eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
36.8هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
7هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 زنده شدن سلیمان نبی به‌ دست امیرمومنان علی علیه‌السلام 🌕 در جریان یکی از سفرهای شگفت‌انگیز امیرالمومنین علیه‌السلام به سرزمین های ناشناخته آمده که جناب سلمان می‌گوید: «...به وسطِ بُستانی رسیدیم. تختی را مشاهده کردیم که بر آن، جوانی دراز کشیده بود و دستش را بر سینه‏‌اش گذاشته بود. امیرالمومنین انگشترش را بیرون آورد و آن را در انگشت آن جوان کرد. آن جوان که سلیمان نبی بود، به‌ناگاه برخاست و گفت: سلام بر تو ای امیرمومنان! و ای وصی رسول خدا! به خدا سوگند تو صدّیقِ اکبر و فاروقِ اعظم هستی. به راستی هر کس به تو متمسّک شد رستگار گردید، و هر کس از تو تخلف نمود، ناامید و زیانکار شد. ای امیرمومنان! من به حُرمت شما بود که از خداوند درخواستی کردم و خداوند تعالی این مُلک را به من عطا فرمود. سلمان می‌‌گوید، وقتی که سخن سلیمان بن داود را شنیدم، بی اختیار شده و بر پاهای امیرمومنان افتادم و آنها را بوسیدم و حمد خدا را به خاطرِ نعمتِ بزرگش که همان هدایت و راهنمایی به ولایت اهل بیت علیهم‌السلام است، به جا آوردم. به درستی که خداوند آنها را از هر گونه پلیدی پاک و منزه فرموده است.» 📗تفسيرالبرهان، ج ۴، ص ۶۵۹ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
❤️ نجات از هلاکت مَثَل ما مردم وقتی که بـرای فرج آقا دعا نمی‌ کنیم، مثل کسی است که به خاطر افتادن در قفس درنـدگان ، زار زار گریه می‌کند و نمی‌ فهمد که درب قفس باز است! دیگر کسی نمانده که نداند هر گوشه‌ جهان چقـدر بدبختی و قتل و گرسنگی و غارت ریخته... بعد از هزاران سال هم ، هنوز مَردُمی خُوشبخت روی زمین نیامـده اند کـه خوشبختی آن ها دوام داشته باشد و بالاخره از چیزی ننالند. چاره چیه؟ برای آمـدن منجی دعا کنیـم تا نجات پیدا کنیم. از چه؟ از مردن در فقر، از بی اخلاقی، از بی باوری، از فتنه‌های آخرالزمانی که بیش از دو سوم مردم جهان را می بلعند. آقا امـام حسن عسکری علیه السـلام، فرمود: به خدا قسم مهدی غایب می شود ، غیبتی که در آن زمان کسی از هلاکت نجات نمی یـابد مگر کسی که خداونـد او را بر اعتقاد به امامتش ثابت دارد و در دعا برای تعجیل فرج او را توفیـق دهد. اللهـم عجـل لولیک الفـرج و العافیة و النصـر و جعلنا من خیر اعـوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
❤️ سلیمان و دهقان بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم برگزیده حضرت سبحان ، جناب سلیمان با بساط شاهی و سلطنت و عظمت و مکنت بر دهقانی گذر کرد . دهقان چون شأن سلیمان را دید گفت : خدای مهربان به پسر داود پادشاهی عظیم و سلطنتی کبیر کرامت فرموده . باد این سخن را به گوش سلیمان رسانید . حضرت از بساط عظمت به زیر آمد و نزد او رفت و فرمود : چیزی را که توانایی آن را نداری و تحمل مسئولیتش را برایت قرار نداده اند آرزو مکن ؛ اگر یک تسبیح تو را خدا بپذیرد ، برای تو از آنچه حشمت دنیا به سلیمان عنایت شده بهتر است ، زیرا ثواب تسبیح باقی و ملک سلیمان فانی است ! منع:ربیع الآثار ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚ما را به سخت جانی خود این گمان نبود! اولین باری که کسی را که خودم عشق می‌نامیدم از دست دادم هرگز فراموش نمی‌کنم.