#روایت_ناب #کلام_رهبری 🔷روایت رهبرمعظم انقلاب از ماجرای عجيب و تکان‌ دهنده نوجوان شانزده ساله‌ای که در دفاع مقدس، با پای مجروح توسط رژیم بعثی صدام اسیر می‌شود... 🔹کتاب پایی که جا ماند https://eitaa.com/bisimchi10

❇️ وقتی بی‌بی‌سی ناخودآگاه بلندگوی دفاع از سپاه می‌شود.... Https://eitaa.com/bisimchi10

ببینید جیگرتون حال بیاد https://eitaa.com/bisimchi10

وقتی پیکر بی‌سر اَحد را آوردند همه اشک می ریختند؛ امّا مادر احد نقل می‌پاشید و زینب وار دعا می‌کرد: خدایا! این قربانی را قبول کن این شهیدِ حسین (ع) است... پ.ن: گفت با حق" قلیل ما بپذیر" عقل مبهوت؛ زین عبارتِ زینب است اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذا الْقَلیل القُرْبانَ #مادران_‌زینبی #سردار_بی‌_سر #لشکر۳۱_عاشورا #شهید_احد_مقیمی #لایوم_کیومک_یا‌اباعبدالله https://eitaa.com/bisimchi10

مداحی #شهید_حاج_رضا_داروئیان در فراق یار دیرینه اش شهید احد مقیمی https://eitaa.com/bisimchi10

🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران. ۱۴۰۲/۰۵/۲۶ #صوت_کامل #امام_خامنه‌ای ‌••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※•• @khamenei_voice @t_manzome_f_r

ذاڪرالحسین برخیز و باز برای ما ڪمی از ارباب بخوان ... فرازی از وصیتنامه: « تنها آرزویم اینست که در لحظات آخر عمر خود را ڪشان ڪشان بر روی صورت به قدم‌هایِ اباعبدالله‌الحسین(ع) بیاندازم و بر خاک پای مبارک حضرت بوسه زنم، خاک پایش را توتیای چشم بکنم ...» پ‌ن: دل را بہ فدایِ قدمت مے‌ریـزم یڪ بارِ دگر اگر تـو تڪرار شوی #شهید_حاج_رضـــــا_داروئیان #فرمانده_گروهان_سوم_از_گردان_سیدالشهدا_لشگر_۳۱_عاشورا تاریخ تولد: ۱۳۴۵/۹/۲۴ محل تولد: تبریز تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۲/۵ محل شهادت: شلمچه محل دفن: گلزار شهدای تبریز #شب_خوش https://eitaa.com/bisimchi10

‌ #سلام_امام_زمانم ‌ نزدیک‌ترین مسافر دور، سلام آیینه‌ی سبز قامت نور، سلام ‌ بی تو همه خفته اند در این عالم ای نفخه‌ی دل نواز در صور، سلام https://eitaa.com/bisimchi10

دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت شام ای شام! چه کردی که شد انگشت‌نما کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت 🏴 فرارسیدن ماه #صفر الحزن و ایام اسارت اهل بیت علیهم‌السلام، تسلیت باد! اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/bisimchi10

#السلام‌علیک‌یا‌رقیه‌خاتون ✍همسر شهید بخشی از دلتنگی‌های دخترش را چنین روایت می‌کند: خیلی وقت‌ها دلتنگ پدرش می‌شود و می‌گوید: «مامان! بابایم کجاست؟» من می‌گویم: «بابا رفته پیش خدا»، می‌پرسد: «کی برمی‌گردد؟» و من می‌گویم: «بابا دیگر برنمی‌گردد.»، سؤال زیاد دارد و خیلی دلتنگ او می‌شود. یک شب یادم هست از خانه یکی از بستگان به منزل آمدیم و محمدحسین در بغل من بود که باز سمیرا شروع کرد به بهانه گرفتن.... می‌گفت: «مامان! کسی نیست من را بغل کند.»، من او را هم در بغل گرفتم تا هر دو را نوازش کنم اما سمیرا آرام نشد، سراغ پدرش را می‌گرفت. عکس پدرش را به‌ ناچار مقابلش گذاشتم تا کمی آرام شود. او عکس پدر را گرفت و شروع کرد به گریه کردن. من از گریه‌های او فیلم می‌گرفتم و خودم هم همزمان اشک می‌ریختم. 🎥 فیلم اشک‌های جانسوز سمیرا فرزند شهید احمدحسین بخشی که توسط مادرش به‌ثبت رسیده است. ▪️این گریه های دخترانه برای ما قدمتی ۱۴۰۰ ساله داره به یاد سه ساله #امام_حسین علیه السلام رقیه خاتون سلام الله علیها ✍ او يقينا به خدایش خواهد گفت که چه شد و چه می‌شود #بحق‌سه‌ساله‌کربلاعجل‌لولیک‌الفرج https://eitaa.com/bisimchi10