eitaa logo
رسانه مذهبی بقعه 🇮🇷🚩
4.8هزار دنبال‌کننده
65.1هزار عکس
31.7هزار ویدیو
3.3هزار فایل
📌بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔸 اطلاع رسانی اخبار جلسات 🔸 دانلود قطعات صوتی و تصویری 🔸نشر حدیث 🔸و... 🔹کانال در پیامرسان ها👇 📲 @boghe_ir 🔄ادمین @boghe_admin 🎬طراحی تیزر و پوستر"رایگان" @feraghadmin 🔽درباره ما👇 📘 zil.ink/boghe_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 موضوع : ، جهنمی که خاموش می‌شود! اگر بخواهیم ✍ دوستم ندارند! کاملاً حس میکنم که بخاطر جایگاهم، احترامم می‌کنند و این محبت قلبی نیست! چند روز هم که نباشم، کسی دلش برایم تنگ نمی‌شود! البته حق دارند بندگان خدا • تا خطایی می‌کنند من قدرت تحمل خطاهای ریز و درشت‌شان را ندارم! • سختی‌ها و مشکلات که به من فشار می‌آورند، عصبی‌تر و تندخوتر می‌‌شوم! • در مسافرتها و مهمانیها تحمل نظرات مخالف و شرایط سخت را ندارم! • نمی‌توانم به راحتی و بی‌توقع به پایشان مهر بریزم! حق دارند بندگان خدا ※ ※ ※ ※ ※ ※ ※ ※ ※ ※ نگران نباشید؛ قلبهای دیگران حالشان تغییر می‌کند؛ اگر حال درون شما تغییر کند. نگران نباشید؛ هنوز تا وقت هست و فرصت دنیامان تمام نشده؛ می‌توانیم این اژدهای بدخلقی را که دیگر شاکله‌ی روح ما را ساخته از جانمان برکنیم و درونی زیبا بسازیم! ✘ سخت هست.. تمرین می‌خواهد! زمین خوردن دارد، استقامت می‌خواهد اما می‌شود! ذره ذره ذره باید از آتش بدخلقی که اول خودمان را می‌‎سوزاند بعد دیگران را ، دور شد. و ذره ذره ذره به بهشت نزدیک شد. • اگر خودمان یا اطرافیان‌مان گرفتار بدخلقی‌اند، تولیدات امروز را با دقت بیشتری دنبال کنیم. . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 : خدایی که نمی‌توان دید را چگونه می‌توان باور کرد؟ ✍ از پله‌های دفترمان رفتم بالا از هر طبقه که می‌گذشتم، حس می‌کردم یک عبور قبل‌‌تر از خودم از اینجا رد شده، که دستی کشیده روی همه چیز و مرتبشان کرده و شاید با مهر برای آمدن ما آماده‌شان کرده بود. • وارد اتاق خودم شدم، پرده کنار زده شده بود، پنجره اتاق باز بود، و نسیم خنکی می‌آمد، بالکن آب‌پاشی شده بود و بوی نم خاک گلدان‌ها هنوز در اتاق پیچیده بود. و من حضور مدیرمان را که زودتر از همه آمده بود و دستی به اتاق‌ها کشیده بود و بخشی از عشقش را آنجا جا گذاشته بود، دیدم، همان چیزی که حتی قبل از ورود به اتاق هم حس کرده بودم. • نشستم پشت میزم . و چشمم افتاد به گلهای تازه و نمدار روی بالکن! آاااخ. «عادت» پرده ضخیمی کشیده روی چشمهای ما ! چرا ما آن ذات عاشقی را که هر صبح دنیا را آماده می‌کند برای بیدار شدنِ دوباره‌مان و بی‌نهایت عشقش را جا می‌کند در هر طلوع، تا دوباره ماجرای تکامل‌مان را با قدرت ادامه دهیم، نمی‌بینیم! ※ خجالت تنها کلمه‌ایست که حال مرا شرح می‌دهد! از خدا خجالت کشیدم که اینهمه سال عمر کردم و هر صبح دستانی را که دنیا را مرتب کرده بود تا من به باشگاه تکاملم برگردم و تمارین قدرت‌گیری‌ام را شروع کنم ؛ ندیدم! • خجالت گاهی چقدر عمیق می‌شود که قابل نوشتن نیست! . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 : چگونه آتش‌نشان جهنم‌های خانه‌مان باشیم؟ ✍ ذغال آتش که می‌گیرد، اگر بادش بزنی گُر می‌گیرد و بقیه ذغال‌ها را هم آتش می‌زند! اما اگر همان یک ذغال را خاموش کنی، بقیه‌ی آتش‌گیرها هم خاموش می‌مانند. ※ جهنم که درون یکی از اهل خانه به پا شد؛ هر چه بیشتر بادش بزنیم بیشتر شعله می‌گیرد و ذغال‌های آتش‌گیری که درون بقیه هست را هم به آتش می‌کشد. ولی اگر راه شیطان را ببیندیم و در این آتش ندمیم، محدود می‌شود به همان یکنفر و تمام ✘ آدمها به اندازه قدرت روحشان می‌توانند آتش‌نشان باشند و مانع انتشار آتشی که دامن یک یا چند نفر را گرفته به دیگران گردند! و نیز آدمها به اندازه ضعف روحشان، ذغال آتش‌‌گیر در دست شیطان و آتش‌زننده دیگران خواهند بود. ※ تمام ماجرای زندگی و این همه تشریفات و تدارکات خدا برای همین خلق شده که یکی یکی ذغالهای آتش‌گیر درونمان را پیدا کنیم و از درونمان حذف نمائیم و قدم قدم به سمت طهارت و سلامت درونمان حرکت کنیم و بالا رویم. ※ اما وظیفه دیگری هم داریم که بیاموزیم چگونه اگر کسی آتش گرفت، بتوانیم درکش کنیم، و برای فرونشاندن آن آتش اقدام نمائیم. ✘ کار ما در دنیا همین است؛ ۱• مراقب باشیم آتش نگیریم ۲• و آتش نشان مهربان دیگران باشیم. امروز «تولیدات روزِ»مان به این موضوع اختصاص دارد. دعوت میکنیم همراهمان باشید. . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 : خدا مثل ما به آدما نگاه نمی‌کنه ! آدم خوب از نظر خدا فرق داره با آدم خوب از نظر ما ✍ سوار تاکسی بودم. از محله‌ها و خیابانها یکی یکی عبور می‌کردیم، و من به ساختمانها و طبقات و چراغهای روشن خانه‌ها و پرده‌هایی که از پنجره‌های باز بیرون آمده بودند و در آغوش باد می‌رقصیدند، توجه می‌کردم! • تمام ذهنم روی این سؤال معطوف بود که: از میان این همه خانه، و این همه آدم که درون این خانه‌ها زندگی می‌کنند کدامشان آدم خوب‌تریست! آیا آنکه بابای خوب‌تر یا مادر مهربان‌تری برای خانه‌اش هست؟ آیا آنکه فرزند مؤدب‌تری برای والدینش هست؟ آیا آنکه کارمند بهتر و صادق‌تری هست؟ • برای کسی که درون این ساختمان‌هاست شاید آدم خوب‌تر فقط کسی است که درون آن خانه، بهترین است! و برای منی که از بیرون این خانه‌ها به تمام آن ساختمان‌ها یکجا نگاه می‌کردم، و دلم می‌خواست همه‌ی این خانه‌ها حالشان خوب باشد، شاید کسی بهترین بود که علاوه بر خانه‌اش کمک میکرد حال بقیه هم بهترین باشد! • ذهنم را کمی کِش و قوس دادم و سعی کردم تمام خانه‌های دنیا را درونش جا کنم. انگار من صاحب همه این خانه‌ها بودم، و از نظر من بهترین آدم کسی بود که در حال خوب و آرامش تمام خانه‌ها نقش داشت. حداقل اینکه اگر نمی‌توانست نقش داشته باشد، به اینکه حال همه خوب باشد فکر میکرد و برای بقیه هم نگران بود. ✘ با خودم گفتم: با این تغییر مقیاس، آدم خوب از نگاه من فرق کرد! پس فکرش را بکن پسر برای خدا که می‌گوید همه‌ی خلق عیال منند، چه کسی آدم خوب‌تری حساب می‌شود؟ ※ چطور می‌شود علاوه بر خودت، در حال خوب همه مخلوقات نقش داشته باشی؟ تا بهترینِ همه‌ی عیال خدا باشی؟ امروز را با تولیدات ما همراه باشید، بیشتر در این باره حرف خواهیم زد. . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 : نقشه‌‌ی خداوند در طول تاریخ، برای ایجاد انقلاب جهانی امام زمان علیه‌السلام. ※ همه‌ی عمر یادمان دادند، نگران آینده باشیم! فلان کار را نکنی، آینده‌ات خراب می‌شود، فلان رفتار را نیاموزی، آینده‌ات نابود می‌شود! اما هیچ کس آینده را برایمان تعریف نکرد! • روزی که معلوم نیست ما اصلاً به آن برسیم یا نه چرا اینقدر اهمیت دارد؟ ※ ما آینده را بقدر قدرت وهم و خیال‌مان تصور کردیم، غافل از اینکه، آینده حقیقی‌ترین، ملموس‌ترین و دیدنی‌ترین قسمتِ تاریخ است که با عقل و فوق‌عقل لمس می‌شود، و اگر کسی به درکِ درست آینده برسد، عملاً از بند تمام تلخی‌های گذشته و آرزوهای دور و دراز اما بی‌مقدار رها می‌شود. ※ تنها یک مکتب در عالَم است که آینده را درست تفسیر و تبیین می‌کند! مکتبِ الله، خالق همه‌ی آنچه در تاریخ جریان دارد! و مکتب الله وقتی به بلوغ خویش و رونمایی آخرین پیامبر می‌رسد، در آخرین کتاب کلمات خداوند، از حقیقت آینده، پرده برمی‌دارد! ما قرار نیست روزی به آینده برسیم، ما در بخشی از آینده، در حالِ ایفایِ نقش خویشیم و نمی‌دانیم! آینده، زمان نیست! یک "جریان" است که در بستر زمان تکمیل می‌شود و در نهایت به یک خروجیِ کامل شده می‌انجامد! ※ خداوند در قرآن، جریان آینده‌ زمین را اینگونه معرفی می‌کند: وَ لَقَدْ کتَبْنَا فی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّلِحُون. انبیاء/۱۰۵ در «زبور» بعد از ذکر (تورات) حکم کردیم: «بندگان شایسته ام وارث حکومت زمین خواهند شد!» ※ جریان مبارزه‌ی صالحان (آینده سازی) از اولین انسان شروع شد و تا به امروز ادامه دارد! این جریان، در تمام تاریخ در حال تکمیل بوده است که خروجیِ آن «دولت کریمه‌ی صالحان» خواهد بود. انقلاب اسلامی ایران به فرموده‌ی امام (ره)، بخشی از آخرین قطعه‌ی پازل این جریان است و می‌توان گفت که با حادثه انقلاب ایران، بخشی از آخرین قطعه سرجای خویش قرار گرفته است. در مسیر تولیدات امروز حول محور • هم در اینباره بیشتر صحبت خواهیم کرد، • و هم منابع دقیق و تخصصی برای آینده ‌پژوهی و مطاله مبانی تمدن نوین جهانی خدمت شما معرفی خواهیم نمود. به یقین اغلب ما طعم زندگی در حکومت صالحان را بزودی خواهیم چشید، اما شاید برای بعضی از ما تقدیر چیز دیگری را رقم زد، باید بدانیم چگونه می‌توان قبل از رسیدن به حکومت صالحان، سهم خود را در چینش و ساخت آن، ایفا کنیم ؟ . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 ؛ محدود شدن روزی‌های مختلف (مادی و معنوی) در اثر خطاهای مختلف انسان. ✍ کاتالوگ ماشین لباسشویی‌مان را آوردم و نشستم به خواندن، تا شاید ایرادش را پیدا کنم! اووووه چقدر دستورالعمل برای مراقبت از این ماشین در آن نوشته بود که من حتی یکبار هم به گوشم نخورده بود. چون از این ماشین همانطور که سازنده‌اش می‌خواست استفاده نکرده بودم. الآن این ماشین کار می‌کند ولی نه مثل روز اول لباسها را خراب می‌کند! • با خودم فکر کردم؛ خداوند مرا پیچیده‌ترین مخلوق خویش معرفی کرد و یک کاتالوگ بسیار قدرتمند هم با من به زمین فرستاد اما ؛ من هر طور که محیط، تربیتم کرد با خودم رفتار کردم نه آنطور که خدا بعنوان سازنده‌ی من از من خواسته بود. طبیعی است حالا بعد از این همه سال؛ √ هنوز حالم براحتی خراب می‌شود، √ تعداد شکست‌های زیادی را تجربه کرده‌ باشم، √ روابطم دچار مشکل شده باشد، √ هر چه تلاش کردم کمتر موفق شدم، طبیعی است اینکه سیستم درونی من خراب شده باشد، که خیلی جاها به خروجی درست نمی‌رسم! ✘ برای گرفتن بالاترین بازخورد از هر سیستم، و افزایش بهره‌وری آن اول شناخت کامل سیستم لازم است، و بعدرفتار با سیستم طبق دستورالعمل سازنده‌ی آن. و انسان از این قاعده نه تنها مستثنی نیست، که بیش از تمام مخلوقات خدا به این اصل نیازمند است برای سعادتی به اندازه بی نهایت. امروز در این رابطه بیشتر باهم صحبت خواهیم کرد. . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 : سردی‌ها و فاصله‌های عاطفی میان همسران ✍️ چادرهای کهنه را به هم گره زده بودند و هر گوشه‌اش را به میخی روی دیوار گیر داده بودند. مثلاً برای خودشان خانه ساخته بودند، و نقشی را پذیرفته بودند که بازی کنند. کمی دورتر ایستادم، ولی دقیقتر شدم در بازی‌شان! یک قل از دخترهای دوقلوی من نقش مرا داشت و مادر خانه بود، و دختر دیگرم بابا شده بود. پسر دو ساله‌ام هم که مثلاً فرزند خانه بود. • داشتم رفتارهایشان را با رفتارهای من و بابایی‌‌شان مقایسه می‌کردم! چقدر به آن یکی که بابا بود، نمی‌آمد بابا باشد! ظرافتش، ناز و اداهای دخترانه‌اش، و . پسرم هم انگار نمی‌توانست این نقش را باور کند یا با او ارتباط بگیرد و خودش را در این بازی تطبیق دهد. √ بلند شدم و روبروی پنجره ایستادم و با خودم گفتم چقدر روزها که من در همین خانه از نقش خودم خارج شدم و شخصیتم از حالت تعادل خارج شد! از خستگی زیاد، با اولین اشتباهی که همسرم بدان مبتلا شد، داد و بیداد راه انداختم و دیگر ظرافت زنانه و لطافت مادرانه‌ای از من باقی نماند! • یادم آمد مشکلاتی را که همسرم را در خود شکست و روزها افسرده‌حال در خود فرورفته بود و از اقتدار و استحکام مردانه‌اش چیزی جز یک اسکلت خاکسترشده نمانده بود. ✘ و این درست همان وقت بود که ما از نقش‌مان بیرون می‌آمدیم. و چقدر دیگر نقش‌مان به ما نمی‌آمد، برای همین بود که مشکلاتمان بجای اینکه به هم نزدیکترمان کند، از هم بیشتر دورمان می‌کرد. • همه‌ی فاصله‌ها از همانجا شروع می‌شود که نقش‌ها فراموش می‌شوند! . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 : «وسعت جهان درون» و خلاص شدن از زیست کودکانه! ✍ داشتم به این فکر می‌کردم که برای فرزند توراهی‌ِمان که دو ماه دیگر به دنیا می‌آید، خدا چقدری می‌تواند باشد یعنی؟ او که الآن تمام دنیایش اندازه‌ی بطن مادرش هست، خدایش چه اندازه است؟ • افکارم را به شش سال جلوتر پرت کردم، حالا من بابای یک پسربچه شش ساله بودم که دنیایش بزرگ شده بود! دیگر می‌دانست اسباب بازی چیست، مامان و بابا و بابابزرگ و . پارک و شهربازی و رستوران و جنگل و دریا و چیست ! • دیگر حتماً خدای او هم بزرگ‌تر شده بود! شاید خدای الآن او می‌توانست برایش یک دوچرخه بخرد! • کمی جلوتر رفتم، پسرم در ازدواج بود و داشت تلاش می‌کرد شغل و همسر و زندگی مناسبی را دست و پا کند! باز هم حتماً خدایش بزرگتر از قبل شده بود و می‌توانست برایش کاری دست و پا کند و همسر خوبی . ✘ به خودم نگاه کردم، خدای خودت چقدری است پسر؟ تو بیش از سه دهه با این خدا زندگی کرده‌ای، و در این سالها خدای تو اندازه نیازهای تو بزرگ شده است. اگر خدای تو امروز از خدای بسیاری از دوستانت کوچکتر است به نگاه کوچک تو و نیازهایی برمی‌گردد که به تناسب این درون کوچک، کوچک مانده است! √ با خودم فکر کردم اگر همه این سالها نگاهم را به این خدا وسیعتر کرده بودم، جهان درونم هم بزرگ‌تر می‌شد! نیازهای یک انسان با جهان بزرگ درون، خیلی فرق می‌کند با نیازهای یک انسان با جهان کوچک و فقیر درون ! • دیر شده بود! اما نه آنقدر دیر که فقط حسرتش مانده باشد. باید برای فهمم از خدای حقیقی، و وسعت جهان درون خودم، تلاش می‌کردم! √ یک بابا با جهان کوچک، نمی‌ ‌تواند پسری با جهان بزرگ تربیت کند. من باید قد بکشم بابای قدبلند خیلی بهتر از بابای کوتوله‌ایست که خدایش فقط اندازه نیازهای روزمره‌اش بزرگ شده است. . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 : چشمهایی که عیبها را بیشتر از زیبائیها می‌بینند! ✍️ بعد از ماهها قول دادن و عمل نکردنِ اون، و بعد از سالها خودخوری و اعصاب خوردی من، داشتم کم کم تصمیم می‌گرفتم از هم جدا شیم! • نه من دیگه تحمل ادامه دادن به این وضعیت رو داشتم، و نه اون دیگه حوصله دیدن قیافه‌ی به بن‌بست رسیده‌ی منو. • یه روز با بی‌حوصلگی در حال پرسه زدن در دنیای مجازی بودم که یک جمله روی یک ویدئو توجهم رو به خودش جلب کرد؛ « برای اینکه بفهمید وزن خطاهای کسی در زندگی شما چقدر است کاغذی بردارید و با خطی در وسط کاغذ، آن را به دو بخش تقسیم کنید و منصفانه و بی‌غرض؛ یک طرف صفتها و رفتار خوب او و محبتهایش را بنویسید، و طرف بعد بد اخلاقی و ظلم‌ها و بی‌انصافی‌هایش را. خیلی وقتها این کار از غلبه‌ی قوه‌ی واهمه در شما کم کرده و از بی‌انصافی نجات‌تان می‌دهد! شاید نگاهتان به دیگران عوض شد! ✘ کاغذی برداشتم و شروع کردم به نوشتن . چقدر وزن خوبیهایش بالاتر از وزن بدی‌هایش بود و من دقیقاً برعکس فکر می‌کردم! برای اولین بار مفهوم «خارج شدن از انصاف» را درک کرده بودم. . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 : ویژگی‌های آدم عاشق ✍ نزدیک به یکماه بود هر صبح چادرشان را می‌دیدم‌ که عصرها وقت رفتنم به خانه، دیگر آنجا نبود ! گویا شبها چادر می‌زدند در محوطه‌ی باز بیرونِ بیمارستان، و داخل آن چادر می‌خوابیدند و صبح جمعش می‌کردند! • امروز بعد از عمل جراحیِ یک کودک، باید بیمار را مستقیماً به آی‌سی‌یو منتقل می‌کردم! من پرستار بیهوشی آن عمل بودم و انتقال بیمار وظیفه من بود! در هنگام خروج از اتاق عمل چهره نگران زن و مردی توجهم را جلب کرد! همان زن و مرد جوانی بودند که صبح‌ها در کنار آن چادر، بیرون بیمارستان می‌دیدم‌شان. فهمیدم پدر و مادر همین کودکند که من پرستار عمل جراحی‌اش بودم ! در کنار تختِ در حال حرکت کودک، با من بسمت آی‌سی‌یو همقدم شدند • لبخندی به چهره نگرانشان زدم و گفتم: خداقوت! با تعجب نگاهم کردند گفتم خداقوت برای یکماه هزینه! گفتند: ما بیمه داریم! گفتم خداقوت برای یکماه هزینه‌ای که بی‌حساب به پای عشقتان ریختید! یکماهش را فقط من دارم می‌بینم و قلب مرا درگیر خودش کرده است بقیه‌ی هزینه‌هایی که برای این عاشقی پرداخت کرده‌اید را من نه دیدم و نه می‌دانم. ✘ پدر آهی کشید و گفت: همه‌اش فدای سرش! من نمی‌دانم سرنوشت این عشق چه شد: از آن لحظه تا همین الآن، که سالها می‌گذرد؛ من در این ماجرا گیر کرده‌ام! √ من چقدر حاضرم برای عشقم هزینه کنم؟ و تا امروز چقدر از هزینه شدن در راه عشق، اظهار خستگی و درد کرده‌ام؟ √ چند بار رسیدم به این نقطه که: همه‌اش فدای سرت تو فقط یکبار نگاهم کن! ※ هر چه بیشتر فکر می‌کنم، بیشتر خجالت می‌کشم! . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 ؛ سرعت بیداری و طلب دنیا در منجی‌شناسی و منجی‌خواهی و مهمترین وظیفه ما در زمان کوتاه باقی‌مانده. ✍ یکسال پیش بود. جلسه‌ی درون‌گروهی‌ واحد خودمان بود که برای آسیب‌شناسی روند یکی از فعالیتهایمان که کند شده بود، تشکیل داده بودیم. • لابلای ریشه‌یابی‌های مختلفی که هر کداممان به ذهنمان می‌رسید، از بچه‌ها پرسیدم؛ ما چرا اینجاییم؟ هر کدام ما چرا زندگی و شهر و شغل و مان را رها کردیم و آمدیم و زیر سایه استاد، و بر خط منظومه فکری مهدوی ایشان شروع کردیم به فعالیت رسانه‌ای؟ ✘ هر کدامشان با همان جهان قشنگ عاشقشان پاسخهایی دادند که اگر میخواستی در یک جمله خلاصه‌شان کنی؛ «رفع موانع ظهور و یاری امام علیه‌السلام» بود. ※ گفتم؛ «خدا با یک حرکت سر انگشتانش قادر است قلب همه‌ی دنیا را بیدار کرده و بساط ظهور را در کسری از ثانیه مهیا کند اما اراده‌ی خداوند بر آن تعلق گرفته که برخلاف یازده امام دیگر، آزمون مردم زمان امام آخر را در زمان غیبت او قرار دهد تا مثل بقیه اهل‌بیت علیهم‌السلام، آخرین جلوه‌ی کاملش قربانی «عدم مهارت امام‌داری مردم» نشود و دست زمین دوباره به گناه «حذف امام از جامعه» آلوده نگردد. • ما همه چیزمان را ول نکردیم و نیامدیم که بساط ظهور مهیا کنیم، بساط ظهور با اراده‌ی خدا چیده می‌شود! ما آمدیم که تمرین «امام داری» کنیم، که برای کسی که نمی‌بینیمش یکی یکی سنگینی‌ها و تعلقات‌مان را ذبح کنیم و ببینیم اهل استقامتیم یا نه اگر ظهر عاشورا بود و امام به نماز ایستاد، چند نفرمان حاضریم سپر باشیم و تیرهای دشمن با افتخار به سینه ما بخورد بجای امام‌مان! • ساده بگویم؛ ما آمدیم فقط