eitaa logo
بحران در آینده جمعیت شیعه
190 دنبال‌کننده
23.2هزار عکس
19.4هزار ویدیو
465 فایل
مطالب پیرامون جمعیت ،ازدواج فرزند آوری, تربیت فرزند و مطالب سیاسی مهم در این زمینه ،در این کانال قرار داده می شود. برای رعایت حقوق و امانت داری ، لینک کانالها حذف نخواهد شد. کانال عقیدتی ما https://eitaa.com/Arshiv_vije ادمین کانال, @Rouki313
مشاهده در ایتا
دانلود
۶۴۲ تا من یادم میاد، پدرم همیشه خارج از ایران بود که بعد از یک سال یا بیشتر برمی‌گشت و مادرم هم که ایرانی متولد خارج بود، ۱۵ سالش که بوده، بعد از انقلاب برمیگردن ایران... من صبوری رو از مادرم یاد گرفتم چون که مادرم بشدت صبور بودن تا یادمه خدا رحمت کنه مادر بزرگم رو(مادر پدریم) تا زنده بود پیش ما زندگی می‌کرد، مادرم خیلی دوستش داشت با اینکه به خاطر سختی هایی که کشیده بود، خیلی کم حوصله بود، ولی مادرم جوری باهاش رفتار می‌کرد که انگار مادر خودشه... شاید خیلی وقتها تو خونه چیزی برای خوردن نبود ولی مادرم هیچ وقت گلایه نمی‌کرد، به سختی چیزی جور می‌کرد. اون هم مادری که تو نازونعمت بزرگ شده بود. پدرمم که نبودن بیشتر اوقات، و اگه کار می‌کردن و پولی می‌فرستادن، برای کل اهالی روستا می‌فرستادن، چون همه فامیل بودیم و درآمدی نداشتن. کلاس پنجم که بودم خواهر بزرگترم که ۱۵ سالش بود عقد کردن، بعد از اینکه ۱۱سالم شد یه خواهر کوچولو خدا بهمون داد که همه روستا خیلی دوستش داشتیم، چونکه دیگه بچه ی کوچیک کم بود. خواهرم دوساله شد که خانواده شوهرم اومدن خواستگاری، بابام هم نبود مادرم بهش زنگ زد قضیه رو گفت بابام قبول نکرد گفت دخترم کوچیکه و فقط ۱۳ سالشه ولی اونا اصرار کردن که الان که نمی‌خواد عقد کنند فقط اسمش باشه، بعد از دو سال عقد کنند با اصرار من، پدر ومادرم هم قبول کردن ... یه روز که با دخترعموم داشتیم روزنامه دیواری درست می‌کردیم بمناسبت میلاد پیامبر ص، خانواده آقام اومدن و یه نشونه آوردن و ما نامزد شدیم. جالب اینکه با اینکه تو یه روستا بودیم و فامیل ولی همدیگه رو خوب نمی شناختیم. همسرم بعد از راهنمایی، تو یه شهر دیگه درس میخوندن و دیر به دیر میومدن روستا، تو همون دوران بیشتر آشنا شدیم تا اینکه من سوم راهنمایی رو تموم کردم و پدرم هم از خارج برگشتن، من موافق دوسال نامزدی نبودم تا اینکه تصمیم گرفتیم تا پدرم برگشتن عقد کنیم. تقریبا ۱۴ سالم بود که عقد کردیم. دوران عقد هر دو در حال درس خوندن بودیم همسرم تو یه شهر دیگه، منم تو روستا، تا اینکه بعد از یک سال و نیم پدرم باز برگشتن و بعد از یه ماه، برادر بزرگم که ۱۹ سالش بود فوت شدن😔 خیلی بهمون سخت گذشت، از بس برادرم مهربون بودن و همیشه کمک حال همه، پدرم دیگه نتونست کار کنه کل موهای سرش تو اون چند ماه سفید شد، مادرم هم خیلی بی تابی می‌کرد. خواهرم کوچیکم چهار سالش بود، یک سال که از فوت برادرم گذشته بود، می فرستادمش پیش مامانم میگفتم بهش بگو برامون یه نی نی بیاره، مامانم هم بغلش می‌کرد و می‌بوسیدش. بعد از یه سال و خوردی از فوت برادرم، مادرم که چهل سال داشت حامله شد الحمدلله، خداروشکر خدا یه برادر بهمون داد، منم اخرای بارداری مادرم عروسی کردم با سلام و صلوات راهی خونه مادر شوهر شدیم😀 یه خونه تو روستا ساخته بودیم، اما چون