❤️ امام حسن علیه السلام
ما تَشاوَرَ قَومٌ إلاّ هُدُوا إلى رُشدِهِ.
هیچ قومى با یکدیگر مشورت نکردند مگر آن که به راه پیشرفت خود رهنمون شدند.
تحف العقول، ص ۲۳۳
سلام دوستان روزتون بخیر
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال
مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی ) روایت کرده است که :
در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که :خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟!
حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود :تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری!
گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟!
ملک فرمود :هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند...
خُب،پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟
این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید .
ملک بار دیگر آمد و فرمود :
حق تعالی می فرماید :
الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده .
عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم..
فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو :
🍂سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ🍂
عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ !
فرمود :
اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است...
📚 داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج1/ علي مير خلف زاده
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
بنام خدای بخشنده
📚نفت فروش
گاها از یکی دو روز قبل در نوبت نفت سفید تنها نفت فروشی محله بودیم. کامیون که وارد کوچه میشد، شور عجیبی به همه دست میداد و گویا بخش اول نبرد را برده بودیم. اگر در گروه های نخست بودیم، پس از کارزاری سخت و با ۴۰ لیتر نفت به منزل بر می گشتیم. کسانی هم که رابطه ویژه داشتند مقدار بیشتری می گرفتند و کسی دل و جرات اعتراض به عمو شاهمراد (صاحب نفت فروشی) را نداشت.
درگیری های بین مردم در ساعات پخش نفت به اوج می رسید و در این بین ناحقی های زیادی به بانوان و افراد ضعیف می شد.
برای کسانی که دست خالی می ماندند، جدا از بی نفتی تا چند روزه نگاه تحقیر آمیز خانواده آن درد را دوچندان می کرد.
این اتفاقات را در حالی تجربه می کردم که در دوران بچگی در دهکده ما علیرغم اینکه نفت خیلی کمتر بود اما بین همه و بدون صحنه های زشت پخش می شد و اگر کسی غیبت داشت، سهمش را نگه میداشتند.
آموختم که :
هنگامی که بخاطر خودمان حقوق دیگران را زیر پا میگذاریم، نباید انتظار داشته باشیم که عمو نفت فروش دادگری کند.
به فرزندانمان بیاموزیم که در چهارچوب حق حرکت کنند، تا در بزرگسالی آموزگار خوبی برای دیگران باشند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️ داستان کوتاه اما زیبا ( اصالت مهم تر است یا تربیت)
می گویند: روزی شاه عبّاس در اصفهان به خدمت عالم زمانه، شيخ بهایی رسيد. پس از سلام و احوالپرسی، از شيخ پرسيد:
در برخورد با افراد اجتماع، اصالت ذاتیِ آن ها بهتر است
يا تربيت خانوادگی شان؟
شيخ گفت: هر چه نظر حضرت اشرف باشد، همان است.
ولی، به نظر من "اصالت" ارجح است.
و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنيد که "تربيت" مهمّ تر است.
بحث ميان آن دو بالا گرفت و هيچ يک نتوانستند يکديگر را قانع کنند.
به ناچار شاه برای اثبات حقّانيّت خود، او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی بنشاند.
فردای آن روز، هنگام غروب، شيخ به کاخ رسيد.
بعد از تشريفات اوّليّه، وقت شام فرا رسيد. سفره ای بلند پهن کردند.
ولی، چون چراغ و برقی نبود، مهمانخانه سخت تاريک بود.
در اين لحظه، پادشاه دستی به کف زد و با اشاره ی او چهار گربه، شمع به دست حاضر شدند و آن جا را روشن کردند.
در هنگام شام، شاه دستی پشت شيخ زد و گفت ديدی گفتم: "تربيت" از "اصالت" مهمّ تر است.
ما اين گربه های نااهل را اهل و رام کرديم.
که اين نتيجه ی اهمّيّت "تربيت" است.
شيخ در عين اين که هاج و واج مانده بود، گفت: من فقط به يک شرط حرف شما را می پذيرم و آن، اين که فردا هم گربه ها مثل امروز چنين کنند.
شاه که از حرف شيخ سخت تعجّب کرده بود، گفت:
اين چه حرفی است. فردا مثل امروز و امروز هم مثل ديروز!
کار آن ها اکتسابی است که با تربيت و ممارست و تمرين زياد انجام می شود.
ولی، شيخ دست بردار نبود که نبود.
تا جایی که، شاه عبّاس را مجبور کرد تا اين کار را فردا تکرار کند.
لذا، شيخ فکورانه به خانه رفت.
او وقتی از کاخ برگشت، بی درنگ دست به کار شد.
چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد.
فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشريفات همان و سفره همان و گربه های بازيگر همان شاه که مغرورانه تکرار مراسم ديروز را تاکيدی بر صحّت حرف هايش می ديد.
زير لب برای شيخ رجز می خواند. که در اين زمان، شيخ موش ها را رها کرد.
هنگامه ای به پا شد؛ يک گربه به شرق، ديگری به غرب، آن يکی شمال، و اين يکی جنوب.....
