در دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان آمده است: «در سایه استغفار انسان به موهبتهای الهی دست پیدا میکند؛ «خدایا مرا از مستغفرین قرار بدهد» یعنی اینکه واقعاً استغفار کنم و اگر مال حرامی دارم، آن را حلال کنم، به گناهی که قبلاً کردم فکر نکنم و از آن لذت نبرم
وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ
خدایا من را از بندگان شایسته خودت قرار بده. فرمانبردار تو باشم. اطاعت تو را کنم. خدا آدم فرمانبردار را دوست دارد.
هنگامی که بنده در پیشگاه خداوند دارای مقام و منزلت است که واجبات الهی را انجام داده و از محرمات او بپرهیزد. آنگاه است که آن بنده به عنوان بنده صالح که مطیع پروردگار خویش است قرار خواهد گرفت که در این روز ما نیز از خداوند میخواهیم که ما را جزء بندگان صالح که مطیع اوامر او میباشند، قرار دهد.
وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ
همان طور که در روایات و آیات آمده است کسانی مقرب درگاه الهی قرار میگیرند که هیچ گاه از یاد خداوند در تمام لحظات عمر و حیات خویش غافل نگردند و بندگی خدا را فقط برای رضای خداوند انجام دهند که برای فهم بیشتر به نمونه بارز آن حضرت امیر مؤمنان علی علیهالسلام اشاره میکنیم که در مناجات با خداوند چنین فرمودند: ”الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لاطمعا فی جنتک لکن وجدتک اهلا للعباده فعبرتک” ”بار خدایا! تو را به خاطر ترس از جهنمت و یا به جهت طمع به بهشتت عبادت نمیکنم، بلکه تو را شایسته عبادت یافتم، پس تو را عبادت میکنم”(4 ) ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم که به حق لطف و رحمتش ما را از دوستان و اولیاء و مقربان درگاهش قرار دهد. انشاء الله که تابع باشیم .
شرح دعای روز ششم ماه رمضان در پنج فراز:۱.احساس تنهایی۲.حقیقت عذاب۳.موجبات رضایت خداوند۴.نجات از آتش۵.صفات خداوند
شرح فراز اول
«اللَّهُمَّ لا تَخْذُلْنِي فِيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ» اى خدا من را در اين روز به واسطه ارتكاب عصيانت خوار مساز!
احساس تنهایی
خُذلان به معنای تنها شدن و بدون یاور ماندن است. یکی از آثار مهم معصیت احساس تنهایی و به دنبال آن افسردگی است که دامن فرد را می گیرد.
احساس تنهایی دردی است که به جان همه ی افراد جوامع انسانی افتاده است. متأسفانه به جای کشف درست علت این احساس تنهایی و افسردگی، علت های نابجایی معرفی می شود در نتیجه درمان های غیر مربوطی نیز تجویز می گردد و مشخص است که نه تنها بر این احساس شوم کسی فائق نمی آید که بیشتر دچار سرخوردگی می شود.
انسان ها به دنبال عزت و محبوبیت هستند ولی غافل از این حقیقت هستند که این عزت تنها از آن خداوند و پیامبران و آن هایی است که در مسیر آنهایند و به باید ها و نباید های آن ها توجه می کنند.
شرح فراز دوم
«وَ لا تَضْرِبْنِي بِسِيَاطِ نَقِمَتِكَ» و به ضرب تازيانه قهرت كيفر مكن!
حقیقت عذاب
دست نوازش خداوند می تواند تبدیل به دستی برای سیلی شود!
بنابر آنچه قبلا توضیح داده شد دست همان دست است یعنی این که نعمت ها می توانند نقش نقمت را هم بازی کنند.
آب در عین این که زلال است و روح انسان را جلا می بخشد می تواند بسیار مخرب باشد. مهم آن است که ما با نعمت های خداوند چگونه برخورد کنیم.
دعای فوق تعبیری دیگر از این خواسته است که خدایا توفیق استفاده ی درست از نعمت ها را به من ارزانی دار! تا خود به دست خود آنها را تبدیل به عذاب نکنم.
شرح فراز سوم
«وَ زَحْزِحْنِي فِيهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِكَ» و از موجبات خشم و غضبت دور گردان!
موجبات رضایت خداوند
قرآن می فرماید: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز» (آل عمران: ۱۸۵) دور شدن از آتش دوزخ و وارد شدن به بهشت نهایت فوز و رستگاری است که یک انسان می تواند به آن دست یابد.
خروج از دوزخ و ورود به بهشت دارای موجبات و عللی است. این گونه نیست که خداوند بدون توجه به موجبات و علل، اراده کند و شخصی را به دوزخ و دیگری را به بهشت ببرد. جهان هستی دارای نظامی علّی- معلولی و مبتنی بر اصولی است.
اسلام دینی است که آمده است تا انسان را نسبت به علل رضایت مندی و موجبات ناخرسندی خداوند آشنا سازد تا بعد از شناخت از این امور، تلاش کند تا رضایت خداوند را به دست آورد و از ناخرسندی او دوری گزیند.
شرح فراز چهارم
«بِمَنِّكَ وَ أَيَادِيكَ» به حق احسان و نعمت هاى تو به خلق!
«مَنّ» به نعمت های بزرگ می گویند. در زبان فارسی «مَنّ» واحدی سنگین برای اندازه گیری است. « ایادی» جمع «ایدی» و «ایدی» جمع «ید» به معنای دست است. «ید» به معنای قدرت است ولی صیغه ی جمع الجمع – ایادی -، بیشتر استعمال در نعمت دارد. ایادی حکایت از دستان بسیار خداوند برای بخشندگی می کند.
«منّ» بزرگی نعمت را می رساند و «أیادی» فراوانی آن را.
