eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
14.6هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
بیسیم‌چی
📷 نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به شهید پورجعفری من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها ه
تصویر کامل نامه حاج قاسم خطاب به شهید پورجعفری «نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی می‌کنم.» این کلمات آخرین جملات وصیتنامه حاج قاسم است. جملات پایانی وصیتنامه به صراحت از دو یار جهادی حاج قاسم یاد می‌کند. یکی شهید پورجعفری که در کنار حاج قاسم به شهادت رسید و دیگر سردارقاآنی فرمانده کنونی سپاه قدس! سردار شهید حسین پورجعفری عضو سپاه قدس و از جانبازان هشت سال دفاع مقدس، بیش از ۴۰ سال تا پای شهادت همراه و همراز سردار سلیمانی گام برداشت و سرانجام نیز در کنار فرمانده خود بامداد جمعه ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ در حمله تروریستی آمریکا در فرودگاه بغداد به شهادت رسید سپهبد شهید سلیمانی 3 سال قبل از شهادت خود، نامه ای به شهید پورجعفری می نویسد. این نامه‌‎ که اخیرا منتشر شده نه تنها عمق علاقه این دو شهید سرافراز به یکدیگر را نشان می‌دهد که خود گویای روزهای سختی است که حاج قاسم در فراق یاران شهید خود داشته است.... @bicimchi1
بیسیم‌چی
📷 نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به شهید پورجعفری من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها ه
نامه عاشقانه سردار سلیمانی به یار وفادارش شهید پورجعفری حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. متن کامل 👇👇👇 @bicimchi1
بیسیم‌چی
نامه عاشقانه سردار سلیمانی به یار وفادارش شهید پورجعفری حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزن
نامه جانکاه حاج‌قاسم خطاب به یار همیشگی خود شهید پورجعفری: قول می‌دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم بسم الله الرحمن الرحیم عزیز برادرم حسین! پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشته‌ام. حسین عزیز! تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود. حسین عزیز! خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم... اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند. حسین! بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هر یک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم. حسین جان! شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر. حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفظ کنی. حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی. حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می‌شود و چه زیباست آن‌وقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی. اجر این خستگی ها را آن‌وقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم. حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است. حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند، در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد. حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند. برادر خوبم! اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است. دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد، عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدان. حسین! می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم... می دانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب می دانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظه ای رهایم نمی کند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن، نه ترس از از مقام و مکان. تو می دانی! چون پاره ای از وجودم بودی، ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم! دعایم کن و در دعایت رهایم نکن. انشالله تو و خانواده مجاهد و صبورت همیشه موفق و موید باشید. خداحافظ برادر خوب و عزیزم، دوست و یار باوفا و مهربان و صادق سی ساله ام. خداحافظ، برادرت قاسم سلیمانی ۱۰ / ۸ /۱۳۹۵ سفر حلب @bicimchi1
‌ زینـب(س) "عاشق" بود " عـاشقِ " حسیـن (ع) میدانی عاقبت عاشقی را؟ عاشق را که برعکس کنی می شود‌ قِشاع! دهخدا را می شناسی؟ در لغت نامه اش دیده ام که معنی قشاع می شود: دردی کـه آدم را از درمـان مــایـوس میـکنـد ... زینب(س) ذره ذره از درد، ذوب شد! @bicimchi1
از سال ۹۱ توی یه اتاق ۶ متری خودشو زندانی می‌کرد... می‌گفت می‌ترسم یه وقت بلایی سر بچه هام بیارم... امروز دیگه آروم شد... برای همیشه... هیچ‌کس حال رو نمی‌فهمه... ماه پاره هایی که توی سکوت درد میکشن و آسمونی میشن... شادی روحش صلوات بفرستید @bicimchi1
▪️"ما به جز دولتش نمی خواهیم شأن هر کس به قدرِ حاجتِ اوست..." ▪️خط میزنم یکی یکی دل خواسته‌‌ های غیر از ظهورت را؛ خسران زده‌ام اگر جز شما از اجابت خانه‌ی ارباب چیزی طلب کنم... حاجتهایم فدای حاجت منتقمِ حسین علیه السلام @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حُسینین پرچمی... 🏴 مولا جان! ما تا روز ظهورت، پرچم عزای جدّت را بالا نگاه خواهیم داشت و @bicimchi1
تو بچگی یه تصادف شدید میکنه و تا مرز مرگ میره مادرش نذر میکنه اگه خوب بشه سرباز حضرت(عباس) بشه تو سوریه فرمانده و موسس لشگر فاطمیون بود یه روز قبل از عملیات میگه ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم،صبح تاسوعا رفت پیش عباس @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷۲ ساعت زیر بمباران شیمیایی بچه ها حسین حسین می‌گفتند بعد یه عده تو همین مشهد که حسین حسین می‌گفتن هر کاریشون می کردی جبهه نمیومدن می‌گفتن در عصر غیبت نباید کار سیاسی کرد @bicimchi1
زندانی‌های مشتی‌ که عکس حاج قاسم رو تو سلول زدن [زندان مرکزی تهران] @bicimchi1
مشکل از روزی شروع شد که فرمودند: "مملکت مدیر میخواهد نه نوکر" و فکر کردند مدیریت یعنی نظام ارباب و رعیتی @bicimchi1
روایتی از مکتب حاج قاسم سلیمانی @bicimchi1
‏جناب کروبی هستند که ایام سخت و جانکاه حصر را اینگونه در روف گاردن خانه شیخ قدرت علیخانی در جماران می‌گذرانند.. ای دو صد نفرین بر این تزویر باد! @bicimchi1
یمن درنمایی بدون شرح 😔 وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ اراده و مشیت ما بر این قرار گرفته است که بر مستضعفین در زمین منت نهیم و آنها را مشمول مواهب خود نمائیم و آنها را پیشوایان و وارثین روى زمین قرار دهیم. و این وعده ی الهی مرز جغرافیایی نمیشناسد. ان شاالله با فرج مولایمان امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف گشایش و فرج از همّ برای تمامی مستضعفین جهان ایجاد خواهد شد. یقینا به یُمن همین ضعیفان یَمن متحول ودگرگون میشود دنیا،می آید آن آقایی که منجی بشریت از درد ورنج است. @bicimchi1
من اگه مرد بودم اسمم حیدر بود... یه قهوه خونه داشتم که به مناسبتاے مختلف چایے و صبونہ صلواتے میدادم شایدم اسمم یونس بود و معلم ادبیات سال آخر دبیرستان میشدم... کت قهوه ایے شکلاتے با چارخونه های ریز میپوشیدم زیرشم یه بافت ریز یقه اسکے طوسے :) بچه ها میومدن باهام دردودل میکردن... شایدم یحیے میشدم... و یه مغازه ے گل فروشے داشتم... شایدم میثم میشدم و یه کارگاه نجارے داشتم... ولے بین حیدر یونس یحیے و میثم دوست داشتم مصطفے باشم یک چریک عاشق، از نوع چمران... @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوچکترین ژنرال تخریبچی: من شغلم تخریب چیه! دانش آموز در مهرماه سال ۱۳۴۶ در در محله علی قلی‌آقا شهر اصفهان در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. دوران کودکی خود را در کنار برادر خویش مسعود که او نیز به فیض شهادت نایل شده، سپری کرد. به خاطر سن کم، مسئولان از اعزام وی به جبهه خودداری می‌کردند. ولی او با تغییر دادن تاریخ تولد در کپی شناسنامه‌اش موفق به ثبت‌نام شد و در سال ۱۳۵۹ با شروع فتنه کردستان و حضور برادرش مسعود در جبهه، او هم راهی کردستان شد. همزمان با حضور در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، در سنگر علم و دانش و تا قبل از شهادت درس خود را تا سال سوم هنرستان در رشته برق الکترونیک ادامه داد. شهید مهرداد عزیزاللهی در سال ۱۳۶۴، درعملیات کربلای ۴ در جزیره «ام الرصاص» در حال غواصی به شهادت رسید و جاودانه شد.⚘ . روحـماݩ شــاد بـا یــاد شہدا صلوات @bicimchi1