صبحِ روزِ بعدش انتظار داشتم به بیرون که می‌روم هوا پس باشد،درخت‌ها خمیده باشند،طبیعت گریه کند و همه‌چیز بد باشد.امّا خب!هرگز اینطور نبود؛صبحِ روزِ بعدش همه‌چیز عادی بود،هوا اصلاً پریشان نبود،تِمِ پاییزیِ خودش را داشت،برگِ درخت‌ها به قدرِ کفایت می‌ریختند،کاج‌ها استوار و بی‌خیال سبز بودند،هوا اصلاً پس نبود،بادِ محفوظانه‌ای هم می‌وزید و اتفاقاً ویروس سرماخوردگی-اگر ویروسی داشته باشد- می‌پراکند! صبحِ روزِ از دست دادنش،یک چیزی از درون داشت از بدنم کنده می‌شد.خیالات نبود؛واقعاً حس می‌کردم یک چیزی دارد از درونِ بدنم کنده می‌شود و انقدر دردناک بود که انتظار داشتم هرکس مرا می‌بیند از رنگ و رویِ پریده‌ام بفهمد که یک چیزی از درون دارد از من کنده می‌شود.امّا خب در آینه دیدم که چهره‌ام مثل همیشه است و اصلاً هم رنگِ رخساره از هیچ سرّ درونی خبر نمی‌دهد.حتی چشم‌هایم هیچ حرفی نمی‌زد و هیچ حسی را منعکس نمی‌کرد. صبحِ روزِ از دست دادنش،استاد، هیچ از سختیِ درسی که می‌داد کم نکرد و یا کلاس را جهت همدردی و کمک زودتر تعطیل نکرد. صبحِ روزِ از دست دادنش هیچ صبحِ خاصی نبود.هیچ اتفاق خاصی نیفتاد.همه‌چیز سرِ جایِ خودش بود؛نه هوا پس شد،نه باران آمد، نه طوفان شد،نه درخت‌ها مردند،نه آدم‌ها دستِ همدردی بر شانه‌ام گذاشتند و نه هیچ چیز دیگر! صبحِ روزِ از دست دادنش هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم دوام بیاورم،هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم به زندگی برگردم،هرگز فکر نمی‌کردم که بتوانم دوباره از تهِ دل بخندم امّا حالا که نگاه می‌کنم،می‌بینم که قوی‌تر از آن چیزی هستیم که خودمان گمان می‌کنیم. آنقدر قوی هستیم که حتی وقتی یک چیزی دارد از درونمان کنده می‌شود هم صورتمان رنگِ خودش را حفظ می‌کند؛به خودش سیلی می‌زند و رنگِ خودش را حفظ می‌کند.آنقدر قوی هستیم که حتی چشم‌هایمان،چشم‌های وراجی که همیشه پته‌ی ما را رویِ آب می‌ریزند هم می‌توانند فردای روزِ از دست دادنمان سکوت کنند! فهمیده‌ام که از دست دادن اصلاً پروسه‌ی عجیبی نیست،فقط دردناک است؛و دردناک بودن هم اصلاً عجیب نیست فقط غم‌انگیز است؛و غم‌انگیز بودن ... و آه! غم‌انگیز بودن، همه‌ی هستیِ ماست!!! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
یک دنیا آرامش یک دنیا تندرستی و یک عالم خوشبختی و برکت خواستارم لحظه هاتون پر از عطر گل با طراوت شب تون بخیر🌸🌸🌸 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
هر روز که از خواب بیدار می‌شوی🌸🕊 در نظر بیاور چه سعادتی‌ست زنده بودن، دوست داشتن🌸🕊 شادی عطریست که نمی‌توان آن را به دیگران زد و خود از بوی خوش آن 🌸🕊 بهره‌مند نشد روزتون پراز شـادی و آرامش🌸🕊 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
❤️ بسم الله و دوری از آتش و سفید شدن پرونده اعمال رسول اکرم ص فرمودند: چون روز قیامت شود به بنده خدا امر می‌شود که وارد آتش دوزخ شود، چون نزدیک دوزخ می‌شود می‌گوید: بسم الله الرحمن الرحیم و پا در دوزخ می‌نهد آتش دوزخ هفتاد هزار سال راه از او دور می شود. در روایت دیگری آمده چون بنده خدا را پای میزان حساب حاضر می کنند و نامه اعمال او را در حالی که مملو از افعال و کردار زشت است به دست او می دهند در حین گرفتن نامه اعمال بنابر عادتی که در دنیا به گفتن بسم الله الرحمن الرحیم داشته آن را بر زبان جاری می‌کند و نامه اعمال را به دست