* هر روز *ناامیدی* پخش میکنیم
* *منتظر کمک دیگران* میمانیم
* به جای حل مشکلات، *فقط ناله* میکنیم
* کار *امروز را به فردا* میاندازیم
* به جای یادگیری، *وقت خود را* هدر میدهیم
*
*_بعد با افتخار میگوییم_*
"در کشور مان هیچ کاری پیش نمیرود!"* *~
با افتخار بگو~*❗ *
"من کشورم میسازم، نه اینکه شکایت کنم!"* >
⭕️ واقعاً این گونه به مسئله جمعیت اهمیت می دهیم؟!👇
✅داروی سقط زودتر از شیرخشک در اختیار مادر قرار میگیرد/ روزانه بیش از هزار سقط جنین داریم
🔸بانکی پور، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس: روزی بیش از هزار سقط جنین داریم بعضی از اوقات این تفکر شیطانی به ذهن مادر میآید که فرزندش را سقط کند اگر سریع به دارو دسترسی پیدا نکند بعد از مدتی خودش متقاعد میشود این کار را نباید انجام دهد، اما هنگامی که در فضای مجازی سریع به دارو دسترسی پیدا میکند این فکر شیطانی را عملیاتی میکند
🔸زیرا داروی سقط زودتر از شیرخشک بچه به دستش میرسد لذا به نظر میرسد مسئله اصلی افرادی هستند که در این چرخه کثیف اقتصادی چه از طریق تارنمای مجازی و چه مجراهای دیگر قرار دارند.
#جمعیت
🔹این روزها خبر تصاحب گرینلند توسط #ترامپ به تیتر خبرها تبدیل شده. اما آیا میدونستید که آمریکا یک بار باعث آلودگی هستهای گرینلند شده؟
🔸در ۲۱ ژانویه ۱۹۶۸، یک بمبافکن آمریکایی حامل چهار بمب هیدروژنی در نزدیکی پایگاه هوایی توله در #گرینلند سقوط کرد. اگرچه مکانیسمهای ایمنی از واکنش زنجیرهای هستهای جلوگیری کردند، اما این سقوط باعث آلودگی هستهای گسترده شد.
🔹این سقوط بر روی یخهای قطب شمال، منجر به آغاز "عملیات یخ تاجدار" شد. یک عملیات پاکسازی فوری و مخفیانه برای جلوگیری از نشت رادیواکتیو به اقیانوس منجمد شمالی.
🔸در نهایت، برف آلوده به مواد هستهای از طریق یخهای قطب شمال به "فیورد ولستن هولم"، که زمانی منطقه مهم ماهیگیری برای مردم محلی بود، نفوذ کرد و تا الان هم ماهیگیری در این منطقه ممنوع است.
🔹بعدا مشخص شد که ایالات متحده پروازهای هستهای منظمی را بر فراز گرینلند انجام داده و تا سال ۱۹۶۷، یک سال قبل از سقوط، سلاحهای هستهای را در پایگاه هوایی توله مستقر کرده بود.
🔸در ۵۷ سال گذشته، نه گرینلند و نه دانمارک از ایالات متحده بابت این فاجعه عذرخواهی رسمی یا غرامتی دریافت نکردهاند.
چگونه در شبکههای اجتماعی #ایمن بمانیم⁉️
🔺استفاده از شبکههای اجتماعی میتواند هم مفید و هم خطرناک باشد، بهویژه اگر مراقب نباشید و در دام مجرمان سایبری بیفتید. ۴ قانون شخصی برای استفاده ایمنتر از شبکههای اجتماعی تا در دام #مجرمین_سایبری نیفتید:
⬅️ تنظیمات حریم خصوصی پروفایل خود را به گونهای تنظیم کنید که فقط دوستان واقعیتان به اطلاعات شما دسترسی داشته باشند.
⬅️ از به اشتراک گذاشتن اطلاعات شخصی مثل شماره تلفن، آدرس منزل یا جزئیات مالی خودداری کنید.
⬅️ فقط درخواستهای دوستی از افرادی که واقعاً میشناسید را بپذیرید و به پروفایلهای مشکوک شک کنید.
⬅️ از احراز هویت دو مرحلهای (2FA) برای حسابهای خود استفاده کنید.
#امنیت_مجازی
*داستان 📚«حافظ قرآنی» که بیست سال کامل جز با آیات قرآن با کسی سخن نگفت!!!!*
در این باره نقل شده است که فِضّه در بیابانی از کاروان حج، عقب افتاد و تنها در بیابان سرگردان شد. شخصی به نام «عبدالله مبارک» که از کاروان عقب مانده بود می گوید: بانویی را تنها در بیابان دیدم، من سوار بر شتر بودم، نزد او رفتم و هر چه پرسیدم با آیه ی قرآن به من جواب داد، به او گفتم: تو کیستی؟ گفت: «وَ قُل سَلامُ فَسَوفَ یَعلَمُون»؛ بگو سلام بر شما، به زودی خواهند دانست. (زخرف: آیه 89)
عبدالله گفت: بر او سلام کردم و گفتم: تو اینجا چه میکنی؟ گفت: «وَ مَن یَهدِ اللهُ فَما لَهُ مِن مُضِلٍّ»؛ هر کس را خدا هدایت کند، هیچ گمراه کننده ای نخواهد داشت. فهمیدم که راه گم کرده است. (زمر: آیه 37)
گفتم: از جن هستی یا از انس؟ گفت: «یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُم»؛ ای فرزندان آدم! زینت خود را بردارید. (اعراف: آیه 31)؛ فهمیدم از انس است.
گفتم: از کجا می آیی؟ گفت: «یُنادَونَ مِن مَکانٍ بَعیدٍ»؛ آن ها از مکان دور، صدا زده می شوند، فهمیدم که از راه دور می آید. (فصلت: آیه 44)
گفتم: کجا می روی؟ گفت: «وَ لِلهِ عَلی النّاسِ حجُّ البَیتِ»؛ خداوند حج را بر مردم مستطیع، واجب کرده است. فهمیدم که عازم مکه است. (آل عمران: آیه 97)
گفتم: چه وقت از کاروان جدا شدی؟ گفت: «وَ لَقَد خَلقنا السَّمواتِ وَ الأَرضَ وَ ما بَینَهُما فی سِتَّة أیّامِ»؛ ما آسمان ها و زمین و آنچه میان آن ها است، در شش روز آفریدیم. فهمیدم که شش روز است که از کاروان جدا شده است. (ق: آیه 38)
گفتم: آیا به غذا میل داری؟ گفت: «وَ ما جَعَلناهُم جَسَداً لا یَأکُلُونَ الطَّعام»؛ ما آن ها را پیکرهایی که غذا نخورند، قرار ندادیم. فهمیدم که به غذا میل دارد. (انبیاء: آیه 8)
گفتم: شتاب کن و تندتر بیا. گفت: «لا یُکَلِّف اللهُ نَفساً إِلّا وُسعُها»؛ خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند. فهمیدم که خسته شده و قدرت راه رفتن ندارد. (بقره: آیه 286)
گفتم: پشت سر من بر شتر سوار شو. گفت: «لَو کانَ فیهِما آلِهةٌ إِلّا اللهُ لَفَسَدتا»؛ اگر در زمین و آسمان خدایانی جز خدای یکتا باشد، به هم می خورند. فهمیدم که از سوار شدن پشت سر من، حیا می کند. (انبیاء: آیه 22)
پیاده شدم و او را تنها سوار شتر کردم، وقتی سوار شتر شد گفت: «سُبحانَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هذا»؛ پاک و منزه است خدایی که این را مسخّر و رام ما گردانید. (زخرف: آیه 13)
وقتی به کاروان رسیدیم به او گفتم: آیا از بستگان تو کسی در کاروان هست؟ گفت: «یا داوُودَ إِنّا جَعَلناکَ خَلیفَةً فِی الأَرض»؛ ای داوود! تو را نماینده ی خود در زمین قرار دادیم. «وَ ما مُحَمَّدٌ إلّا رَسُولٌ»؛ و نیست محمد جز رسول. «یا یَحیی خُذِ الکِتابَ بِقُوَّةٍ»؛ ای یحیی! کتاب را با قوت بگیر. «یا موسی إِنّی أِنا الله»؛ ای موسی! همانا منم خداوند. (ص: آیه 26؛ آل عمران: آیه 144؛ مریم: آیه 12؛ قصص: آیه 30)
دریافتم افرادی به نام های «داوود»، «محمد»، «یحیی» و «موسی» داخل کاروان هستند و با او خویشاوندی دارند، آن ها را با نام صدا زدم، ناگهان چهار نفر جوان به سوی ان زن آمدند. به او گفتم: این افراد با تو چه نسبتی دارند؟ گفت: «اَلمالُ وَ البَنُون زینَة الحَیاةِ الدُّنیا»؛ مال و فرزندان، زینت زندگانی دنیا هستند. فهمیدم آن ها فرزندان او هستند. (کهف: آیه 46)
وقتی آن ها نزد او آمدند ان زن گفت: «یا أَبَتِ اُستَأجِرهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ استَأجَرتَ القَویُّ الأَمینُ»؛ پدرم! او را استخدام کن؛ چرا که بهترین کسی که می توانی استخدام کنی، کسی است که نیرومند و امین است فهمیدم که به آن ها می گوید مزدی به من بدهند. آن ها نیز مقداری پول به من دادند. (قصص: آیه 26)
زن گفت: «وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشّاء»؛ خداوند آن پاداش را برای هر کس که بخواهد چند برابر می کند. (بقره: آیه 261)
فهمیدم به آن ها می گوید زیادتر بدهند. آن ها نیز بر پاداش من افزودند. از آنان پرسیدم: این زن کیست؟ گفتند: این زن مادر ما «فضّه» است و بیست سال است که غیر از قرآن سخنی نگفته است