اين بار شيخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهريارا !
يادت باشد اصالت گربه، موش گرفتن است؛ گرچه "تربيت" هم بسيار مهمّ است. ولی، "اصالت" مهمّ تر است.
يادت باشد با "تربيت" می توان گربه ی اهلی را رام و آرام کرد؛
ولی، هر گاه گربه موش را ديد، به اصل و "اصالت" خود بر می گردد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 کلید بهشت ، تقوی و پرهیزکاری
.
یکی از کلیدهای بهشت تقوی و پرهیزکاری است که از جمله آیه 63 سوره مریم بعد از اشاره به باغهای جاویدان بهشت و بخشی از نعمت های آن می فرماید : « این همان بهشتی است که ما به ارث به بندگان پرهیزکار خود بخشیدیم .
همچنین بنابر آیه 13 سوره حجرات می دانیم در نظام ارزشی اسلام ، تقوی موقعیت بسیار والایی دارد .
در آیات فراوانی از قرآن مجید ، تقوی در حقیقت به عنوان کلید بهشت شناخته شده و می دانیم تقوی به معنی خویشتن داری و پرهیز از گناهان و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است .
یا به تعبیر دیگر آن حالت خداترسی باطنی و کنترل درونی است که انسان را از هرگونه آلودگی باز می دارد ، یعنی چنان مفهوم جامعی دارد که انجام همه وظایف الهی اخلاقی انسانی را فرا می گیرد .
بیانات امیرالمومنین علی (ع)
• تقوی و ترس از خدا بهترین توشه آخرت است .( غررالحکم ، صفحه 32)
• تقوی ظاهرش شرافت دنیا و باطنش شرافت آخرت است .( غررالحکم ، صفحه 51)
• اگر دوست داری تو نیز از حزب خداوند که پیروزند باشی از خداوند سبحان بترس و تمام کارهایت را بخوبی انجام بده زیرا خداوند با کسانی است که تقوی داشته باشند و اعمال نیک انجام دهند.(غررالحکم ، صفحه 85)
• دو صفت اند که خداوند سبحان اعمال (بندگان) را قبول نمی کند مگر بوجود آن دو که عبارتند از تقوی و اخلاص(غررالحکم ، صفحه 204) .
• اگر آسمانها و زمین بر بنده ای تنگ گیرند سپس آن بنده از خداوند بترسد و تقوی پیشه گیرد یقیناً خداوند برای چنین بنده ای از میان تمام گرفتاریهای آسمانی و زمینی راه خروجی قرار دهد و او را از جائی که به گمانش نرسد روزی رساند . (غررالحکم ، صفحه 262)
• سرور اهل بهشت پرهیزکارانند.( غررالحکم ، صفحه 192)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 کاری که تمام گناهان را محو میکند حتی اگر آسمانها را سیاه کرده باشد
حدیث قدسی، خداوند فرمود: ای موسی (ع) گمان نکن مادرت برای تو مهری داشت، اگر من مهر تو را در دل او جای نمی دادم او هرگز برای شیردادن تو نیمه شب ،خواب شیرین را رها نمی کرد.
ای موسی (ع) از میان بندگان من اگر بنده ای چنان گنهکار باشد که از گناهان او آسمان به رنگ سیاه در آمده باشد، فقط به خاطر یک کارش من تمام گناهان او را می بخشم و وارد بهشت می کنم و برای این کار از هیچ کس ابایی ندارم و اجازه نمی گیرم. موسی (ع) عرض کرد، خدایا آن عمل چیست؟
حضرت حق فرمودند: کسی که برای رضایت من قلب یک بنده مؤمن مرا شاد گرداند . او آن گاه مرا شاد کرده است و سزای کسی که مرا چنین خرسند کند، بخشش همه گناهان اوست
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از نزدیکان رجبعلی خیاط میگفت: ما با ایشان به قبرستان ابنبابویه رفته بودیم و قبر مادر من هم آنجا دفن بود.
من سر قبر مادرم نرفتم. سر چند تا قبر فاتحه خواندیم. وقتی میخواستیم از قبرستان بیرون بیاییم، ایشان گفتند:که مادر شما اینجا دفن است؟
گفتم: بله. گفت: مادر شما در عالم برزخ داشت از شما گله میکرد. برگشتیم و سر قبر مادرم رفتیم. اگر کار خیری که میکنیم، به تعدادی از اموات هدیه کنیم آیا از ثواب آن کم میشود؟وخیر.
اگر شما یک صلوات به کل اموات مؤمنین و مؤمنات هدیه کنید به خاطر کار ارزشمندی که شما کردید و همه را در نظر گرفتید و بخل نورزیدید، خدا ثوابش را به همه میدهد و از هیچ کس هم ثوابی کم نمیشود.
❤️ سخنران استاد مسعود عـــالے
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 طلا و معجزه امام صادق عليه السلام!
گروهي از اصحاب امام صادق عليه السلام خدمت حضرت نشسته بودند كه ايشان فرمودند:
خزانه هاي زمين و كليدهايش در نزد ماست، اگر با يكي از دو پاي خود به زمين اشاره كنم، هر آينه زمين آنچه را از طلا و گنج ها در خود پنهان داشته، بيرون خواهد ريخت!