کامل نبود اول عروسی رفتیم یه مدت خونه مادرشوهرم تا اینکه خونه مون یه کم کامل شد ولی کامل کامل نه، رفتیم خونه خودم ... چون هر دو بچه خیلی دوست داشتیم جلوگیری نکردیم و زود حامله شدم، سه ماهه بودم که رفتیم یه شهر دیگه، و چون پول پیش نداشتیم طلاهایی که تو عروسی بهم داده بودن، فروختم برا پول پیش خونه... تازه وارد پیش دانشگاهی شده بودم که دو روز بعد از اومدن به شهر جدید، یه روز صبح که برا نماز بلند شدم، حالم بد شد. جایی هم بلد نبودیم، هر مطبی میرفتیم دکتر نبود و نمیگفتن که برو زایشگاه تا اینکه تا عصر درد کشیدم و سقط شد. تا چند وقت خیلی حالم بد بود تنها و غریب تو یه شهری دور از خانواده با وضع مالی خیلی بد... بالاخره اون دوران سپری شد و منم درسم تموم شد، امتحان کنکور رو دادم و تصمیم گرفتیم که بچه دار بشیم. چند ماه بعدش حامله شدم، کار شوهرم هم تویه شهر دیگه افتاد و منم دانشگاه همون شهر زدم باهم رفتیم اونجا... دوران حاملگیم با ویار سخت گذشت، میگفتم اولی بره مدرسه، بعدی رو میارم. بعد از تحمل درد زایمان، آخر سر بردنم اتاق عمل برای سزارین، میگفتم رضایت نمیدم، گفتن چاره ای نیست، سزارین نشی، بچت می‌میره... دخترم با روش سزارین بدنیا اومد و با خودش کلی برکت تو زندگیمون آورد. قبل از تولدش وام گرفتیم ماشین خریدیم. 👈ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۶۴۲ خداروشکر بعد از اون همه سختی یه کم اوضاع بهتر شد، دخترم که پنج ماهش شد دوباره از اون خونه رفتیم یه خونه جدیدتر و بزرگتر، دخترم اروم بود، برا همین دوباره هوس بچه کردم، اینم بگم من عاشق بچه بودم و هستم دخترم هنوز یک سال ونیمش نشده بود که باردار شدم، ماه رمضان پسرم به دنیا اومد، دانشگاه هم می‌رفتم. این‌بار دخترم رو هم می‌بردم. شبها بچه ها رو می خوابوندم و بعد هم تا نیمه های شب، می نشستم درس می‌خوندم. بعد از به دنیا اومدن پسرم، افسردگی گرفتم (اثرات آمپولهای ضد بارداری بود یا چیز دیگه نمیدونم) دیگه تصمیم گرفتم دیگه هیچ وقت از هیچ داروی ضد بارداری استفاده نکنم با این دو جوجه دانشگاهم تموم شد و تصمیم گرفتم برم کلاسهای خیاطی و گلدوزی و... همه رو میرفتم تا اینکه شوهرم گفت بیا یکی دیگه هم بیاریم. اولش کمی ناز می‌کردم و قبول نمی‌کردم البته من خودم خیلی بچه دوست بودم، بلاخره تصمیم گرفتیم یکی دیگه هم به جمعمون اضافه کنیم، بازهم لطف خدا شامل حالمون شد و باردار شدم ولی بارداری بشدت سخت با ویارهای شدید خلاصه گذشت دخترم هم سال ۹۵ بدنیا اومد و کلی برکات معنوی و مادی بهمراه داشت. دخترم خیلی ناآروم بود، وقتی دوساله شد تصمیم گرفتم برم حوزه درس بخونم، ثبت نام کردم. ترم اول رو که خوندم، عید نوروز شده بود و همزمان ماه رجب و اعتکاف. برگشتم روستا، همه رفتن اعتکاف منم با دخترها براشون غذا میپختیم. چند روز گذشت برگشتیم خونه خیلی حالم بد بود، رفتم آزمایش، متوجه شدم خداخواسته باردارم تا به شوهرم گفتم کلی خوشحال شد و گفت هنوز تا جین کامل بشه، وقته😁 منم که مثل اون ولی این بار به کسی نگفتیم از ترس😄 ماه رمضون بود برگشتم روستا، سه ماه بود حامله بودم بد شانسی اون روزها هی منو تو آشپز خونه می‌فرستادن که آشپزی کن، منم که حالم بد بود بشدت تا چند روز هم روزه بودم هم کمکشون میکردم تا اینکه به مادرم گفتم. مادرم از اینکه سزارینی بودم، نگران بود می‌ترسید بلایی سرم بیاد، برا همین می‌گفت دیگه بسه فکر خودتم باش ولی من... علی آقا هم چند ماه قبل از کرونا بدنیا اومد با یه دکتر بداخلاق که هی می‌گفت لوله هات رو ببندم، دیگه بیاری خودت می‌میری،منم می‌گفتم شوهرم راضی نیست😅 پسرم که ده ماهش بود، رفتیم یه شهر دیگه که انجا هم دوبار اسباب کشی کردم، پسرم که یکسال ونیمش شد، دوباره خداخواسته باردار شدم تا پنج ماه به هیچکس جز خواهر کوچیکم نگفتم، هر دکتری که می‌رفتم، می‌گفتن ناخواسته بوده، منم محکم می‌گفتم خداخواسته بوده که یه دکتر چند بار برای خودش تکرار کرد خدا خواسته.... می‌گفتم کاش طبیعی بودم که می‌تونستم فرزندان بیشتری برای خدمت به اسلام می‌آوردم، ان شاءلله با سزارین هم ما می‌توانیم 💪 دختر پنجمم ناآرام بودن و دختر سوم خیلی بهونه می‌گرفت، منم کوچولوم رو که میخوابوندم، می‌رفتم با دخترم خاله بازی کنم 😃 تا می‌رفتم خونه اش، می‌گفتم خاله من خوابم میاد میشه یه کم بخوابم خونه تون😂 کمی که می‌خوابیدم، می‌گفت خاله پاشو برات چایی آوردم، منم با چشمای خواب آلود سری سر می‌کشیدم دوباره خوابم می‌برد، می‌گفت خاله بسه، چقد می‌خواب، پاشو... 😁 دختر کوچولوم که دو روز بود واکسن چهار ماهگی زدن که تصادف کردیم😞 که خدا رو هزار مرتبه شکر که بخیر گذشت ... بعد از تصادف، بیشتر از قبل قدر همدیگر‌ رو میدونستیم، قدر فرشته هایی که خداوند امانت در اختیارم گذاشته بود، هرچند که من هیچ وقت بابت اینکه خدا فرشته هاش رو بهم هدیه داده، ناشکری نکردم... همیشه می گفتم خدایا چه یکی باشه، چه ده تا، فقط بتونم بخوبی تربیت کنم در راه دین و اسلام... من در کل هیچ وقت تو زندگیم سخت نگرفتم همیشه صبر کردم و توکلم به خدا بوده و هست. اینهایی که نوشتم شاید بخش کوچکی از سختی‌ها و خوشی هایی بود که نوشتم، می‌خواستم بگم که منو همسرم زمانی که ازدواج کردیم، هیچ چیزی نداشتیم در حد ضرورت اما الان بعد از چند سال زندگی مشترک، خدارو شکر تقریبا همه چیز داریم که مهمترینش همین هدیه های زیبای خداونده.... پدرم همیشه میگه متاسفانه خانواده ها بجای ایمان طرف، وضعیت مالی اون طرف رو می سنجن درحالی که ما چهار تا خواهر همه با کسانی ازدواج کردیم که مردانی مومن و با خدا بودند، پدرم فقط ملاکش همین بود، بقیه چیزا تو زندگی بدست میاد... همین الان که دارم مینویسم باران رحمت الهی در حال باریدن هست... خدایا رحمت بی منتهایت را بر سر همه ی بندگانت فرو بفرست و آنها را از وجود اولاد صالح و پدر و مادر شدن محروم نساز🤲 ان شاءلله که همگی جزو سربازان واقعی امام زمان عج باشیم با دعای شما خوبان. الهی عاقبت همه ی ما را ختم بخیر و شهادت قرار بده🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💞 زندگی کردن خودش یه هنره! 💠 یه آیه داریم (سوره نحل آیه ۸۷) که میگه خداوند شمارا از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌یدانستید. این آیه میگه وقتی دنیا می‌آییم معلومات و اطلاعات و دانشی نداریم. 💠 یواش یواش قدرت اندیشه و فهم حقایق رو به دست می‌آوریم و وقتی با مسائل مختلف برخورد می‌کنیم معلومات ما بیشتر میشه. 💠 آموزش مهارت‌های زندگی یکی از این علوم هست، حالا این مهارت‌ها چی چی هست ؟ 💠 توانایی رفتارهای سازگار و مثبت که انسان رو توانمند میکنه تا مؤثر با نیازها و چالشهای زندگی روزمره حالا چه با خانواده چه با همسر، چه با فرزند و چه با همکار و ...برخورد کنه. ❣حالا اهدافش چیه ؟ 1)بالا بردن سازگاری انسان با خودش، دیگران، و محیط زندگیش 2)یادگرفتن راهکارهایی برای روبه رو شدن با مشکلها و بحران های زندگیش 3)بالا بردن سلامت و کیفیت زندگیش 4)پرورش علم و تجربه اش از زندگیش از این پس در هفته با یک مهارت در خدمتتان خواهیم بود. 💝 کانال واحد خانواده مؤسسه مصاف(قنداب) 💝 @ghandab
هدایت شده از احیاء نسل مهدوی
فرزند روزی آور(3).mp3
1.49M
💛در قرآن چه روایاتی برای روزی آمده است؟ ✨حجت‌الاسلام والمسلمین وافی یزدی 🌼کـانال احــیاء نـسل مہـدوے مـحفلے براے فـرهیـختـگان فـرهــنگے👇 ایتا eitaa.ir/Ehyae_nasle_mahdavi روبیکا rubika.ir/Ehyae_nasle_mahdavi ⭐️✨⭐️✨⭐️✨⭐️
هدایت شده از آنتی سکولار
🔰ائمۀ جمعه و رسانه های "معاویه صفت" ‼️ با اینکه دغدغۀ اغلب ائمۀ جمعه دغدغه های مردم است ولی، رسانه‌های اصلاح‌طلب به همراه بی بی سی، اینرنشنال و ... به دروغ هر غروب جمعه و صبح شنبه جملاتی عجیب از آن ها نقل می‌کنند! ♨️ برای نمونه به این سخنان ائمۀ جمعه در نماز جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ (به نقل از حوزه‌نیوز) توجه کنید: 🔻خطیب جمعه تهران:اقتصاد کشور با شفافیت و برنامۀ محوری رشد می‌کند. 🔻خطیب جمعه قم:اصلاح و بهبود وضع مردم در ابعاد مختلف، از موضوعات مهم حمکرانی اسلامی است. 🔻امام جمعه زنجان:نقدها منصفانه و به دور از سیاه‌نمایی باشد. 🔻امام جمعه ساری:مسئولان صدای اعتراض‌ مردم به ضعف را بشنوند. 🔻امام جمعه اهواز:مردم از مسئولان خدمت و کار می‌خواهند. 🔻 امام جمعه بروجرد:خدمات انقلاب در حوزه‌های مختلف چشمگیر و ستودنی است. 🔻امام جمعه یزد:مسئولان وظیفه دارند به مشکلات مردم رسیدگی کنند. 🔻امام جمعه همدان:گزارش مسئولان در تریبون نماز جمعه راستی آزمایی خواهد شد. 🔻امام جمعه قزوین:دولت برای جبران خسارت‌های معیشتی گذشته، با جدیّت بیشتری تلاش کند. ♨️ با اینکه اکثر ائمۀ جمعه این دغدغه‌ها را نسبت به معیشت مردم و اوضاع فرهنگی دارند اما فضای شبکه های اجتماعی خصوصاً تلگرام و اینستاگرام که حیاط خلوت دولت عبرت و لیبرالهای اصلاح طلب است، جملات تقطیع شده از ائمۀ جمعه نقل می کنند تا چهره ای غیرمنطقی، خشن و عقب‌مانده از آنها بسازند و به مردم القا کنند! ✍🏻هادی معتقدی 🌐 آنتی سکولار را دنبال کنید👇🏻 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات | توییتر 🆔 @antisecular_ir
هدایت شده از حقیقت شیعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 علی علیه‌السلام فرزند کعبه 🔻کار خداوند متعال، بی حکمت نیست. چرا او برای کعبه‌اش مولود و چرا یک مولود انتخاب کرده است؟ 💥ببینید و انتشار دهید 🚩کانال حقیقت شيعه 🆔 @hagigatshia14
هدایت شده از طب سنتی و اسلامی🍎]
✍ امام علی علیه السلام می‌فرمایند: بهـــترين وساطتـــــها اين است که ميان دو نفــر در امــر ازدواج وساطت شود تا ســر و ســــامان بگـــيرند. 📚ميزان الحکمه ج ۵ ص ۸۷ @ahadith
هدایت شده از آنتی سکولار
12.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 درسی که زینب کبری (سلام الله علیها) به ما می دهد... 🌐آنتی سکولار را دنبال کنید👇🏻 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات | توییتر 🆔 @antisecular_ir
هدایت شده از احیاء نسل مهدوی
ازدواج مناسب 💛ازدواج به موقع و درست هم کمک به کیفیت زندگی و تحکیم بنیان خانواده و هم یکی از عوامل افزایش نرخ باروری کل در کشور است. ✨ ازدواج آسان و ساده در جامعه بسیار مطرح شده است اما باید بیش از پیش بر روی ازدواج مناسب، صحیح و پایدار، متمرکز شد. 👈در سالهای اخیر امر مبارک ازدواج . نزولی و پدیده شوم ،طلاق سیر صعودی داشته است. میانگین ازدواج برای پسران در سال ۱۳۹۳ به ۲۸/۱ سال و برای دختران به سن ۲۳/۵ سال رسیده است .⚠️ 👈 تاخیر در ازدواج و افزایش طلاق، هر دو کاهنده نرخ باروری کل میباشند نرخ باروری کل در ایران اکنون ۱/۸ فرزند است ⚠️ 👈بر اساس گزارش ٢٠١١، از میان ٢٢٤ کشور جایگاه فرزندآوری زنان ایرانی در رتبه ١٤٦ است و اسرائیل ۷۵ پله و آمریکا ۲۰ پله از ایران بالاترهستند.⚠️ 🌼کـانال احــیاء نـسل مہـدوے مـحفلے براے فـرهیـختـگان فـرهــنگے👇 ایتا: eitaa.com/Ehyae_nasle_mahdavi روبیکا: rubika.ir/Ehyae_nasle_mahdavi ⭐️✨⭐️✨⭐️✨⭐️
🔺 این خبر حیرت آور است اما صحت دارد؛ آمریکایی ها دارند به این فکر میکنند که زندانی بتواند به اهدای عضو و مغز استخوان و ... فکر کند و چند ماه تخفیف بگیرد... در واقع ماجرا اینگونه میشود که فرد به زندان می افتاد و بعد به او میگویند چند ماه داری ؟ مثلا میگوید سه سال ! بعد آنها میگویند : یه جگرِ و یک قلوه و سه تا نان اضافه بگذار وسط ، دو ماه مهمان ما باش بعد برو به زندگی ات برس... چقدر جهان غرب دارد برای موجودی به نام انسان ترسناک میشود. پرچم بالاست🇮🇷✌️ @mrtahlilgar1
یک جو عقل... یک کسی ما را دید، گفت: آقای قرائتی، شما پسر ندارید؟! گفتم: نه من فقط دختر دارم. چند بار کوبید بر سینه اش که الهی، الهی خدا بهت یک پسر بدهد! من هم چند بار کوبیدم بر سینه ام، که الهی، الهی خدا یک جو عقل به تو بدهد! خدا وقتی به کسی دختر می‌دهد، به او می‌گوید به شکرانه این دختر، نماز شکر بخوان. انا اعطیناک الکوثر فصل لربک... حدیث داریم خانه ای که در آن چند دختر داشته باشد، محل رفت و آمد ملائکه است. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
اسلام می خواهد اینها نباشد... جهیزیه برای دختر مایه عزت نیست. عزت دختر به اخلاق او، به رفتار و شخصیت خود اوست. بعضی از خانواده‌های عروس، خودشان را اذیت می‌کنند و به زحمت می‌اندازند و اگر پول هم ندارند به زور پول تهیه می‌کنند. اگر پول دارند زیادی خرج می‌کنند، برای اینکه یک جهیزیه پر زرق و برقی را مثلا در اختیار دخترشان بگذارند. خانواده ها روی چشم و هم چشمی، جهیزیّه را برای خودشان یک معضل می‌کنند. بعد که این معضل را خودشان به یک نحوی تحمّل کردند، تازه نوبت دیگران است که رنج این معضل را ببرند. برای خاطر اینکه وقتی شما در جهیزیّه دخترتان این همه وسایل درست کردید، بعد کسانی که دیدند، تکلیف آنها چیست؟! این چشم و هم چشمی‌ها آخر به کجا خواهد رسید؟! این همان مشکلاتی است که درست خواهد شد. اسلام می‌خواهد این‌ها نباشد. «خطبه عقد ۷۳/۰۳/۱۶، ۷۷/۱۲/۲۸ » کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075