🎥 کلیپ 🌷 ای شهر خرمشهر ای سینه پر آذرت از غصه لبریز... غلاملی کویتی پور زمان:سال 1362 شاعره: زنده‌یاد سپیده کاشانی https://eitaa.com/bisimchi10

هرموقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت؛ آبےبرمیداشت‌وقبورشهدارومیشسٺ‌! میگفٺ‌:باشهداقرارگذاشتم‌که‌من غبارروازروی‌قبرهای‌آنها‌بشورم‌و‌آنھـٰا هم‌غبارگناه‌رو‌از‌روی‌دلِ‌مـن‌بشورند...! شهید #رسول_خلیلی https://eitaa.com/bisimchi10

🎞 روایتی شنیده‌نشده از ابتکار بسیج در راه‌اندازی طرح «جشن‌ روزه‌ اولی‌ها» در ماه مبارک رمضان 🔹رویش‌های انقلاب اسلامی تمامی ندارد https://eitaa.com/bisimchi10

روایت مادر شهید آرمان علی وردی از لحظه خاکسپاری پسرش https://eitaa.com/bisimchi10

🎞 #نفربر_و_عطش لحظات مستند تشنگی رزمندگان عملیات بیت المقدس ۷ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۷ گردان کمیل https://eitaa.com/bisimchi10

☀️يَا رَادَّ الشَّمْسِ عَلَى أَمِيرِالْمُومِنِين‏ علیه‌السلام، رُدَّ عَلَينا مَهْدِيَّنا 🤲 ای خدایی که خورشید را برای امیرالمومنین علیه‌السلام برگرداندی، مهدی ما را به ما بازگردان! #سلام_امام_زمانم #تا_همیشه_سلام https://eitaa.com/bisimchi10

چقدر سخته یه خانواده ای مفقودالاثر داشته باشه.. 🔶اون خانواده ای که نمیدونن جوانشون زنده‌ست یا نه هر لحظه ای برای اونها مثل شب عملیات دائم در حال نگرانی هستند.. 🔷روایت رهبر انقلاب https://eitaa.com/bisimchi10

📌 زندانبان عراقی مجذوب ابوترابی شد و در سوریه به شهادت رسید 🔹️ تا اینکه جنگ پایان یافت و ما به ایران بازگشتیم.  پس از ارتحال حاج آقا ابوترابی گویا او به ایران و به مشهد می آید و در دیداری که با تعدادی از آزادگان داشت شماره مرا از آنان می گیرد. ◇ آن زمان بنده در قم بودم که تلفنم زنگ زد و گفت: من محمد کاظم هستم. ◇ قراری گذاشتیم و او به قم آمد و  با هم دیدار کردیم و دیدم همان مامور بعثی است و بسیار علاقمند بود که با خانواده حاج آقا دیداری داشته باشد و از خاطراتش برای آنان بگوید. ◇ تاثیر رفتار حاج آقا برایشان درحدی بود که بعدها مطلع شدیم او به صورت داوطلب برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه اعزام و بعد هم به شهادت می رسد. ◇ سرانجام شهید کاظم عبدالامیر هم در دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها در سوریه به آرزویش که هماناشهادت در راه خدا بود رسید. ◇ پیکر شهید در کشور عراق خاکسپاری شد. #شهید_کاظم_عبد‌الامیر https://eitaa.com/bisimchi10

غروب آفتاب در قطعه‌ای از بهشت Https://eitaa.com/atabatkerman

زمانی که از یکی از نقاط جبهه در سوریه به سمت لاذقیه می‌رفتند، گربه‌ای را می‌بینند که وسط راه لنگان لنگان می‌رود. با این‌که راه امن نبود، سید بدرالدین دستور داد خودرو را نگه دارند. از همراهان پرسید: از تُن ماهی و آبی که همراه داشتیم، چیزی مانده است؟ گفتند بله. سید به آن حیوان اندکی نان و تُن ماهی و آب داد، او را از راه دور کرد و به راه خود ادامه دادند. #شهید_مصطفی_بدرالدین https://eitaa.com/bisimchi10

امروز می‌خواهم به تـو اقتدا کنـم ... تو با سلاحت به پیش برو من با دلم پُشتِ سرت خواهم آمد امروز تو فرمانده‌ام باش امروز به اندازه‌ی تو بزرگ خواهم شد ... #نوجوانان #دفاع‌_مقدس #قهرمان_وطن https://eitaa.com/bisimchi10

اسلام چگونه در آندلس تکه‌تکه شد!!!! Https://eitaa.com/bisimchi10