تمرین کنیم «اهل کوفه نباشیم» همین! یاد که گرفتیم: چه در دنیا باشیم و امام ظهور کند، و چه نباشیم در جریان ظهور ادامه داریم و باقی هستیم! زیرا نَفْسی که از جریان زمان و مکان عبور کند، در تمام گذشته و آینده جریان خواهد داشت و محیط خواهد بود. ظهور در انحصار زمان، جزئی از آینده است، ولی خارج از این انحصار یک حقیقت است که تاریخ در حال بروز دادن آن است. • ما توهم مؤثر بودن داریم! و این درحالیست که «لا مؤثر فی الوجود الا الله» خدا هنرنمایی‌اش را آغاز کرده، و بزودی جهان می‌فهمد که خدا یک نفری تمام روند ظهور را کلید خواهد زد. ما در زمان باقی‌مانده تا می‌توانیم باید از فاصله میان خود و اماممان کم کنیم همین! در دولت کریمه، نزدیک‌ترین افراد به امام، شبیه‌ترینشان به امام خواهند بود. • امروز در این رابطه بیشتر باهم صحبت خواهیم کرد. . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🇮🇷 : ناشکری و قهر با خدا در هنگام بلاها و مشکلات. ✍ چند روزی بود که با خودش درگیر بود! هر روز که از مدرسه می‌آمد کمی غرغر می‌کرد و بعداز آن هم هر بار که یادش می‌آمد مسئول پایه‌شان چند وقتی است که زیاد تحویلش نمی‌گیرد، باز می‌افتاد به نق و غر • دیشب که پدرش خانه نبود، سر شام شروع کرد به گلایه کردن، که آقای احمدی مثل قبل تحویلم نمی‌گیرد، مرا دیگر نماینده کلاس نمی‌کند و . تا اینکه بالاخره بغضش ترکید و زد زیر گریه! • من که تا آن لحظه در سکوت خوب گوش می‌کردم، برخاستم و کنارش نشستم و دستانش را گرفتم و سرش را به سینه چسباندم! گفتم: چقدر دوستش داری؟ گفت: قبلا خیلی ولی الآن هیچی! گفتم از بی‌توجهی کسی که دوستش نداری، اینقدر ناراحتی؟ • گریه‌اش قطع شد و به فکر فرو رفت! گفتم باید بگردی و علّتش را پیدا کنی و آنچه را که باعث شده میان شما فاصله بیفتد و دستت به سهمی که قبلا از محبتش دریافت می‌کردی دیگر نرسد را پیدا کن! مطمئن باش آن «مانع فاصله ایجاد کن» را که از میان برداری، باز به ظرف محبت او نزدیک خواهی شد. • گفت من خودم علتش را می‌دانم؛ از من انتظار اشتباهی که کردم را نداشت، آخر من در مدرسه با یکی از بچه‌های کلاس بالاتر دعوا کردم! ✘ گفتم بنظر من مسئله «خود دعوا» نیست! آن اتفاقی بود که تمام شد، او انتظار دارد علّت این دعوا و سهم خودت را از آن اتفاق کشف کنی و برای همیشه با آن ریشه در درون خودت خداحافظی کنی و از همانجا که ضعف داری قدرت بگیری! او هدفی جز «رشد و قدرت‌گیری جهان درون تو» ندارد! • سرش را به سمت صورتم برگرداند و نفس راحتی کشید و گفت؛ فهمیدم مامان! فردا درموردش با آقای احمدی صحبت می‌کنم حتماً. √ گفتم همیشه حرف زدن مشکلات را حل میکند. یادت باشد اگر میان تو و خدا شکراب شد، همینکار را بکن! هم فکر کن و ریشه‌های خطا را درون خودت پیدا کن، هم حرف بزن با خدا و بخواه این شتری که اینبار دید را دیگر نبیند 🙂. . 💠 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی 🔻 کانال در ایتا👇 📲 https://eitaa.com/joinchat/2992439322C285493b84c ❤️اللهم عجل لولیک الفرج🤲