eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
15.2هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
با چشمانی باز به #دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر لحظه‌ای آرام گذارید، لحظه‌ای آرامتان نمی‌گذارند... #امام_خمینی(ره) @bicimchi1
او در #سیره_شهدا ذوب شده بود مــادر از خصوصیـاتش اینگونه روایت می‌کند: #علیرضا لباس نو نمی‌پوشید می‌گفت مگر رزمنده‌های ما لباس نو می‌پوشیدند موقع خواب تشک زیرش نمی‌انداخت و می‌گفت مگرشهدای ماروی تشک می‌خوابیدند او #بسیجی به تمام معنا بود؛ وقتی از او می‌پرسیدم در پادگان چه کاره هستی؟ می‌گفت جاروکشم... شوخ طبع بود و در عین حال با ادب از هر غذایی نمی‌خورد و می‌گفت نمی‌دانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده ، اهل تضرع بود و عبادت خالصانه گاهی شب‌ها که می‌رفتم رویش پتو بیاندازم که سردش نشود، می ‌دیدم عبا انداخته و دارد قـرآن می‌خـواند و گریـه می‌ڪنـد... #جستجــوگر_نـور #شهید_تفحص_علیرضا_شهبازی سـالروز شهــادٺ گلزار شهدای تهران قطعه ۲ @bicimchi1
بیسیم‌چی
👇 بسم الله الرحمن ارحیم پارت اول: هفت سال و نیم بود که منتظر دیدار با حضرت آقا بودیم,پیگیری های زیادی کردیم نامه زدیم به دفتر حضرت آقا چشم انتظار بودیم... پارت دوم: گوشی ام زنگ خورد قول این داده شد که این ماه دیدار انجام میشود در فکر این بودم که کی این دیدار تحقق پیدا میکند... گوشی ام زنگ خورد در کیفم به دنبال گوشی ام بودم,گوشی را برداشتم چند ثانیه ای مکث کردم و ماتم برده بود..دیدار محقق شد! پارت چهارم: روز سه شنبه 22 آبان ماه 1397 خانواده های شهدای ارتفاعات جاسوسان شمالغرب و چند تن از خانواده های شهدای دیگر در مکانی جمع شده بودیم که باهم به دیدار آقا برویم قلب ها در تپش بود ساعت را نگاه میکردم که قرار بود چند لحظه دیگر آقا را ببینم یکی یکی از گیت بازرسی عبور کردیم وارد ساختمان اصلی شده بودیم نزدیک نماز ظهر بود که به صف نماز نشسته بودیم اذان ظهر در حال گفته شدن بود,منتظر بودیم تا آقا از در وارد شود, چند لحظه بعد با ذکر صلوات آقا وارد شدند... یک مقدار همهمه شده بود و هرکسی میخواست خود را به آقا نزدیک کند تا با ایشان سلام و احوالپرسی کند ایشان به نماز ایستادند و ما هم نمازمان را به جماعت با آقا خواندیم بعد از خواندن نماز به ترتیب دور آقا نشستیم باورم نمیشد که از فاصله یکی دو متری میتوانستم آقا را ببینم آقا بعد از سلام و صحبت لیست شهدا را در دست گرفت اسم اولین شهید,شهید من بود (شهید مصطفی <کمیل> صفری تبار) باورم نمیشد که مستقیم دارم با آقا صحبت میکنم صدای تپش قلبم داشت تمرکزم را به هم میزد زبان باز کردم و با آقا سلام کردم و آقا هم با سلام و احوالپرسی و لبخند از من استقبال کردند گفتم آقا ما چندین ساله که منتظر دیدارتون بودیم و خداروشکر این دیدار محقق شد و آرزوی من بود که شما را از نزدیک ملاقات کنم خیلی برای عاقبت بخیری ما دعا کنید آقا هم گفتند بله حتما..ان شاالله شما به تمام آرزوهاتون برسید آقا شروع به صحبت کردند: قدر این همسر شهید را بدانید,قدر همسران شهدا را بدانید,اینها اجر فراوانی دارند,اینها سختی فراوانی کشیده اند,اینها کسانی هستند که همسرانشان را به میدان جنگ فرستادند,چه کسی میتواند دل از همسرش ببرد و او را راهی کند حرف های آقا مرهمی بود بر قلب های زخم خورده ما... ایشان یکی یکی با خانواده شهدا صحبت کردند یک قرآن و چند انگشتری از آقا هدیه گرفتیم عکسی که از شهید در دست من بود را به آقا رساندم تا بر آن یادگاری بنویسد خداروشکر بعد از یک ماه آن عکس به دستم رسید هیچوقت آن روز را از یاد نمیبرم... پ_ن: دست نوشته مقام معظم رهبری بر روی عکس شهید و تقدیم به همسر شهید @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی فوق العاده زیبای مرحوم استادحاج محمدرضا درمورد سلام الله علیها دربرنامه تلویزیونی شبستان_حدود ۱۵سال پیش... @bicimchi1
تُو را در خاک میجویم اما تُو بر بامی از ابرها خیره به من به سرگردانی ام به جستجوی بیهوده ام مینگری شهید... @bicimchi1
بنی صدر وارد گیلان شد اما در یک خودرو به تنهایی نشست و شهید انصاری در خودروی دیگر، او را همراهی کرد در حین رسیدن به استانداری یکی از خودروهای محافظین بنی صدر با یک خانم روستایی که زنبیل چای بر سر داشت، تصادف کرد ولی خودرو محافظین او را روی جاده رها کرد و رفت... #شهیدانصاری که متوجه صحنه شد، توقف کرد و زن را سوار خودروی خود کرد و به بیمارستان برد پس از بستری کردن او در بیمارستان خود را به استانداری رساند تا رسیدن آقای انصاری به استانداری، بنی صدر به انتظار نشسته بود با دیدن آقای استاندار با عصبانیت می گوید: جناب استاندار! شما در استان نقش رییس جمهور را دارید، کافی است دستور بدهید نه اینکه خودتان دنبال کاری بروید... شهید انصاری در جواب می گوید: جناب آقای رئیس جمهور! این مردم شاه را بیرون کردندچه برسد به رئیس جمهور! منبع: استاندار آسمانی @bicimchi1
غریب و خسته و فرتوت مانده است به شوق لحظه باروت مانده است خدایا استجابت کن دلم را که پشت یک غزل تابوت مانده است مادر شهید ساجد هشام حمد #شبتون_شهدایی @bicimchi1
آغـاز صبح یاد خــــدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای که با تو شروع کارها زیباتر آغاز روز تو را صدا باید کرد سلام #صبح_زیباتون_بخیر @bicimchi1
درسی در محضر شهید: پذیرش مسئولیت بدون داشتن لیاقت، خیانت است. @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطعه‌ای از جای خالی و صدایی که هم اجازه نمی‌داد، در درونش گم شود! پ.ن: دل‌مان تنگِ آن حسینیه‌ای است که دیگر نیست... @bicimchi1
19.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| شهر موشک‌ها روایتی از حمله رژیم بعث به شهر و عملیات‌هایی که برای آزادسازی این شهر صورت گرفت ۲۸ آذرماه، سالروز حمله موشکی رژیم بعث به شهر دزفول خانه‌طراحان‌انقلاب‌اسلامی @bicimchi1