می‌گیرد چون نامه اعمال را می‌گشاید آن را سفید می‌بیند در حالی که هیچ نوشته و عمل بدی در او نمی‌بیند. در این هنگام بنده عاصی به فرشتگانی که حاضرند می‌گوید: در این نامه عمل چیزی نوشته نیست که بخوانم و فرشتگان گویند: در همین نامه تمام اعمال بد تو نوشته بود اما به برکت و میمنت بسم الله الرحمن الرحیم محو شد. منهج الصادقین، ج1، ص33 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴اهمیت صبر بر آزار و اذیت همسر امام باقر عليه السّلام فرمود:در زمان حضرت هود عليه السّلام عدّه‏ اى گرفتار قحطى شدند، آنان نزد هود رفتند تا دعا كند خداوند متعال باران رحمتش را نازل كند، در اين هنگام پيرزنى بد زبان و فحّاش از منزل هود خارج شد و گفت: چرا هود براى خودش چنين دعايى نمى‏كند؟ مردم گفتند: ما را به نزد او ببر گفت: او اكنون در ميان مزرعه مشغول آبيارى است، به آنجا برويد. ما نزد او رفتيم، هود هر قسمتى را كه زراعت میکرد مى ‏ايستاد و دو ركعت نماز میخواند، در اين هنگام هود متوجه آنان گشت و گفت: حاجت شما چيست؟گفتند: ما براى حاجتى آمديم ولى چيزى شگفت انگيزتر از حاجت خود مشاهده كرديم.گفت: چه ديديد؟ گفتند: پير زن بد زبان و فحّاشى را ديديم كه از منزلت خارج شد و بر سر ما فرياد كشيد. فرمود: او همسر من است و من دوست دارم كه سالها زنده بماند.گفتند: اى پيامبر خدا! چرا خواهان طول عمر او هستى؟گفت: زيرا هيچ مؤمنى نيست،جز آنكه كسى را دارد كه اذيّتش كند(مومن همیشه در بلا و سختی است)من هم خدا را شكر میکنم كه اذيّت‏ كننده ‏ام را زير دستم قرار داده، و اگر چنين نبود كسى بدتر از او بر من مسلّط میشد... 📕مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، صص 287-288 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
‍🔴 حاکم بغداد و بدن سالم و تازه مرحوم کلینی درون قبر! سیّدهاشم بحرانی در کتاب "روضة‌العارفین" گفته که: بعضی از ثقات از علمای معاصرین گفته‌اند که شخصی از حکّام بغداد، بنای قبر محمّدبن یعقوب کلینی را دید و سؤال کرد که این قبر کیست؟ گفتند که: قبر یکی از علمای شیعه است. پس امر کرد که آن را خراب کردند و قبر را شکافتند، دیدند که آن بزرگوار با کفن باقی مانده و نپوسیده و با او طفل کوچکی با کفنش مدفون است. - پس امر کرد تا این که دفن کردند و بر آن قبّه بنا نهادند و الی الآن، معروف و مزار و مشهد است. تا اینجا کلام سیّدهاشم بود. و بعضی از مشایخ که گویا سیّد نعمت‌الله جزایری باشد، گفته است که: سبب حفر آن قبر مطهّر، آن بود که شخصی از حکّام در بغداد، دید که مردمان به زیارت ائمه علیهم‌السّلام متوجّه می‌باشند! پس بغض و عداوت اهل بیت، او را بر آن داشت که قبر اطهر حضرت موسی‌بن جعفر سلام‌الله‌ علیهما را حفر کند و گفت که: اگر اعتقاد شیعه حقّ است، پس او الآن در قبر موجود است؛ والّا مردم را از زیارت قبور ایشان منع می‌کنیم. پس بعضی به آن حاکم گفتند که در اینجا مردی از علمایشان مدفون است و اعتقاد ایشان آن است که قبر علمایشان نیز محفوظ [است] و بدن ایشان هم متغیّر نمی‌شود. پس قبر آن عالم را که محمّدبن یعقوب کلینی است، بشکافید. پس آن قبر را شکافتند؛ پس دیدند که محمّدبن یعقوب کلینی به همان هیأت خود مدفون است و هیچ تغیّری در او راه نیافته! پس امر کرد که بر قبرش قبّه‌ی عظیمی و بنای قویمی بنا کردند و آنجا مزار مشهوری شد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel