eitaa logo
بیسیم‌چی
5.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
15.3هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهدا_و_ارادت_به_حضرت_مادر.... رفتم پیش جواد محب، فرمانده گروهان خودمان. وارد سنگر شدم. نشستم گوشه سنگر به کارهای محمد فکر می کردم. یادم افتاد در ایام کربلای 5 یکبار با محمد صحبت می کردم حرف از شهادت بود. محمد گفت: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یا زهرا(س) است. من هم فرمانده گردان یازهرا(س) هستم! نمی دانم چرا یکدفعه یاد این حرفها افتادم. خیلی دلشوره داشتم. یکدفعه صدای خمپاره آمد. برگشتم به سمت نوک تپه گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی  خورده بود! به همراه یکی از بچه ها دویدیم به سمت نوک تپه دل توی دلم نبود. همه خاطرات گذشته ای که با محمد داشتم در ذهنم مرور می شد. با این حال به خودم دلداری می دادم می گفتند: محمد تورجی شدید مجروح شده. رنگ از چهره ام پرید. برای چند لحظه به چهره برادر محب خیره شدم. خدا کند آنچه در ذهنم آمده درست نباشد. به چشمان هم خیره شدیم. برادر محب سرش را به علامت تایید تکان داد. بعد در حالی که اشک از چشمانش جاری بود گفت: تورجی هم پرواز کرد! آری محمدرضا پرواز کرد همانطور که گفته بود و همانطور که باید! همچون مادرش زهرا(س)... #شهیدمحمدرضاتورجی_زاده @Bicimchi1
#شهدا_و_ارادت_به_حضرت_مادر.... بابت مداحی هیچ صله‌ای دریافت نمی‌کرد و می‌گفت: صله من رو باید آقا بدهد... روز شهادت حضرت زهرا(س) ترکش به پهلو و بازوش خورد و شهید شد، اینها هم صله آقاحجت بود چه معامله پر سودی کرد... #شهید_حجت‌الله_اسدی #ایام_شهادت @Bicimchi1
لیلے نام دیگر جنگ است؛ وقتۍ پایِ اعتقاد در میان باشد... @bicimchi1
#شهدا_و_ارادت_به_حضرت_مادر.... لبهای شهید تکان می خورد و می گوید:" #انا_اعطیناک_الکوثر"... وقتی جنازه شهید را آوردند من اصلاً توی این دنیا نبودم و نمی خواستم قبول کنم مادرم می گفت: وقتی بالای سر شهید بودم دیدم شهید سوره کوثر را می خواند مادرم می گفت: اول فکر کردم اشتباه می کنم بعد که دقت کردم دیدم لبهای شهید تکان می خورد و می گوید:" انا اعطیناک الکوثر".... به روایت همسر شهید #شهیدعبدالمهدی_مغفوری شهادت: کربلای4 _گلزارشهدای کرمان @Bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میرسد بوی چادر خاڪی از ڪنار تمام پیڪرهـا فاطمیه ، شلمچه این ایام صحنه‌ی ڪوچه بود معبرها #یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات #سی_سال_انتظار #مادران_چشم_انتظار @bicimchi1
تاکید بر مراقبت از #نماز... از ویژگی‌های برجسته پدرم تاکید ایشان به نماز بود. همیشه به مراقبت از نمازها و ادای آن در اول وقت توصیه داشت. همواره می‌گفت: «کثیرالصلاه باشید که هیچ چیز به اندازه نماز، شما را به خدا نزدیک نمی‌کند.» به روایت حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدتقی قاضی‌طباطبایی(فرزند شهید) #شهیدسیدمحمدعلی_قاضی_طباطبایی @Bicimchi1
و مظلومه، مظلوم را وصی خویش قرار داد: علی جان! پیراهن خود در غم من چاک مکن جز نیمه شب جسم مرا خاک مکن از #فاطمه یادگاری اگر می خواهی خون های مرا ز روی در پاک مکن و فرمود: علی جان! هر وقت دلت برای فاطمه تنگ شد، بدان: "البابُ وَ الجِدارُ و الدِّماءُ شُهودُ صِدقِ ما بِهِ خِفاءُ: در و دیوار و خون، شهادت می دهند بر راستی آنچه که مخفی داشتند" و اما علی جان بچه های یتیمم را به تو می سپارم... حسینم را از یاد مبر! حسینم را..... و مادر رفت....... #شام_غریبان #مادر @bicimchi1
«اسماعیل دقایقی»، فرمانده تیپ «بدر» جزء اولین شهدای مدافع حرم بود که رزمندگان عراقی «بدر» بعد از شهادت ایشان می‌گفتند «شهید مال ماست باید ببریمش عراق. شهادت در عملیات کربلای 5 @bicimchi1
#معرفی_کتاب... یادداشتی درباره کتاب «سِرِّ سَر»، زندگی‌نامه شهید « #عبدالله_اسکندری» بر بلندای نیزه... برای سردار بی سر و شهید والامقام حاج عبدالله اسکندری، قلم باید خیلی لیاقت داشته باشد که بر صفحه بلغزد و بنویسد و یکی مثل من، نه از سر لیاقت که از شوق و ارادت و به تمنای نیم‌ نگاهی از جانب شهید، این ‌ها را می‌نویسد. حاج عبدالله، شهید سرافراز، سربلند و سرآمدی بود که سر شریفش در جریان دفاع از حرم اهل‌بیت (ع) به بلندای نیزه رفت. سر او را دشمنان خدا بر سر دست گرفتند و دست‌افشان و پای‌کوبان، بر عمودی قرار دادند و شقاوت و پستی خود را بیش از همیشه عیان ساختند. گاهی و پیش از جریان جنگ سوریه، با خودم فکر می‌کردم هنوز هم کسی می‌تواند شبیه ارباب مظلوم و سرجدای ما شهید شود؟ آیا هنوز هم می‌شود سر از قفای ما در راه خدا ببرند؟ آیا هنوز هم می‌شود حنجرۀ کسی در راه حق با خنجری آشنا شود؟ یا اینکه نه! دورهٔ این‌گونه جان سپردن ‌ها به سرآمده است و تقدیر شهادت ما در این زمین و زمانه به ترکشی، گلوله‌ای، توپ و خمپاره‌ای گره خورده؟ حاج عبدالله ما اما قصهٔ سرسپاری به آستان معشوق را ورق جانانه‌ای زد، فصل تازه‌ای گشود و برایمان امیدواری‌ها آورد. یادم هست وقتی سر مطهر او را در دستان پلید تکفیری‌ها دیدیم چه بهتی به ما دست داد. نه از شناعت و پستی دشمن که از سعادت، رفعت و بلندمرتبگی سردار اسکندری... وقتی سرش را بر میلهٔ آهنی - که بسان نیزهٔ نازکی بود - نهادند، آه حسرت سر دادیم از این‌ همه بی‌لیاقتی و جاماندگی امان! غبطه‌ها خوردیم بر قرب او به ارباب و معیتش با حضرت معشوق... جانم‌ به فدای او... حسن مجیدیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#پوستر | #زکریای_شهید حب علی را نتوان سر بُرید «زکریا بدر علی الجابر» کودک ۷ سالهٔ شیعه به همراه مادرش از منطقهٔ الأحساء برای زیارت مسجدالنبی به مدینهٔ منوره رفته‌اند. یک رانندهٔ وهابی وقتی فهمیده آنها شیعه‌اند، گلوی کودک را مقابل چشمان مادرش برید. ◻️خانه‌طراحان‌انقلاب‌اسلامی ◻️طراح: سید‌محمد‌علی بلادی فرد @bicimchi1
یک خط وصیت: اگـر ڪسی می‌خواهد مرا یـاد ڪند سه بار بگوید: «یا زهرا س»... پاسدار مدافع حرم #شهـید_جـواد_جهــانی @bicimchi1