اصفهان هم، شاهچراغی دیگر می شد اگر .... 🎥مروری کوتاه بر ماموریت پیچیده موساد و کومله برای انفجار و خرابکاری در ... @bicimchi1

⭕️ «چرا فحش می‌نویسی روی دیوار مردم...» 🔻آن موقعی که هنوز غسل و بیمارستان، ترِند طلبه‌های جهادی بود و شبها، حرم جمهوری اسلامی را در ICU #کرونا پست می‌دادند، یک جوان رعنایی را آوردند که 90 درصد درگیری ریه داشت؛ خودتان دیگر فرض کنید که چقدر دل آدم می‌گیرد و غصه‌دار می‌شود بابت این اتفاق تلخ. نمی‌دانم اما شاید کسی جز رفقای #جهادی، برای بیمار ناشناس ختم صلوات و زیارت عاشورا نگیرد. 🔻بگذریم؛ دستِ قضا که آن جوانِ رعنا را برد به جوار رحمت حق، تازه فهمیدیم که دست بر قضا از آن اصلاح‌طلب‌های دوآتیشه بوده و چه بسیار مواضع رادیکالی هم که داشته. ولی خادم که برای خدمت پروتکل ندارد! برایش ختم قرآن هم می‌گیرد و مغفرت می‌خواهد از خدا، بارها هم جمله «درد و بلات بخوره تو سر آخوندا» را از زبان بیمار می‌شنود و می‌خندد و هیچ نمی‌گوید. 🔻به وقت اطلاع از خبر #شهادت «آشیخ احمدرضا (هادی) عرفانی‌نیا» تمام قصه مرور شد برایمان. از شما چه پنهان که قطره اشکی و یک آه هم نصیب شد. فرض کن خادم و سرباز رسمی ملت ایران، شربت میلاد پیامبر(ص)؟ ریخته توی لیوان برادران سنی و شیعه‌اش، آخر شب هم کام شیرین کرده به شهد شهادت در راه حفظ حرم و مقدسات. 🔻یک فشنگ، از دست جوان لجوجی که شاید سرِشب با شربت «شیخ‌هادی» سیراب شده، فقط در جواب اعتراض به اینکه «چرا فحش می‌نویسی روی دیوار مردم...». @bicimchi1

طلبه بسیجی مدافع امنیت شهید آرمان علی وردی @bicimchi1

🎥 ستاره‌باران شهدای #شاهچراغ در مشهد @bicimchi1

از دشمن نترسیم و او را بزرگ نپنداریم ✳️ درود خدا بر #خمینی_کبیر که چطور دشمنان را در اوج ترورهای کور سال ۶۰ ، به مگس هایی که آخر عمر خود را می گذرانند تشبیه می کند! 🎤 سخنان #امام_خمینی در ۲۷ مرداد ۱۳۶۰ 👌 ببینید و آرام شوید. دشمنان نفس آخر خود را می کشند. #شاهچراغ #اغتشاشات @bicimchi1

📜 پوستر "آرتین . زندگی . تنهایی" @bicimchi1

پوستر "برای آرتین و خانواده ای که شهید شدند" @bicimchi1

پوستر "برای کودکی که بی گناه به شهادت رسید" @bicimchi1

📜 پوستر "شهیده شاهچراغ " @bicimchi1

موشن پوستر "آرتین، زندگی، تنهایی" @bicimchi1

🔻حاج‌آقا #جاودان: مرحوم شیخ مرتضی زاهد یک شب از جلسه دیر به خانه می‌رسند؛ زمانی که رسیدند یقین داشتند اهل‌بیت ایشان خوابیده‌اند. مومن را نمی‌شود بدون اجازه او از خواب بیدار کرد! قاعدتا با خودشان گفتند اگر من اهل‌بیت را بیدار کنم، خدمتی هم که امشب به دین کردم، به باد فنا می‌رود. یک کار خلاف شرع یک عبادت خوب مرا به باد فنا می‌دهد. بنابراین ایشان تصمیم گرفتند پشت در منزل بخوابند. لذا عبا را پهن کردند و روی عبا دراز کشیدند. طولی نمی‌کشد که در خانه توسط همسرشان باز می‌شود. شیخ با تعجب می‌پرسد که چه شد در را باز کردید...؟ (من که در نزده بودم!) همسرشان جواب داد: در عالم خواب به من گفتند آشیخ مرتضی از جلسه آمده و پشت در خوابیده؛ بلند شوید و در را باز کنید. ایشان به خاطر رعایت دستورات شرعی، اینطور مورد مراعات و توجه بودند. 📚 سیره و خاطرات علما، ص ۱۶۲ @bicimchi1