلویزیونهای ۱۴ اینچ کافهها و کابارهها هم مسّخر چهره و اخبار حضرت امام در نوفللوشاتو شده بودند. رفقای شاهرخ میگویند اولین بار که صورت باصلابت امام خمینی (ره) را که دید پیک تازه لبالب شدهاش را روی میز گذاشت. با آن قامت بلند و شانههای پهنش جلوی تلویزیون ایستاده به صحبتهای آقا گوش کرد و از آن روزبه بعد بهجای قمار کردن و قشونکشی از این محله به محلهای دیگر پای ثابت تظاهرات و منبر مساجد انقلابیها شد.
تظاهرات در حلقه نوچه ها
شاهرخی که کار یومیهاش شاخوشانه کشیدن برای کوچک و بزرگ محله بود حالا مرید آقا خمینی شده بود. خیلی ساده هر چه پای منبر یاد میگرفت را به دوستان و نوچههایش منتقل میکرد. تظاهرات که پا میگرفت جزو اولین کسانی بود که خودش را به خانه آیتالله طالقانی درگذر پیچ شمیران میرساند و با آن هیکل و قد و قامتش پیش پای آقای محله با تواضع و ادب راه میافتاد. آیت الله طالقانی برای همه جوانها دعای خیر میکردند و بعد آن صدای شعار مرگ بر شاه همان جوان ها لرزه به زمین و زمان میانداخت.
السابقون السابقون ...
طعم شیرین پیروزی انقلاب هنوز دردهان ملت بود که خبری تلخکام پیر جماران را تلخ کرد. قائله جدایی کردستان کم زخمی نبود. مردم حاضر بودند جانشان را نثار شادی امام خمینی (ره) کنند. شاهرخ جزو اولین کسانی بود که مشق جنگهای تنبهتن و چریکی کرد و بیمقدمه وارد میدان شد. خودش را حرّ انقلاب میدانست. میگفت حر اولین کسی بود که در کربلا شهید شد و من هم باید جزو اولینها باشم. روی بدنش جابجا خالکوبیهای دوران جاهلی خودنمایی میکرد. در حضور کسی وضو نمیگرفت و دعای همیشگیاش این بود که درراه اسلام و امام زمان (عج) نیست و نابود شود و کسی جنازهاش را نبیند. خاطره دلاوریهای او در جنگهای نامنظم مناطق عملیاتی شاهنشین، سقز و سنندج هنوز در ذهن محلیها و همرزمانش باقیمانده است. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران امام از جوانان دعوت کرد به یاری پاسداران انقلاب در خط مقدم جبههها بروند. شاهرخ در چشم به هم زدنی هر چه از فنون نظامی و کار با اسلحه و تیراندازی میدانست را به جوانترها آموزش میداد. میگویند به سیّدها که میرسید یکپارچه ادب و تواضع میشد. حتی اگر این سیّد پسری بود که تازه پشت لبش سبز شده بود به پایش میافتاد. بلند که میشد شانهاش را میبوسید و در گوشش التماس میکرد آن جوان از جدهاش بخواهد شاهرخ که حالا نام ابوالفضل را برای خودش گذاشته بود شهید شود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای بیسیمچی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مستند کوتاه از زندگی شهید شاهرخ ضرغام ؛
کسی که محافظ کاباره میامی بود ولی #عشق_خمینی تغییرش داد.
#سالروز_شهادت
🔴 توطئه برای کشمیر | ترکیه تروریستها را ترانسفر میکند
▪️ به گزارش منابع سوری، شورشیان موسوم به "ارتش آزاد" بنا به خواسته ترکیه در حال ثبتنام تروریستها برای اعزام به "کشمیر" تحت کنترل هند هستند.
▪️ ناظران معتقدند که تزریق تروریسم به پرونده پیچیده کشمیر، به سختتر شدن وضعیت برای مسلمانان آنجا منجر خواهد شد و سرکوب ساکنان مظلوم این منطقه را موجه جلوه میدهد.
16.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امنیتیترین کابینه انقلاب اسلامی
🔻 فقط وزیر اطلاعات نقاش است که سال۹۰ ردّ صلاحیت شده است!🤔
#اطلاعیه
#جهاد_مالی
🔴#حاج_علی_محمدپور ساکن روستای شیرکلا چمستان شهرستان نور ، یک خانه با زمین اطراف، 2دانگ از یک کارخانه شالیکوبی و 2هکتار زمین مزروعی جمعاً به ارزش بیش از 30 میلیاردتومان رو بعد از شهادت #شهید_محسن_فخری_زاده وقف توسعه و تحقیق علمی با اولویت #انرژی_هستهای کرد!
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ. ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ. (۴۱_توبه)
حجتالاسلام قاسمیان: انتقام باید به هنگام و قاطع باشد!
🔺الان اگر جواب ندهیم، هیچ تضمینی نیست که اتفاق بدتری رقم نزنند. هر چقدر هم که بگوییم انتقام سخت را در آب نمک خواباندیم، آیا در زمان دیگر افکار عمومی آماده خواهد بود برای انتقام سخت؟
🔺سلیمانبنصرد خزاعی اقدام به موقع نکرد، بعد ۴۰۰۰ هزار نفر را در عینالورده به کشتن داد. اگر او اقدام به موقع میکرد شاید حادثه کربلا جوری دیگری رقم میخورد.