بعد، با پايشان خطي بر زمين كشيدند. زمين شكافته شد، حضرت دست برده قطعه طلايي را كه يك وجب طول داشت، بيرون آوردند!
سپس فرمودند:
- خوب در شكاف زمين بنگريد!
اصحاب چون نگريستند، قطعاتي از طلا را ديدند كه روي هم انباشته شده و مانند خورشيد مي درخشيدند.
يكي از اصحاب ايشان عرض كرد:
- يابن رسول الله! خداوند تبارك و تعالي اين گونه به شما از مال دنيا عطا كرده، و حال آنكه شيعيان و دوستان شما اين چنين تهيدست و نيازمند باشن؟
حضرت در جواب فرمودند:
- براي ما و شيعيان ما خداوند دنيا و آخرت را جمع نموده است(کنایه از بی ارزشی مال دنیا)
ولايت ما خاندان اهلبيت بزرگترين سرمايه است، سرانجام ما و دوستانمان داخل بهشت خواهيم شد و دشمنانمان راهي دوزخ خواهند گشت!
📚بحار، ج 104، ص 37
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
❤️ خاطره ای از شهید آیت الله دستغیب(ره)
ما هستیم که باید ظهور کنیم نه امام زمان. و ظهور ما وقتی است که تزکیه بشویم و جانمان را از آلایش ها پاک کنیم.
انگار همین دیروز بود که به اتفاق دکتر خاتمی و چند نفر از برادران پاسدار به منزل آقای دستغیب رفتیم. ظرفی از نقل بادامی کنار دست آقا بود. گفت: بفرمائید. بچه ها خندیدند. گفت: ها می خواهید خودم بدهم؟
آن وقت آقا مشتش را پر از نقل کرد و به یک یک بچه ها داد.
دکتر خاتمی گفت: آقا عرضی خدمتتان داشتم. یک سؤالی برای ما مطرح شده است و آن اینکه ما شنیده ایم اصحاب امام زمان(ع)، سیصدوسیزده نفرند و هروقت چنین تعداد آماده بشود، امام زمان ظهور می کنند. حالا واقعا در شرایط فعلی چنین تعدادی آماده، نیست؟
آقا خندید و گفت: یک حکایت برایتان بگویم، بعدش هم یک روایت.
اما حکایت: چهل وپنجاه سال پیش در نجف بین علما همین مسئله مطرح شد. عده ای می گفتند: چگونه بین بیش از سه هزار روحانی 313 نفر یار امام زمان پیدا نمی شود؟ قرار گذاشتند فردی را انتخاب کنند که بهترین آنان باشد تا با امام زمان(ع) در این مورد صحبت کند. فرد منتخب در مسجد اعتکاف نمود. دعا خواند. ندبه کرد. چند روزی گذشت سحر در خواب دید که وارد شهری شده است و جمعیت در آن موج می زند. همه به استقبال او آمده، بودند. او را بر دست گرفتند و با سلام و صلوات به داخل شهر بردند. جمعیت اظهار شادی نمودند. به شیخ گفتند سلطان ما مرده و تو از امروز سلطان مایی. او را به قصر بردند. لباس شاهانه بر تنش پوشاندند. سفره چیدند. غذاهای رنگارنگ و خوشمزه...
❌ ادامه در پست های بعدی...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خدا کجاست؟
سخنران استاد دانشمند
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚داستان کوتاه (دهن_بینی)
مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت.
چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.
خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند.
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد.
وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد ... به کمک او پرداخت.
سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود بیاد.
باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.
پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.
فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت.
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست.
کسادی عمومی شروع شده است.
آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید: اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 داستان ضرب المثل اشک تمساح می ریزد
گریه دروغین را به اشك تمساح تعبیر كرده اند.
خاصه گریه و اشكی كه نه از باب دلسوزی، بلكه از رهگذر ریا و تلدیس باشد،
تا بدان وسیله مقصود حاصل آید و سو نیت گریه كننده جامه عمل بپوشد.
سابقا معتقد بودند كه غذا و خوراك تمساح به وسیله اشك چشم تامین می شود.
بدین طریق كه هنگام گرسنگی به ساحل می رود و
مانند جسد بی جانی ساعت ها متمادی بر روی شكم دراز می كشد.
در این موقع اشك لزج و مسموم كننده ای از چشمانش خارج می شود
كه حیوانات و حشرات هوایی به طمع تغذیه بر روی آن می نشینند.
پیداست كه سموم اشك تمساح آنها را از پای در می آورد.
فرضا نیمه جان هم بشنود و قصد فرار كنند به علت لزج بودن اشك تمساح نمی توانند
از آن دام گسترده نجات یابند. خلاصه هربار كه مقدار كافی حیوان وحشره در دام اشك تمساح افتند،
تمساح پوزه ای جنبانیده به یك حمله آنها را بلع می كند و مجددا برای شكار كردن طعمه های دیگر اشك می ریزد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel