لشکر گارد شاهی در قم
🔴فروردین خونین/3
🔹به دنبال آمدن ماشينهاى شركت واحد، ناگهان دهها كاميون نظامى كه مجهز به پايههاى مسلسل سنگين بود، مملو از سربازان زرهپوش و مسلح وارد قم شد و پس از مانور كوتاهى در شهر، به بيرون دروازه بازگشت و در آنجا متوقف شد.
🔸هنوز چيزى از روز نگذشته بود كه خانۀ امام خمينى (كه مراسم عزا برپا بود) از جمعيت انباشته شد، به طورى كه ديگر جايى براى نشستن يا سرِپا ايستادن نبود. تودۀ مردم كه از دوردستترين نقاط كشور، از شهر و روستا، راهى قم شده بودند به منزل امام رو آورده، در انتظار ديدار او ـكه هنوز از اندرون بيرون نيامدهبود دقيقهشمارى مىكردند. سخنگويى روحانى بالاى منبر رفت و ضمن يادكردن از برنامۀ روشنگرانۀ حضرت امام صادق(ع) و مبارزات اساسى آن حضرت با دستگاه اموى و عباسى، به مسائل روز و اوضاع آشفتۀ ايران و خيانتهاى هيأت حاكمه به اسلام اشاره كرد كه ناگهان صداى صلوات نابجا و پىدرپى، سخنان او را قطع كرد و موجب ناآرامىهايى در مجلس شد.
🔹به دنبال آمدن ماشينهاى شركت واحد، ناگهان دهها كاميون نظامى كه مجهز به پايههاى مسلسل سنگين بود، مملو از سربازان زرهپوش و مسلح وارد قم شد و پس از مانور كوتاهى در شهر، به بيرون دروازه بازگشت و در آنجا متوقف شد.
🔸هنوز چيزى از روز نگذشته بود كه خانۀ امام خمينى (كه مراسم عزا برپا بود) از جمعيت انباشته شد، به طورى كه ديگر جايى براى نشستن يا سرِپا ايستادن نبود. تودۀ مردم كه از دوردستترين نقاط كشور، از شهر و روستا، راهى قم شده بودند به منزل امام رو آورده، در انتظار ديدار او ـكه هنوز از اندرون بيرون نيامدهبود دقيقهشمارى مىكردند. سخنگويى روحانى بالاى منبر رفت و ضمن يادكردن از برنامۀ روشنگرانۀ حضرت امام صادق(ع) و مبارزات اساسى آن حضرت با دستگاه اموى و عباسى، به مسائل روز و اوضاع آشفتۀ ايران و خيانتهاى هيأت حاكمه به اسلام اشاره كرد كه ناگهان صداى صلوات نابجا و پىدرپى، سخنان او را قطع كرد و موجب ناآرامىهايى در مجلس شد.
🔹مسئول امور بيرونى، فوراً به حضور امام خمينى شتافت و تشنج، ناآرامى و حركتهاى مرموزانه در مجلس را به آگاهى ايشان رسانيد. امام بىدرنگ به بيرونى آمد و با استقبال گرم و پرشور مردمى كه در آنجا ازدحام كرده بودند روبهرو شد و در كنار منبر ـدر جايى كه تقريباً همۀ شركتكنندگان در آن مجلس بتوانند ايشان را ببينند نشست. سخنگوى روحانى كه در بالاى منبر بود، سخنان خود را دنبال كرد و به بازگو كردن توطئهها و نقشههاى ضداسلامى و غيرملى دولت ايران پرداخت، ليكن بار ديگر صداى صلوات نابجا و مرموزانه، سخنان او را قطع كرد! امام، آقاى شيخ صادق خلخالى را كه در آنجا بود، به حضور طلبيد و به او به طور سرگوشى سخنهايى گفت. نامبرده فوراً پشت ميكروفن قرار گرفت و اعلام داشت:
«توجه بفرماييد. حضرت آيتاللّه مىفرمايند:
به افرادى كه مأموريت اخلالگرى و ايجاد هرج و مرج در اين مجلس را دارند، اتمام حجت مىكنم كه اگر يكبار ديگر، حركت سوء و ناشايستهاى كه موجب اخلال در نظم و آرامش مجلس باشد، از خود نشان دهند و خواسته باشند از رسيدن سخنان آقايان خطبا به گوش مردم جلوگيرى كنند، فوراً به طرف صحن مطهر حركت مىكنم و در كنار مرقد مطهر حضرت فاطمۀ معصومه(ع) سخنانى را كه لازم است به گوش مردم برسد، شخصاً ايراد خواهم كرد.»...
🔸به دنبال اين برخورد قاطع، ديگر صدايى برنخاست، اخلالى روى نداد، نَفَسها بريد! و سكون و آرامش، مجلس را فراگرفت و توطئهاى كه از طرف «ساواك» براى برهم زدن مجلس ترتيب داده شده بود، بدينگونه خنثى شد. گويندگان روحانى يكى پس از ديگرى منبر رفتند تا آنچه را كه لازم بود به گوش مردم برسانند و به بهترين نحو سخن گفتند و از روى جنايتها و خيانتهايى كه رژيم شاه به اسلام و ايران كرده و مىخواهد بكند پرده برداشتند.(نهضت امام خمینی ج1 ص367-364)
◀️ادامه دارد....
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻جريان مدرسۀ فيضيه
🔴فروردین خونین/4
🔹بعدازظهر آن روز (دوم فروردين 1342 ـ 25 شوال 1382) مجلس سوگوارى در مدرسۀ فيضيه برقرار بود و از آنجا كه مدرسۀ مزبور، در كنار صحن مطهر و در ميدان آستانه قرار دارد ـ كه قهراً محل گذر و رفت و آمد زوار و مسافران مىباشد مجلس مزبور با ازدحام كمنظيرى تشكيل شده بود. تمام صحن حياط، بالكنهاى طبقۀ دوم و شبستانهاى مدرسه از جمعيت انباشته بود.
🔸در ميان شركتكنندگان همهگونه افراد: پير، جوان، شهرى، روستايى، روحانى، فرهنگى، دانشگاهى، نظامى، بازارى، كارگر، پيشهور، كشاورز و ... به چشم مىخورد؛ ليكن اكثريت شركتكنندگان را دهاتىها و روستانشينانى تشكيل مىدادند كه از امور سياسى و جريانات روز يا بكلى بىاطلاع بودند و يا آنكه خيلى سردر نمىآوردند.
🔹قيافههاى مرموز، غيرعادى، اهريمنى كه از آنها شرارت و هرزگى مىباريد نيز در ميان انبوه جمعيت، جلبنظر مىكرد و بنا به گفتۀ يك زائر، بوى زنندۀ الكل كه در فضاى مدرسه پيچيده بود، شامهها را مىآزرد و انسان را به ياد ميكدههاى قديم تهران مىانداخت!
🔸كاميونهاى نظامى مملو از سربازان مسلح كه از روز پيش به قم آورده شده بود، با بوقزدنها و گازدادنهاى ممتد و پياپى و ايجاد صداهايى گوشخراش و سرسامآور وارد شهر شد و در ميدان آستانه، مقابل مدرسۀ فيضيه ايستاد. عنوان «لشكر گارد ـ گردان مخابرات» كه روى كاميونها نوشته شده بود، جلبنظر مىكرد. اطراف مدرسه و ميدان آستانه از مأموران انتظامى و به اصطلاح امنيتى موج مىزد و مدرسه كاملاً در محاصره قرار داشت. حركتهاى مرموزانه كه در داخل مجلس صورت مىپذيرفت، وجود افرادى با چهرههاى ناآشنا، خشونتبار، رعبانگيز كه بوى شراب از دهانشان بيرون مىزد، رفتوآمدهاى غير عادى، نقل و انتقالات نظامى در بيرون مدرسه، آمادگى مأموران انتظامى و ... همه حكايت از يك نوع توطئه خطرناكى مىكرد كه در شرف وقوع بود.
🔹در اين هنگام آقاى انصارى ـگويندۀ معروف قم بر عرصۀ منبر قرار گرفت و راجعبه زندگى حضرت امام صادق(ع) و كوششهاى دائم و دامنهدار آن حضرت در آگاهساختن مردم به حقايق قرآن و مكتب تشيع و كارشكنىهاى شديد مخالفان و معاندان در مقابل آن حضرت داد سخن داد، آنگاه از حوزۀ علميۀ قم به عنوان «دانشگاه امام صادق» و «سربازخانۀ امام زمان» سخن به ميان آورد و رشتۀ سخن را به نقش حوزهها در حفظ و حراست احكام اسلام و استقلال ايران كشانيد كه يكباره صداى پرمهيب صلوات در فضاى مدرسه پيچيد و سخن او را قطع كرد! او بىاعتنا به اين صلوات بىمورد، خواست به سخنان خود ادامه دهد كه بار ديگر صداى رعدآساى صلوات او را از سخن گفتن بازداشت! او گويا متوجه نقشهاى كه در كار بود نشده بود و به گمان اينكه مردم روى عدم تشخيص و توجه و بهطور اتفاقى صدا به صلوات بلند كردهاند! از شنوندگان درخواست كرد كه بيجا صلوات نفرستند، هرگاه صلوات فرستادن لازم باشد، خود او دستور خواهد داد و ... به محض آنكه لب به سخن گشود، بار ديگر صداى صلوات طنين افكند!
🔸يك جوان پرشور روحانى به اسم «سيدرضا موسوى اردستانى» كه نزديك منبر نشسته بود، مردى را ديد كه در كنارش نشسته، مرتب صدا به صلوات بلند مىكند، به گمان آنكه تمام اين بساط زير سر همين يك نفر است به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يكباره صدها مشت از چپ و راست بر سر و صورت آن سيد روحانى فرود آمد كه بكلى او را گيج و از خود بيخود ساخت! عمامه از سرش افتاد و همانند توپ با مشتهاى سنگين نابكارانى كه اطراف منبر را تا شعاع وسيعى اشغال كرده بودند به هر سو پرت شد و با زحمت، خود را از آن صحنه بيرون كشيد!(نهضت امام خمینی ج1 ص368-367)
◀️ادامه دارد....
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
فصل سوم قسمت 1.mp3
8.01M
خوشخدمتی نهضت آزادی به آقای منتظری
📼کتاب صوتی #روزگار_قائم_مقامی/صوت اول از فصل سوم
🔹عصر چهارشنبه 40.2.27 بیانیه اعلام تأسیسی نهضت آزادی ایران به امضا رسید و چارچوب کلی آن که عبارت بود از «مسلمان ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی بودن» اعلام گردید.
🔸بازرگان در دادگاه محاکمهاش در سال 42 به همراهی نهضت با رژیم سلطنتی تصریح میکند و میگوید:«کوچکترین نمونه و اثری که جنبه قیام یا عمل داشته باشد» در کارنامه نهضت آزادی یافت نمیشود.
🔹همچنین در ابتدای فعالیت، سران نهضت آزادی به شدت پیگیر دیدار با امام رحمهالله بودند ولی موفق نشدند. هرچند عزتالله سحابی ادعا داشت که با وساطت دوباره علامه طباطبائی این دیدار در منزل ایشان انجام شد و آنجا نیز امام به برنامه و نسخه سران نهضت روی خوش نشان نداد. البته اصل وقوع چنین دیداری جز در خاطرات مهندس سحابی در منبع دیگری تأیید نشده است.
🔸نهضت آزادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به اشتراک فکریشان با آقای منتظری به دنبال مطرح کردن وی به عنوان «آیتالله العظمی» و «جانشین قطعی امام» بودند تا در صورت رهبری وی مزد خوشخدمتیشان را دریافت کنند.
◀️در این قسمت از کتاب صوتی #روزگار_قائم_مقامی خواهید شنید: پیشینه کوتاه نهضت آزادی و تبلیغات در حمایت از منتظری صص235-227
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔻فاجعه فیضیه
🔴فروردین خونین/5
🔹مردم كه متوجه رویدادن حادثهاى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر میكشيدند تا ببينند چه جريانى روى داده است و بعضى از جاى خود برمیخاستند و میكوشيدند خود را به محل حادثه نزديك كنند، ليكن آقاى انصارى كه سخت كوشش داشت آرامش مجلس به هم نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذلهگويى جريان را به اصطلاح «ماست مالى كند»! از اين رو مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد و اظهار داشت: «بنشينيد! چيزى نيست، چند نفر پاى منبر ما، سر يك دانه سيگار كشمكش داشتند! تمام شد»! و از آنجا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش چمپاتمه زده با چشمان شرارتبار به او خيره شدهاند، به گفتۀ خودش «عوضى»! هستند كه براى برهمزدن مجلس و آشوبگرى به آنجا آمدهاند، كمى وحشت كرد و لحن سخن را عوض كرد و با زبان نرم خواست آن دژخيمان وحشى را رام و آرام ساخته، از شرارت و آشوبگرى بازدارد! از اين رو با لحنى ملايم اظهار كرد: «ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شدهايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان، ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى میزنيم، سخنى میگوييم، جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملك و ملت را ...» صداى صلوات بار ديگر طنين افكند! او كه از اين صلوات فرستادنها و در حقيقت «پارازيت» دژخيمان شاه به ستوه آمده بود، يكباره فرياد كشيد: «آى مردم! آى مسلمانهايى كه از صدها فرسنگ راه به اين شهر مقدس آمدهايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت، اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب جعفرى هم نمیدهند...» كه بار ديگر صداى صلوات، رشتۀ سخن را از كفَش ربود! او كه میديد به هيچوجه نمیتواند سخن بگويد و اوضاع وخيمتر از آن است كه فكر میكرده است، فوراً سر و ته مطلب را جمع كرد و از منبر پايين آمد.
🔸به محض آنكه آقاى انصارى قدم از منبر پايين گذاشت، يكى از دژخيمان شاه از جا پريد و ميكروفن را گرفت و عربده سرداد: «به روح پرفتوح اعليحضرت فقيد رضاشاه كبير»! بلندگو قطع شد و صدايى از ميان جمعيت برخاست كه: خفهشو!
🔹مجلس بر هم ريخت، داد و فرياد، حمله و فرار، حركات ديوانهوار و وحشتانگيز، عربدۀ مستانه، صداى دلخراش بگير، بگير، بزن، بزن! و ... مردم را بكلى كلافه و حيرتزده كرده بود! كسى نمیدانست چه خبر است؟ حمله و گريز براى چيست؟ و حمله از طرف كيست؟ وحشت و دلهره همه را گرفته بود و از آنجا كه بيشتر شركتكنندگان در مجلس، اهل دهات و روستاها بودند و از اينگونه مناظر غيرعادى و مرموزانه كمتر ديده و شايد هرگز نديده بودند، سخت وحشت كرده، پا به فرار گذاشتند! هجوم مردم به سوى درب خروجى مدرسه به اندازهاى شديد بود كه حركت به كندى و زحمت صورت میگرفت و خارج شدن را دشوار میكرد. هركس میكوشيد به هر صورتى كه هست پاى خود را از مهلكه و معركه بيرون بكشد! و جان خود را نجات دهد!
🔸ديرى نپاييد كه مدرسه از جمعيت خالى شد! فقط روحانيان و عدهاى از مردم باقى ماندند با مشتى دژخيمان خونآشام شاه كه همانند درندگان جنگل، مرتب نعره میزدند و حمله میكردند.
🔹دژخيمان شاه كه تعداد آنان از هزار نفر تجاوز میكرد، يك شكل و يك قيافه: سرها را به فرم آلمانى زده، لباسهاى دهاتى شكل، هيكلهاى وحشتانگيز و زمخت همانند خوكِ پروارى، با چشمانى شرارتبار و خونگرفته، مست و مخمور، مشتها را گره كرده، ميان صحن مدرسه به هر سو میدويدند و عربدۀ «جاويد شاه»! میكشيدند!
🔸اين «گروه بیپدران» بنابر اظهار افراد وارد، غالباً زاييدۀ آميزش نامشروع مردها و زنهاى فريبخورده، هوسران و آلوده هستند كه پس از رها شدن در كنار كوچه و درب مسجد به شيرخوارگاههاى شهردارى برده میشوند و در آنجا پرورش يافته، در دامان مزدوران بيگانه، درس شهپرستى میگيرند و آنگاه وارد ارتش شده، در گارد شاهنشاهى گمارده میشوند؛ و از آنجا كه از خدا، مذهب و اصالت و نجابت انسانى و خانوادگى خبرى ندارند و بیپدر و مادر واقعى میباشند، تنها گروهى هستند كه در ارتش به شاه وفادارند و تا سرحد پرستش نسبت به او عشق میورزند.
🔹این گروه تحت تربيت جاسوسهاى امريكايى و اسرائيلى درس شهپرستى آموخته، از خداپرستى، وطنخواهى و غيرت و انسانيت چيزى نمیدانستند، به اصطلاح افسران و درجهدارانى بودند كه عمرى از دسترنج تودههاى محروم و زحمتكش خورده و خوابيده بودند و به اسم «دفاع از آب و خاك وطن»! به عياشى و هوسرانى پرداخته، در آن روز براى درهم كوبيدن سنگر استقلال ايران و پاسداران راستين حقوق انسانها، به قم آمده بودند و به آن وحشيگریها و درندگیهاى غيرانسانى دست میزدند.(نهضت امام خمینی ج1 ص370-368)
◀️ادامه دارد....
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻حماسه فیضیه
🔴فروردین خونین/6
🔸رياست آن «گروه بیپدران» برعهدۀ #سرهنگ_مولوى جلاد (معاون ساواك تهران) بود كه چند سال پيش متأسفانه در يك سانحۀ هوايى معدوم شد و اجل نگذاشت كه بماند تا در دادگاه اسلامى به جرم خيانت به اسلام و ايران و ارتكاب فاجعۀ خونين فيضيه، محاكمه و مجازات شود. هرچند كيفرى كه از جانب منتقم قهار میبيند، شديدترين كيفرها و بهترين مجازات میباشد.
🔹سرهنگ مولوى كه خود نيز با لباس مبدل، به مدرسۀ فيضيه آمده بود، با يك جفت دستكش سفيد به عنوان علامت در زاويۀ ايوان يكى از حجرهها ايستاده بود و عمليات را فرماندهى میكرد. او با كشيدن سوتى دژخيمان را گردآورد و فرمان حمله داد.
🔸شهپرستان خونآشام كه همگى مست بودند، همانند درندگان گرسنهاى كه از جنگل بيرون آمده باشند، به هرطرف حملهور شدند و با چوبهاى مخصوصى كه در زير لباس خود پنهان كرده بودند، به جان روحانيان و طلاب بىدفاع افتادند!
🔹روحانيان و محصلين مدرسۀ فيضيه كه تا آن لحظه بدون هيچگونه واكنشى، تماشاگر صحنه بودند و نمىدانستند كه غرض و انگيزۀ آن وحشیهاى جنگل شاهنشاهى، از آن جست و خيزها و عربده كشيدنها چه میباشد، با يورش دژخيمانۀ آنان، در مقام دفاع برآمده، نردۀ طبقۀ دوم مدرسه را كه با آجر ساخته شده بود خراب كردند و با سنگ و آجر به آنان حملهور شدند.
🔸بارانى از سنگ و پارهآجر از طبقۀ دوم و پشتبام مدرسه به سوى شهپرستان باريدن گرفت، خون از سرهاى بسيارى از آنان فوران كرد، هيكلهاى زمخت و اهريمنى بعضى از آنان همانند لاشۀ خوك به زمين افتاد. آنان با آنكه همگى به «كلت» و «پارابلوم» مسلح بودند، از آنجا كه توطئه ملوكانه بر آن تعلق گرفته بود كه آنان را «دهقان»! و «كشاورز»! جا بزند، از بهكار بردن آن خوددارى مىورزيدند و فقط از چوبها و دشنههايى كه همراه داشتند، مجاز بودند استفاده كنند و نظر به آنكه روحانيان از طبقۀ دوم و پشتبام، آنان را با سنگ و آجر مورد هدف قرار میدادند، استفاده از آن دو اسلحۀ گرم ممكن نبود.
🔹«گروه بیپدران» از هر سو راه گريز در پيش گرفتند! عربدههاى مستانه به آه و آخ و ناله تبديل شد! فرياد «تسليم، تسليم»، جاى «جاويد شاه» را گرفت. جالب قيافۀ سرهنگ بديعى (رئيس ساواك قم) بود كه دستها را بالاى سرش گرفته بود و مرتب داد میزد: تسليم، تسليم!
🔸قهرمانان روحانى، بیاعتنا به اين «زوزههاى عاجزانه» به حملههاى دليرانۀ خود ادامه دادند و بارانى از سنگ و آجر براى لحظهاى قطع نمیشد، تا آنجا كه دژخيمان شاه، مجبور به عقبنشينى شدند و به شبستان شرقى مدرسه كه بين دو راهرو و درب خروجى قرار دارد پناه بردند؛ ليكن در آنجا نيز با سنگباران جوانان دانشآموز دبيرستان دين و دانش قم (كه در اتاقى كه به شبستان مزبور اشراف داشت سنگر گرفته بودند) مواجه شدند و به ناچار به راهروى خروجى كه سرپوشيده و محفوظ بود، پناه بردند و پس از لحظهاى با تنظيم و تشكل خاصى در حالى كه به شيوۀ ويژۀ خود، غريو مىكشيدند و صدا را از ته حلق بيرون میدادند با يورشى برقآسا به وسط صحن مدرسه ريختند و كوشيدند به هر طورى كه شده خود را به طبقۀ دوم برسانند و روحانيانى را كه آنجا سنگر گرفته بودند، از پاى درآورند؛ ليكن بارانى از سنگ و آجر آنان را به عقبنشينى مجبور كرد و عدهاى از قهرمانان روحانى از طبقۀ دوم پايين آمده، با سنگ و چوب، شهپرستان زبون را تعقيب كردند و چيزى نمانده بود كه آنان را از مدرسه بيرون برانند و درب را ببندند كه غريو گلولههاى مأموران انتظامى صحنه را عوض كرد! (نهضت امام خمینی ج1 ص372-371)
◀️ادامه دارد....
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
فصل سوم قسمت 2.mp3
7.42M
نهضت آزادی، خانهزادِ بیت قائممقام
📼کتاب صوتی #روزگار_قائم_مقامی/صوت دوم از فصل سوم
دیدارهای آقای منتظری و #سران_نهضت_آزادی از زمان امامت جمعه ایشان در تهران شروع شد و رفت و آمدهای ابراهیم یزدی، شخص دوم نهضت آزادی که از همان ابتدا مورد توجه آمریکاییها قرار داشت در بیت آقای منتظری قابل توجه است.
یزدی همان کسی است که همزمان با ارتباطات مشکوک و گرایش روشن به آمریکاییها، تا پایان عمر خود تلاش کرد، همه ابتکارات و اقدامات راهبردی امام رحمهالله در عرصه نهادسازی را به خود نسبت دهد...
◀️در این قسمت از کتاب صوتی #روزگار_قائم_مقامی خواهید شنید: ارتباط وثیق آقای منتظری با نهضت آزادی صص243-235
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
بیانات در جمع روحانیون و طلاب قم پس حمله به مدرسه فیضیه
🔻#صحیفه_خوانی | 3 فروردین
🔹... مردم لازم است از مدرسۀ فیضیه دیدن نمایند و جنایات غیر انسانی دستگاه حاکمه را از نزدیک ببینند و نیز به بیمارستانها سرکشی کنند و از روحانیان مجروح و مصدوم عیادت به عمل آورند تا دریابند که دستگاه حاکمه با روحانیت چه کرده است!(3 فروردین 42، صحیفه امام، ج 1، ص 167)
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
📸مرحوم آیتالله امینی: انتخاب [آقای منتظری] مقرون به صواب نبود
◀️ ماجرای قائممقامی آقای منتظری از زبان مرحوم امینی/1
🔴سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری
🔹 #خبرگان_نظام، با هدف رفع فتنه و تهدید #آینده_انقلاب بعد از چهار جلسه مفصل چهارساعته در اجلاسیه سوم خبرگان و یک جلسه فوقالعاده با حسن ظنی که به آقای منتظری داشتند وی را برای این امر انتخاب نمودند. اما به گفته آیتالله امینی،«با همه این دقتها و رایزنیها انتخاب ایشان به قائممقامی، مقرون به صواب نبوده» است. (روزگار قائم مقامی ص53)
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.
✳️توصیه مقام معظم رهبری به جوانان: ثبات قدم و استقامت
🔹«انشاءالله خدا به حقّ علیاکبر (علیهالسلام) شما جوانها را حفظ کند، برای اسلام نگه دارد و ثابتقدمتان بدارد. جوانها توجّه داشته باشند: صراط مستقیم را میتوانند بشناسند، میتوانند دل ببندند، میتوانند منعطف و متشکّل به شکل صراط مستقیم بشوند؛ اما، نگهداری آن سخت است، باید نگه دارید. به قول مرحوم امیری فیروزکوهی که گفت:
شباب عمر به دانش گذشت و شیب، به جهل
کتاب عمر مرا فصل و باب، پیش و پس است
🔹بعضیها جوانیهای خوبی داشتند، امان از پیریشان؛ پیر که شدند هیچ. این [جوانیها] را سعی کنید [نگه دارید]. البتّه شماها خوب هستید، شماها الحمدلله در خدمت انقلاب و در خدمت اسلام هستید. سعی کنید [این حالت] را نگه دارید. این ثبات قدم و استقامت در راه صحیح یک چیز خوبی است.»(مقام معظم رهبری 1396.2.18)
#میلاد_حضرت_علیاکبر
#روز_جوان
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
📸طرح قائممقامی آقای منتظری بدون مشورت با امام
◀️ماجرای قائممقامی آقای منتظری از زبان مرحوم امینی/2
🔴سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری
🔹«شاید خبرگان با این همه دقّت و کنجکاوی از یک امر غفلت کرده باشند، و آن مشورت و استجازه از #امام_خمینی بود. باید در این مسأله بسیار حیاتی و مهم که از بزرگترین مسائل #نظام_اسلامی و مربوط به شخص حضرت امام بود، قبل از انجام عمل مشورت میشد، چنان که خود امام بعداً در نامهاش به آقای منتظری نوشت: واللّه قسم، من از ابتدا با انتخاب شما #مخالف بودم...
جا داشت #خبرگان مسأله را با امام در میان میگذاشتند و اگر چنین شده بود، با عواقب و آثار این انتخاب، آن هم در زمانهای آغازینِ انقلاب مواجه نمیشدیم.» (روزگار قائممقامی ص58-57)
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.