نجات از آتش
دور شدن از معصیت و عذاب و خشم خداوند نیازمند به استمداد از نعمت های بزرگ خداوند و عطاهای اوست.
توسل به «منّ و ایادی» اهمیت این خواسته و دعا را می رساند که از اهمیت بالایی برخوردار است. بلکه مهم ترین خواسته همین است که انسان از دوزخ در امان باشد.
شرح فراز پنجم:
«يَا مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِينَ» اى منتهاى آرزوى مشتاقان!
انسان با توجه به فطرت کمال خواهی اش مدام به سوی زیبایی ها و کمال ها جذب می شود. البته بسیاری از انسان ها به خاطر جهل و غرور، زیبایی های عمیق و اصیل و ماندگار را فدای زیبایی های سطحی و مجازی و رو به زوال می کنند و هرچه قرآن می گوید دنیا سرای فریب است و بهره ی آن کم است کمتر انسان ها به خودمی آیند.
خداوند جامع همه ی صفات کمال و جمال است
🌺شرح دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
شرح فراز اول :
«اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيهِ عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ» اى خدا مرا در اين روز بر روزه و اقامه ی نماز يارى كن!
طبق دستور قرآن، درشرح فراز نخست دعای روز هفتم ماه رمضان انسان از خداوند می خواهد تا او را در روزه که همان صبر است و در قیام و عبادت که شاخص ترین آن نماز است یاری کند.
شرح فراز دوم
«وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِه» و از لغزش ها و گناهان دور ساز!
تفاوت لغزش و گناه
عرب به چیزی که در هوا معلق ماده باشد مانند پر می گوید: «هفا الشیء فی الهواء». به همین مناسبت به لغزش های زبان هفوات لسان گفته می شود.
لغزش خطایی است که سهوا انجام گرفته است و هیچ قصدی در کار نبوده است. فرض کنید کسی که زیاد حرف می زند و یا زیاد شوخی می کند طبیعی است سخنان باطل و یا آزار دهنده و یا زشتی برزبانش جاری می شود. به همین خاطر در اسلام به سکوت خیلی توصیه شده است زیرا انسان از بسیاری از لغزش ها ایمن خواهد شد.
«اثم» به معنای کندی و تأخیر است. کسی که نسبت به خیر و خوبی با کندی برخورد کند و انجام آن ها را به تأخیر بیاندازد در واقع اعمال زشت را جایگزین آن می سازد. در همه ی فرصت های خیرورزی انسان اگر شتاب نکند.
کسی که در احسان به دیگران کندی کند دچار بخل می شود و کسی که در خیرخواهی نسبت به دیگران تعجیل نکند دچار حسادت خواهد شد.
شرح فراز سوم
«وَ ارْزُقْنِي فِيهِ ذِكْرَكَ بِدَوَامِهِ» و ذكر دائم نصيبم فرما!
دوام ذکر
هر انسانی زمانی که دستش از زمین کوتاه بشود به آسمان چنگ می زند و از خداوند استمداد می طلبد. خصوصا زمانی که نشانه های مرگ را مشاهده می کند. همه ی تأسف قرآن از همین است که چرا انسان در وقت مشکل به یاد خدا می افتد و در دیگر حالات زندگی یادی از خداوند نمی کند که هیچ بلکه انگار که او را نمی شناسد.
از مصادیق دوام ذکر، گفتن « بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای هر کاری است.
همچنین احادیث، مصداق بارز «ذکر کثیر» را که بارها در قرآن آمده است، تسبیحات حضرت زهراء (علیها السلام) دانسته اند.
شرح فراز چهارم:
«بِتَوْفِيقِكَ» به حق توفيق بخشى خود!
توفیق, نیاز مؤمن
امام جواد(علیه السلام) می فرمایند: مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیقی از ناحیه ی خداوند و موعظه گری از دورن خودش و پذیرش از کسی که او را خیرخواهی می کند.
توفیق به معنای هماهنگ شدن همه ی اسباب برای انجام کار نیک است. مثلا امکان کسب مال از راه حلال مصداقی است برای «توفیق من الله».
شرح فراز پنجم
«يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ» اى رهنماى گمراهان عالم!
انواع هدایت
هدایت به دو قسم تقسیم می شود:
هدایتی که خداوند انجام می دهد و هدایتی که انبیا و جانشینان انبیا و دیگر صالحین انجام می دهند.
هدایتی که پیامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) انجام داد؛ اسلام عزیز را ارائه نمود و با آن راه را از چاه نشان داد. وقتی انسان متوجه راه از بی راهه شد می تواند راه را انتخاب کند و می تواند ناسپاسی نموده و بی راهه را برگزیند.« إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (نساء: ۳)» در انتخاب راه دین هیچ اجباری نیست. « لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي (بقره: ۲۵۶)»
اما هدایتی که خداوند مستیقماً خودش آن را انجام می دهد. یعنی تنها آدرس نمی دهد بلکه به شخص این توفیق را می دهد که به مطلوب برسد. این که ما در سوره ی حمد از خداوند می خواهیم که ما را به راه مستقیم هدایت کن نه به راه مغضوبین و ضالین منظور همین هدایت است.
هر جا هدایت عمومی است یا خداوند آن را نسبت به دیگران می دهد و یا از ضمیر (نا) یعنی ما استفاده می کند. ولی زمانی که هدایت اختصاصی مراد است آن را تنها به خودش نسبت می دهد. هدایت اختصاصی مثل علم لدنی و رزق من حیث لا یحتسب است که اختصاص به کسانی دارند که از هدایت عمومی بیشترین بهره را برده اند حال از خداوند می خواهند تا با هموار نمودن راه کمال آنها را توفیق دهد به بالاترین درجات رشد نائل آیند. بر همین اساس هدایت عمومی مال همه ی مردم است.