✅ پرسشهای شما، پاسخهای عارفان📝
🔸قسمت 52
2⃣5⃣. چرا مردم به مسجد جمکران نمیروند ؟‼
✅ عدهای از پاکان و نیکان با حضرت صاحب الزمان علیهالسّلام سؤال و جواب میکنند و حاجت میطلبند و جواب میگیرند و در مسجد جمکران، صدای آن حضرت را میشنوند!🌈
🍃 آقایی را که در بیداری دیده بودم، در خواب به من فرمود: چرا به مسجد جمکران نمیآیی؟(1)❗🍃
📘: (آیتالله بهجت)
💠اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖
📚: پرسشهای شما، پاسخهای امام زمان عجل اللّه تعالی فرجهالشریف و عارفان، ص ۱۴۲
📚:1- در محضر بهجت: ش ۷۲۴
🏴☀بوی ظهور☀🏴
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
@resane_zohoor
✅ وقتی غربال شروع شد بدان که ظهور نزدیکه...☀✨
💠 امام جعفر صادق (علیهالسّلام) فرمودند:
🍃🍂« مردم در انتهای غیبت از دین خارج خواهند شد گروه گروه ، آنچنانکه در صدر اسلام دسته دسته وارد می شدند.»🍂🍃
📚: الملاحم و الفتن، ص ١۴۴
💠◼بوی ظهور◼💠
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌏موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍃(داستان 399) قسمت 1
🌼سواری بر اسب سفید🌼
🌻 عالم کامل، محمّد بن قارون میگوید: مرا نزد زن مؤمنه و صالحهای دعوت کردند. میدانستم که از شیعیان و اهل ایمان است که خانوادهاش او را به «محمود فارسی» معروف به «اخی بکر» تزویج کردهاند، چون او و نزدیکانش را «بنی بکر» میگفتند. ساکنین محل سکونت محمود فارسی، به شدّت تسنّن و به دشمنی با اهل ایمان معروف بودند و محمود از همه آنها شدیدتر بود؛ ولی خداوند تبارک و تعالی او را برای شیعه شدن توفیق داده بود، برخلاف بستگانش که همچنان به مذهب خود باقی مانده بودند. به آن زن (همسر محمود فارسی) گفتم: « عجیب است، چطور پدرت راضی شد با این ناصبیان باشی؟ و چرا شوهرت با بستگان خود مخالفت کرد و مذهب ایشان را ترک نمود؟» آن زن گفت: « او در این باره حکایت عجیبی دارد که اگر اهل ادب آن را بشنوند حکم میکنند که از عجائب است.» گفتم: « حکایت چیست؟» گفت: « از خودش بپرس که به تو خواهد گفت.» وقتی نزد محمود حاضر شدیم گفتم: « ای محمود! چه چیزی باعث شد از ملت و مذهب خود خارج شوی و شیعه گردی؟» گفت: « وقتی حق آشکار شد آن را پیروی کردم. جریان از این قرار است: « معمول قبیله ما این است که وقتی بشنوند قافلهای به طرفشان میآید و قصد دارد بر آنها وارد شود حرکت کرده و به طرفشان میروند تا زودتر ملاقاتشان کنند. ...
(ادامه دارد) ...
📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و گناهکاران که توبه کردهاند، ص ۴۴ الی ۵۲
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
✅ پرسشهای شما، پاسخهای عارفان📝
🔸قسمت 53
3⃣5⃣. چرا مردم به فکر حضرت نیستند ؟‼
✅ آقایی که زیاد به مسجد جمکران میرود، میگفت: آقا را در مسجد جمکران دیدم، به من فرمود:🕯به دلسوختگان ما بگو برای ما دعا کنند و یک مرتبه از نظرم غائب شد نه این که راه برود و کمکم از نظرم غائب شود!🌧
🙏 همین آقا هفته قبل از آن هم، حضرت را در خواب دیده بود.🌥
ولی افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران میروند، و نمیدانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند!🙏 چنان که به آن آقا(1) فرموده بود: 🍃 اینها که به اینجا آمدهاند، دوستان خوب ما هستند، و هر کدام حاجتی دارند: خانه، زن، فرزند، مال، ادای دین، ولی هیچ کس در فکر من نیست!❗❕
💔 آری، او هزار سال است که زندانی است، لذا هر کس که برای حاجتی به مکان مقدسی مانند مسجد جمکران میرود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطهٔ فیض، یعنی فرج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.🙏(2)
📙: (آیتالله بهجت)
💠اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖
📚: پرسشهای شما، پاسخهای امام زمان عجل اللّه تعالی فرجهالشریف و عارفان، ص ۱۴۲، ۱۴۳
📚:1- شیخ ابراهیم حائری (ره) در حال اعتکاف در مسجد کوفه
📚:2- در محضر بهجت: ش ۷۷۶
🏴☀بوی ظهور☀🏴
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
@resane_zohoor
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
✳موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
✴(داستان 399) قسمت 2
🌼سواری بر اسب سفید🌼
🌺 ... جریان از این قرار است: « معمول قبیله ما این است که وقتی بشنوند قافلهای به طرفشان میآید و قصد دارد بر آنها وارد شود حرکت کرده و به طرفشان میروند تا زودتر ملاقاتشان کنند. در زمان کودکی یک بار شنیدم قافله بزرگی وارد میشود. من با کودکان زیادی به طرفشان حرکت کردیم و از آبادی خارج شدیم. از روی نادانی در صدد جست و جوی قافله برآمدیم و درباره عاقبت کار خود فکر نکردیم و چنان بر این کار مصمّم بودیم که هرگاه یکی از ما عقب میافتاد او را به خاطر ضعفش سرزنش میکردیم. مقداری که رفتیم راه را گم کردیم و در بیابانی افتادیم که آن را نمیشناختیم. در آن جا به قدری بوتههای خار درهم پیچیده بود که هرگز مانند آنها را ندیده بودیم. از روی ناچاری شروع به راه رفتن کردیم تا زمانی که از راه رفتن باز ماندیم و از تشنگی زبان از دهانمان آویزان شد. دیگر یقین به مردن پیدا کردیم و با صورت روی زمین افتادیم. در همین حال ناگاه سواری دیدیم که بر اسب سفیدی میآید و نزدیک ما پیاده شد. فرش لطیفی در آنجا پهن کرد که مثل آن را ندیده بودیم، از آن فرش بوی عطر به مشام میرسید. به او نگاه میکردیم که دیدیم سوار دیگری بر اسبی قرمز میآید، او لباس سفیدی بر تن و عمامهای به سر داشت. ایشان پیاده شد و مشغول نماز گردید. رفیقش هم به او اقتدا کرد آن گاه برای تعقیب نماز نشست و متوجه من شد و فرمود: « ای محمود!» با صدای ضعیفی گفتم: « لبیک ای آقای من.» فرمود: « نزدیک من بیا!» گفتم: « از شدت عطش و خستگی قدرت ندارم.» فرمود: « چیزی نیست.» تا این سخن را فرمود احساس کردم در تنم روح تازهای یافتهام؛ لذا سینه خیز نزد او رفتم، ...
(ادامه دارد) ...
📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و گناهکاران که توبه کردهاند، ص ۴۴ الی ۵۲
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi