eitaa logo
رسانه مذهبی بقعه 🇮🇷🚩
4.8هزار دنبال‌کننده
67.5هزار عکس
32.8هزار ویدیو
3.4هزار فایل
📌بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔸 اطلاع رسانی اخبار جلسات 🔸 دانلود قطعات صوتی و تصویری 🔸نشر حدیث 🔸و... 🔹کانال در پیامرسان ها👇 📲 @boghe_ir 🔄ادمین @boghe_admin 🎬طراحی تیزر و پوستر"رایگان" @feraghadmin 🔽درباره ما👇 📘 zil.ink/boghe_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
10.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کفر گفت که دستِ حسن دوایی نیست درست گفت برادر، خود دوا است 💠 رسانه مذهبی بقعه استان مرکزی 🔹 کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🌸اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🤲
🇮🇷 برات از خونه ای میگم که مثلش توی عالم نیست یه خونه که تو اون چیزی به جز عشق دمادم نیست یه خونه که در و دیوار اون بوی خدا میده یه خونه که پر از نور و پر از ایمان و امیده تو این خونه فرشته ها میارن حاجتاشونو که میندازن به سمت این خونه سجاده هاشونو پناه بی پناهای همه عالم همین خونه ست که خانم خونه که مرد این خونه ست بیاید امشب دلامونو به این خونه بدیم با هم بیاید امشب یه سر مهمون این خونه بشیم ما هم یه لحظه صبر کن انگار یه عده مردم آزارن اینا کی ان تو این کوچه؟ با این خونه چیکار دارن بوی آتیش میاد از کوچه یا من اشتباه میگم شاید که اشتباهی اومدم یه کوچه دیگم چقد رفت آمده اینجا، چقد هیزم می بینم من شاید یه اتفاقی افتاده که نشنیدم حتما یه لحظه ساکت !انگاری صدا خیلی برام آشناست شما هم می شنوید یا نه؟ صدای گریه زهراست درست میبینم اینجا خونه ی زهرای مرضیه ست اگه آدم تو این خونه ست !! ولش کن این فرضیه ست اگه تو این خونه‌س چرا آتیش زدن در رو همه اینجاننمی بینم ولی تو کوچه رو صدا از اونور کوچه یه خورده بیشتره انگار اونی که با طناب دستاشو بستن حیدره انگار خدای من چرا جای لگد رو چادر زهراست چرا خونی شده دیوارشون فضه چرا اونجاست؟ یه چندتا بچه داشت این خونه اما پس کجا هستن؟ شاید از ترسشون کنج خونه، چشماشونو بستن نمی‌دونم از خون رو دیوار چی فهمیده خونه بوده یعنی تموم قصه رو دیده؟ تموم کوچه میسوزه توی آتیش این کینه با دسته بسته سوختن زهراشو می بینه یه تازیونه بالا رفت به میخوره انگار شنیدم محسنش رو زد صدا بین در و یوار . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 گل آیه های سوره‌ی اعطینا در شان کیست ؟ درشأن بانویی که کمالاتش شد شاخ و برگ بر شجر طوبی بر آن ضریحه‌ای که دخیلش هست بر جن و انس و حور و ملک رویا آن مادری که بر سر سجاده پخته‌ست نان رزق دو عالم را مردم صدا زدند رسول الله فرمود تو بگو بابا در دست‌هاش فضه طلا می‌شد در بین خلق قنبر او آقا راضی چه شد به مهر چهل درهم ؟ عالَم برای بود آنجا نظر که کرد برآیینه درون آینه شد پیدا دیروز داشته خبر از امروز امروز میدهد خبر از فردا حانیه‌ی زکیه‌ی راضیه مرضیه‌ی معظمه‌ی عظما محبوبه‌ی حبیب خدا منصوره‌ی محجبه‌ی والا اعلی ترین علیمه‌ی عالیه عالی ترین معلمه‌ی اعلی کبری ترین مکبره‌ی اکبر اکبر ترین مکبره‌ی کبری سراسر است در او احمد سراسر است در او مولای او که بود به جز بر او چه بود به جز اسما که بود خادمه‌ی خانم خانم که بود صاحبه‌ی اسما دانا ز مهر دیوانه دیوانه‌ی محبت او دانا حوا شرف نداشته بر مریم مریم شرف نداشته بر حوا شریفه بود فقط شریفه بود فقط خورشید بود و وقت سحر میشد رنگ سفید تابش او بیضا خورشید بود و تابش هر ظهرش چون دستمال زرد صفرا خورشید بود و مغرب هر روزش می‌شد درآسمان حمرا پای او همه مجنونند پس شد عروس خانه‌ی او لیلا از نور خود به حُسن تابید از حلم خود به خود حلما نفرین او برنده تر از شمشیر دست دعا دمنده تر از عیسی آنکس که داد را آزار حتما خبر نداشته از عقبا نشناختند رافت را وقتی زدند بر در بیتش پا این در زدن مرام مسلمان نیست در می‌زنند تا بکَنند از جا لولاک گرم یا ابتایش بود کاری نداشت با در و با لولا غافل از این‌که آب نمیسوزد آتش زدند بر نفس دریا حتی غلاف‌ها نتوانستند در آورند را از پا این قوم تشنه ذات نمیدانند کوثر جدا نمیشود از سقا آن میخ که به سینه‌ی خورد در کربلا به مشک زدند اما اینجا ندای فضه خذینی بود پیچید داد ادرک اخا آنجا برگرد ای قصیده کجا رفتی فریاد را نبر ز حرم بالا بانگ فداک یا می‌پیچد از حوالی این غوغا منصوره رفت و گیج تماشایند انصار با تمام مهاجرها بر گریه‌های خندیدند اما شدند پیش نبی رسوا اسلام محض و زهرایند کور و کرند مردم این دنیا مدحی نوشتم و به گفتم لطفا به نامه‌ام بزنید امضا هرچند اگر قلم بشود جنگل هرچند اگر دوات شود دریا قادر نمی‌شوند که بنویسند یک روز عمر را ، اصلا نفسی لامها و لِآباها نفسی لبعلها و لِاَبناها.. . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 کَرَم” ، فقیرِ سرِ سفره‌های احسانت و ابر” ، تشنه‌ی در جستجوی بارانت قیام” حاصل قَد قامَتِ الصَلوة” تو بود نشسته دین خدا” در مسیر ایمانت اطاعت از تو همان طاعت خداوند است بهشت” شاخه گلِ کوچکی ز گلدانت قنوت نیمه شبت کهکشان حاجت هاست به آسمان برود نوری از شبستانت به چادر تو ملائک دخیل می‌بندند عجیب نیست یهودی شود مسلمانت همیشه چرخِ فلک” در طواف دستاس‌ ات همیشه حور و ملک” در طواف دستانت همه فقیر و یتیم و اسیر آمده‌ایم نشسته‌ایم به امید لقمه‌ی نانت اگر و میوه‌ی دلت هستند چو روح تو می‌گردد و ، جانت اگرچه چادر گلدار تو در آتش سوخت دوباره لاله‌ دمیده به دشت دامانت همین شکوفه‌ی پیراهن تو شاهد ماست چنان خلیلی و آتش، شده گلستانت بهار خانه‌ی خزان نمی گردی قسم به برف سر گیسوی زمستانت به شانه‌های تو قوّت نبود و شانه زدی که نشود بیش از این پریشانت به پهلوی تو و بازو و سینه‌ات سوگند خودت شکستی و نشکسته‌است پیمانت ز بی‌هوا زدنت، طعنه می‌زند به که باخبر شود از روضه‌های پنهانت برای تو نهج البلاغه میخواند مگر بلند شود از تو صوت قرآنت علیست آینه‌ی روی تو، بَکَتْ وَ بَکَی” تو گریه کردی و شده‌ست گریانت دوباره پیرهنی را به دجله اندازش مگر خدای دهد باز در بیابانت پیرهنی داشت، پس چرا گفتی؟ فدای پیکر غرق به خون و عریانت . 💠بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻کانال در تمام پیام‌رسان‌ها👇 📲 @boghe_ir 🚩اللهم عجل لولیک الفرج🤲