🌼السّلام علیک یا بقیةالله فی ارضه🌼
💠ای تمام آرزویم
🔹غم تو شد آبرویم
🔹آقا درد و دل زیاده
💠از کجا برات بگویم
💠تویی اوج مهربونی
🔹ای همای آسمونی
🔹من به دنبال تو هستم
💠که شاید بدی نشونی
💠من با تو ترانه ساختم
🔹ندیده دل به تو باختم
🔹تورو بعضی وقتا دیدم
💠اما افسوس نشناختم
💠ای گل باغ و بهارم
🔹ای همه دار و ندارم
🔹آرزومه وقت مُردن
💠سَر رو شونه هات بذارم
💠دیگه بسه این جدایی
🔹کِی میشه آقا بیایی
🔹با نوای دل میخونم
💠مهدی زهرا کجایی
💠عاشقی بی کس و کارم
🔹غم ندارم تورو دارم
🔹باشه منتظر میمونم
💠بیایی سر مزارم
💠تویی آرزوی زهرا
🔹شنبم وضوی زهرا
🔹بیا آقا بسه دوری
💠مرهم بازوی زهرا
💠آقاجون تورو ندیدم
🔹فقط از چشات شنیدم
🔹اما با این همه دوری
💠ندیده تورو خریدم
💠آقاجون بذار ببینم
🔹چونکه من فقط شنیدم
🔹دیگه خسته شدم از بس
💠عکس جمکران خریدم
💠سلسله ی موی دوست
🔹حلقه ی دام بلاست
🔹هر که در این حلقه نیست
💠فارغ از این ماجراست
🌤اللّهُمّ عجّل لولیّک الفرج🌤
🌼السلام علیک یا بقیةالله فی ارضه🌼
🍃چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید
🍃پیامی از سر کویش به ما نمی آید
🍃چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر
🍃چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید
💠اللهم عجل لولیک الفرج💠
🌷🌤بـوی ظـهـور🌤🌷
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌳موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌾(داستان 426) قسمت 1
🌺رؤیای خواجه نصیرالدین طوسی رحمةاللهعلیه🌺
🍃 مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی رحمةاللهعلیه بیست سال زحمت کشید و کتابی در فضائل و مناقب اهل بیت عصمت علیهمالسّلام تألیف نمود. او این کتاب را برداشت و با خود به بغداد برد تا به «مُسْتَعْصِم» خلیفه عباسی نشان دهد. اتفاقاً وقتی رسید که او با «ابن حاجب(1)» برای تفریح و تماشا در میان شط بغداد بودند. خواجه کتاب را نزد مستعصم نهاد و او هم آن را به ابن حاجب داد تا آن را ببیند. وقتی آن مرد ناصبی چشمش به مناقب ائمه اطهار علیهمالسّلام افتاد از شدت بغض کتاب را در آب انداخت و از روی استهزاء گفت: «أعجبنی تلمّه» یعنی از بر آمدن آب با انداختن این کتاب خوشم آمد. و رو به خواجه کرد و گفت: «آخوند اهل کجایی؟» خواجه فرمود: «از اهل طوسم». گفت: «از گاوان آن جایی یا از خرانش؟» فرمود: «از گاوان آن مکان». ابن حاجب گفت: «پس شاخت کجاست؟» خواجه فرمود: «شاخم را در طوس گذاشتهام، میروم میآورم». و مهموم و مغموم و محروم رو به دیار خود نهاد». اتفاقاً شبی در عالم رؤیا دید در مکانی بقعهای هست و در آن بقعه مقبرهای قرار دارد که بر آن مقبره صندوقی است و روی آن صندوق «دعای سلام» معروف به «دوازده امام خواجه نصیر» را نوشتهاند و حضرت بقیةالله (ارواحنافداه) در آن مقام نشستهاند. حضرت آن سلام را با دعای توسل معروف و کیفیت ختم کردنش را به خواجه تعلیم فرمودند. او وقتی از خواب بیدار شد قسمتی از آن را فراموش کرده بود دوباره خوابید و همان واقعه را مجدداً مشاهده کرد و آن قسمت فراموش شده را از آن بزرگوار یاد گرفت. این بار وقتی بیدار شد تمام آن دعا را در حافظه خود داشت لذا آن را به رشته تحریر درآورد و برای تلافی عمل «مستعصم» و ابن حاجب مشغول ختم آن گردید تا این که به اجابت مقرون شد و ...
(ادامه دارد) ...
📚: ملاقات عارفان با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف، ص ۶۴ الی ۶۷.
📚:1- یکی از دانشمندان اهل سنت که بین سالهای ۵۷۰ تا ۶۴۶ زندگی میکرده است.
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
🌼السّلام علیک یا بقیةاللّه فی ارضه🌼
🌦گرد و غبار از دل رود باران بگیرد
🌦این شهرِ بی سامانمان سامان بگیرد
🌦باشد طبیبی از دیارِ آلِ طاها
🌦هر دردِ بی درمانمان درمان بگیرد
💠اللّهمّ عجّل لوليّک الفرج💠
🌹🌤بوی ظهور🌤🌹