. - سلاحی برای کشتن به همراه داری؟ - دلتنگی دارم، مرا می‌کشد. - محمود درویش 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. تماشا می‌کنم نیمِ پرِ لیوان خالی را - سید تقی سیدی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. این‌گونه که یاران به تماشای من‌اند تنهاییِ من قشنگ باید باشد - جواد شیخ‌الاسلامی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. جای کشتی در بندرگاه امن است، اما این آن چیزی نیست که برای آن ساخته شده‌اند. - جان ای شِد 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. «تو مرا آزردی… که خودم کوچ کنم از شهرت تو خیالت راحت! می‌روم از قلبت می‌شوم دورترین خاطره در شب‌هایت تو به من می‌خندی! و به خود می‌گویی: باز می‌آید و می‌سوزد از این عشق ولی بر نمی‌گردم، نه! می‌روم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد عشق زیباست و حرمت دارد…» - سهراب سپهری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. مومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست؟ بر مسلمانی که کافر می‌شود پیغمبرش - جواد منفرد 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. مردمی که به خانه‌های تاریک و بی‌دریچه عادت کرده‌اند، از پنجره‌های باز و نورگیر گریزان هستند؛ آخر چشم‌شان را می‌زند و خسته‌شان می‌کند. جنگ با افکار پوسیده، دشوارتر از جنگ رودرروی جبهه‌هاست. - مجید واعظی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. گفتم فراق را به صبوری دوا کنم صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟ - سجاد سامانی 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

. عشق آن‌گونه که می‌دانم و می‌دانی نیست - حامد عسکری 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉

مادر! به تپش‌هایِ دلِ حیدر ‌ ‌ما رو تنها نذاری محشر ‌شـب آبـٰی

. نَفسِي علی زَفَراتِها مَحبوسَةٌ یا لَـیتَها خَـرَجَـت مـَعَ الزَّفَـراتِ لا خیرَ بَعدكِ فِي الحَیاةِ وَ إنّما أبکِي مَخافةَ تَـطـولَ حـَیاتِي جان من با ناله‌هایم در سینه‌ام حبس شده. ای کاش جانم با ناله‌هایم از سینه‌ام خارج می‌شد! پس از او خیری در زندگی در دنیا نیست. گریه می‌کنم از ترس اینکه زندگی‌ام در دنیا طولانی شود. –علی در فراق زهرا– 𝒷𝓁𝓊𝑒𝓃𝒾𝑔𝒽𝓉