بیسیمچی
#وصیت_نامه
#شهید_محمدرضا_عسگری
سلام علیکم! بهتر است در آغاز، سخنی چند با پدرم، رهبر کبیر انقلاب بگویم
به نام خدا و یاد رهبر کبیر انقلاب و به نام خدای آن امام بزرگوار، خمینی بت شکن
پدرِ ما یتیمان! ای امام عزیز! سلام بر تو این سلامِ یک پاسدار کوچک و غرق گناه این مرز و بوم است ک به سویت می فرستد ای که توانستی ما را از گناهان نجات دهی، ای کسی که توانستی راه انسان بودن و رفتن به سوی خدا را به من بیاموزی، با عمل خود...
این سلام پاسدار تو را که از راه دور از میان توپ و خمپاره های دشمنان، ولی با قلبی بسیار نزدیک سرچشمه می گیرد، پذیرا باش ای امام! آرزو دارم که هزار بار بمیرم و دوباره زنده بشوم، در را تو که همان راه اسلام است و باز کشته شوم ما می جنگیم و حمله بر کافران می بریم و با گلوله های خونین، کمر صدام و کافران و جنایتکاران را می شکنیم و با خون خود که خون ما از توپ آنها انفجارش بیشتر است امت ما پیام رسان خون ما هستند در جهان و امت ما پیام رسان جنگ ما هستند در جهان اگر ما بکشیم پیروز و اگر بمیریم باز هم پیروزیم... حسین مگر کشته نشد اما پیروز شد ای ملت قهرمان همیشه در گوش من ندای هل من ناصر ینصرنی طنین انداز بود و همیشه سعی داشتم به این ندا پاسخ دهم ای حسین! لبیک! لبیک! و امروز توانستم...
ای ملت ایران من نرفتم که شما اشک بریزید ما رفتیم که با خون خود شما را بیدار کنیم و شهادت دهیم امروز زمان حسین و یزید است همین حسین زمان خمینی است و صدام نیز یزید زمان، انتخاب کنید و راهتان را مشخص کنید من جوانی بودم ۲۳ ساله از همان کودکی فقر بر خانواده ما حاکم بود و من تازه سه ماه است که #ازدواج کردم، مگر برای ما جای زندگی نبود، مگر ما احتیاج به زن و بچه نداشتیم مشکل بود که در سه ماه زندگی دختر جوانی را رها کنم و مرگ را انتخاب کنم در صورتی که زندگی بسیار لذت بخش بود و ما هم می توانستیم با خیال راحت خوش و خرم زندگی کنیم ولی خداوند از ما چه می خواهد، باید آن را انجام دهیم مگر خدا در قرآن نگفته: "ای کسانی که ایمان آورده اید سلاحتان را بر گیرید و به میدان نبرد بروید" مگر ایمان تو سلاح تو نیست کافران بدانند که تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست ما با تمام سختی می جنگیم و برای ما نام و نان مهم نیست، اسلام مهم است و مانند جباران از دور شاهد این جنایتها نخواهیم بود و تا آخرین قطره خون خویش ایستاده ایم...
#شهید_محمدرضا_عسگری
#همسر_شهید
#گرگان_لشکر_۲۵_کربلا
#استان_گلستان
@bisimchi1
https://eitaa.com/bicimchi1
بیسیمچی
جانباز شهید علی محمودوند که بود؟
#علی_محمودوند در ۶ تیر ماه سال ۱۳۴۳ در بیمارستان مادر واقع در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد او تحصیلاتش را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد و عجیب به مسجد علاقه داشت و هر وقت که می خواستند پیدایش کنند باید آنجا سراغش را می گرفتند وی با شروع جنگ تحمیلی در تابستان سال ۱۳۶۱ همزمان با شروع عملیات رمضان به جبهه رفت و کارش را در گردان تخریب لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) آغاز کرد او در عملیات والفجر مقدماتی همراه با گردان حنظله به منطقه #فکه رفت و مجروح شد و در عملیات والفجر ۸ برای همیشه یک پایش را از دست داد اما با وجود ۷۰ درصد جانبازی شیمیایی، قطع پا و ترکش در بدنش در مقابل مشکلات، سر تعظیم فرود نمی آورد وی در سال ۱۳۶۸ زندگی مشترک را با سفر به آستان علی ابن موسی الرضا(ع) آغاز کرد و ندبه های فراق امام خمینی(ره) را به حجره های دلتنگی گره بست
او در سال ۱۳۷۱ تجربیات دست نیافتنی جنگ را در کوله باری از امید با خود به #تفحص برد و در سمت مسئول گروه تفحص لشگر ۲۷ حضرت رسول(ص)، باز خاک نشین #رملهای فکه شد
وی سرانجام پس از سالها تلاش و مجاهدت در عصر ۲۲ بهمن ماه ۱۳۷۹ با سجده ای خونین، بر خاکهای فکه بوسه زد و از همان جا زائر شهر #شهادت گردید.
#افلاکیان_خاکی
@bicimchi1
بیسیمچی
شهید مسافر
پیکر مطهر شهید «صفتالله خدری» بر اثر اشتباهی ساده در هنگام انتقال پیکر شهدا، به شیراز رفت و همراه با شهدای شهر شیراز تشییع شد.
زمانی که متوجه شدند این شهید متعلق به شیراز نیست به خاطر تشابه اسمی پیکر شهید را به شهر مشهد منتقل کردند و شهید خدری همراه با شهدای مشهد تشییع و در حرم امام هشتم (ع) طواف داده شد.
سپس او را که متعلق به مشهد نبود به شهر تهران آوردند و در تهران همراه با سایر شهدا بر روی دوش مردم تشییع شد.
تا این که پس از یک هفته انتظار پیکر پاکش به کرج رسید و با حضور مردم تشییع شد و در گلزار شهدای روستای سپه سالار در بستر خاک آرام گرفت.
@bicimchi1
#بسم_رب_الشهداء_و_الصدیقین
پرنده دعا كن كه طاقت ندارم
براى پريدن شهامت ندارم
چگونه نمانم كه حتى كمى هم
به چشمان پاكت شباهت ندارم
صدا میزنى نام من را و ليكن
زبانى براى اجابت ندارم
ببين از تو پنهان نباشد كه حتى
براى پريدن لياقت ندارم
دعا كن كه من ديگر آتش بگيرم
دعا كن پرنده كه طاقت ندارم
چگونه بگويم برايت برادر
مجالى براى #شهادت ندارم
@bicimchi1