eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
159 دنبال‌کننده
27هزار عکس
1.5هزار ویدیو
96 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما https://harfeto.timefriend.net/16895204024549 داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۵۸ 💠... و اکنون، چه باید کرد؟💠   🔸دین اهل بیت علیهم‌السلام🔸 ▪️ به امام باقر علیه السلام عرض کرد: من از شما پرسشی دارم و خواهش می‌کنم پاسخم را بدهی، چشمم نابیناست، و خیلی هم نمی توانم راه بروم و همیشه خدمت شما برسم. - فرمود: بپرس. گفت: دینی که شما و خاندانتان خدا را با آن عبادت می‌کنید، را برای من بیان کنید تا من هم خداوند را با آن دینداری کنم. - فرمود: جمله ات کوتاه بود، ولی مسئلۀ بزرگی را پرسیدی! اما جوابت را می‌دهم. آن دین، شهادت به یگانگی خداوند، رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و اقرار به آنچه که او از جانب خدا آورده و ولایت ولیّ ما، و بیزاری از دشمن ما و اطاعت از فرمان ما و انتظار قائم ما و کوشش (در امر واجب و حلال) و دوری (از محرمات) است. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 سفارش 🔸 ▪️ مراسم حج که تمام شد، آمدند خدمت امام باقر علیه السلام برای خداحافظی. گفتند: ای فرزند رسول خدا! سفارشی بکنید. - فرمود: توانمندان شما به ضعیف‌ها کمک کنند، ثروتمندان شما به فقرا رسیدگی نمایند، خیر خواه هم باشید و ….. اگر همانطور باشید که گفتم، پیش از ظهور قائم ما هم بمیرید، شهید از دنیا رفته اید. هر کس هم که قائم ما را درک کند و در رکاب او کشته شود، ثواب دو شهید دارد، و هر کس در رکاب او یکی از دشمنان ما را بکشد، ثواب بیست شهید خواهد داشت. [۲]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 اندوه امام 🔸 ▪️ چشمشان به امام صادق علیه السلام که افتاد، خیلی متحیر و ناراحت شدند؛ ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۲۰ الی ۱۲۲. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: کافی، ج ۲، ص۲۱ و ۲۲. 📚[۲]: امالی طوسی، ص ۲۳۲. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۵۹ 💠... و اکنون، چه باید کرد؟💠   🔸 اندوه امام 🔸 ▪️ چشمشان به امام صادق علیه السلام که افتاد، خیلی متحیر و ناراحت شدند؛ امام بر روی خاک نشسته بود و مانند مادرِ فرزند مرده گریه می‌کرد و می‌فرمود: ✨« ای آقای من! غیبت تو خواب را از چشمانم ربوده، بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را از من گرفته است. ای آقای من! غیبت تو اندوه مرا همیشگی کرده ….» ➖ این صحنه را که دیدند، انگار عقل از سرشان پرید و قلبشان آتش گرفت. فکر کردند مصیبت بزرگی بر امام وارد شده. - آخرش به خودشان جرأت دادند و پرسیدند: ای مولای ما، چه اتفاقی افتاده که این چنین گریه می‌کنید؟ - امام با ناراحتی فرمود: ✨« امروز صبح کتاب جِفر [۱] را نگاه می‌کردم، در یک قسمت آن، دربارۀ غیبت قائم و طول عمرش و آزمایش مؤمنان در آن زمان و پیدایش شک و تردید در قلبهایشان به خاطر غیبت، و خارج شدن آنها از اسلام و ….. نوشته بود، همین موضوع بود که دلم را آتش زد و خیلی ناراحتم کرد.»[۲]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔰 اشاره 🔸 آگاه به احوالتان 🔸 ▪️ سال ۴۱۰ هجری قمری نامه ای از طرف امام زمان علیه السلام برای شیخ مفید (رحمه الله) رسید: ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۲۲ الی ۱۲۴. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: کتابی است دربارۀ علم منایا و بلاها و مصیبت‌های بزرگ و علم آنچه که بوده و آنچه تا قیامت خواهد بود. این کتاب در نزد اهل بیت علیهم السلام بوده است. 📚[۲]: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص۳۵۲ -۳۵۴. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۰ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔰 اشاره 🔸 آگاه به احوالتان 🔸 ▪️ سال ۴۱۰ هجری قمری نامه ای از طرف امام زمان علیه السلام برای شیخ مفید (رحمه الله) رسید: ... « بسم الله الرّحمن الرّحیم ….. هر چند ما در جایی دور از محل سکونت ستمگران منزل کرده ایم، ولی از اخبار و اوضاع شما کاملا آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمی ماند. ➖ ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم، و اگر جز این بود، گرفتاری‌ها از هر طرف به شما رو می‌آورد و دشمنان، شما را از بین می‌بردند.»[۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 زخم پا 🔸 ▪️ بهار که شروع می‌شد، ماتم می‌گرفت؛ دُمَل بزرگی روی پای چپش بود که فصل بهار باز می‌شد و حسابی اذیتش می‌کرد؛ هم خون و چرکش، و هم دردش. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۲۳ الی ۱۲۵. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: احتجاج، طبرسی، ص ۴۹۶ ۴۹۷. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۱ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔸 زخم پا 🔸 ▪️ بهار که شروع می‌شد، ماتم می‌گرفت؛ دُمَل بزرگی روی پای چپش بود که فصل بهار باز می‌شد و حسابی اذیتش می‌کرد؛ هم خون و چرکش، و هم دردش. ➖ با سید بن طاووس رفتند پیش دکترهای حلّه و بعدش بغداد. همه شان اما، می‌گفتند: راهش فقط جراحی است، که آن هم فایده ای ندارد، چون رگ مهمی بریده می‌شود، و به احتمال زیاد، مریض می‌میرد. دیگر از درمان ناامید شد. گفت من که تا بغداد آمده ام، می‌روم سامراء زیارتی می‌کنم و برمی گردم. چند روز سامراء بود، مشغول زیارت و توسل. روز آخر هم گفت: امروز هم زیارتی می‌کنم و برمی گردم به شهر خودم. ➖ رفت کنار رودخانه. غسل زیارت کرد و برگشت. کمی که رفت، چهار اسب سوار دید که می‌آمدند به طرفش. …. یکی از سواران جلو آمد و دستش را روی پای اسماعیل کشید. یکی دیگر از آنها، که پیرمردی بود، گفت: ای اسماعیل! دیگر راحت شدی!. عجیب بود! اسمش را از کجا می‌دانستند؟! ….. دوباره همان پیرمرد گفت: این آقا، امام زمان علیه السلام است! از خوشحالی نمی دانست چکار کند، رفت جلو کنار اسب امام و شروع کرد به عرض ارادت و بوسیدن پای امام. …. امام فرمود: اسماعیل! برگرد! گفت: از شما جدا نمی شوم، هرگز. امام دوباره فرمود: صلاح در این است که برگردی! اسماعیل باز همان جواب را داد. پیر مرد گفت: ای اسماعیل! شرم نمی کنی، دو بار است که امام می‌گوید برگرد و تو گوش نمی کنی؟ چاره ای نبود، آمد کنار و فقط نگاه می‌کرد. ➖ امام و همراهان شان رفتند، اما، درد پای اسماعیلِ هِرَقلی هم دیگر خوب شده بود. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۲۵ و ۱۲۶. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۲ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔸 زخم پا 🔸 🔰(ادامه) ▪️...➖ امام و همراهان شان رفتند، اما، درد پای اسماعیلِ هِرَقلی هم دیگر خوب شده بود. وزیر گفت: سید بن طاووس را بگویید بیاید اینجا. می‌خواست راست و دروغ حرف‌های اسماعیل را بفهمد. سید آمد. پرسید: اسماعیل! این حرف‌هایی که مردم می‌گویند درست است؟! گفت: بله آقا جان. از اسبش آمد پایین. پای اسماعیل را خوب نگاه کرد. اثری از زخم نبود، هیچ اثری!. بی هوش شد. ➖ وزیر دست بردار نبود؛ دکترهایی را که قبلاً پا را معاینه کرده بودند، احضار کرد. رو کرد بهشان و گفت: شما زخم پای این مرد را دیده اید؟ گفتند: بله، زخم خطرناکی است. اگر جراحی شود، به احتمال زیاد، می‌کشدش. گفت: اگر نمیرد چه؟ گفتند: ۲ ماه وقت می‌برد تا خوب شود. اما، جای زخم می‌ماند، و مو هم روی آن در نمی آید. گفت: چند روز پیش زخم پایش را دیده اید؟ گفتند: ۱۰ روز پیش. وزیر رفت کنار اسماعیل. لباس را کمی جابجا کرد و پا را نشانشان داد. تعجب کردند، چطور ممکن بود!. یکی شان فریاد کشید: این کارِ عیسی بن مریم است. وزیر گفت: می‌خواستم مطمئن شوم کار شما نبوده. ما خودمان بهتر می‌دانیم کار کیست. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 عمر طولانی 🔸 ▪️ آن قدر حالش بد بود که قطع امید کردند ازش. حتی آماده شده بودند برای کفن و دفنش. جمع شده بودند دورش. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۲۶ الی ۱۲۸. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: کشف الغمه، ج۲، ص۴۹۶. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۳ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔸 عمر طولانی 🔸 ▪️ آن قدر حالش بد بود که قطع امید کردند ازش. حتی آماده شده بودند برای کفن و دفنش. جمع شده بودند دورش. دلشان خیلی می‌سوخت برایش؛ یک بچۀ ده ساله داشت جان می‌داد. ➖ بین خواب و بیداری بود که پیامبر و امامان را دید. سلام کرد بهشان، با همه شان هم دست داد. …… به امام زمان علیه السلام که سلام کرد، گریه اش گرفت؛ مولا جان! می‌ترسم بمیرم، اما هنوز به آرزویم درباره علم و عمل نرسیده ام. - فرمود: نمی میری، نترس. خداوند تو را شفا می‌دهد، عمرت هم طولانی خواهد شد. امام چیزی داد که بنوشد. عجیب بود؛ حالش خوب شد، خیلی سریع. بلند شد و نشست. کسی باورش نمی شد؛ هم خوشحال بودند، هم متعجب.[۱]❗️ *** ➖ شیخ حر عاملی (متوفای ۱۱۰۴ق) هفتاد و دو سال زنده بود، و عمری با برکت داشت. ایشان در طول حیات خود خدمات بزرگی انجام داد؛ به عنوان مثال، کتاب "وسائل الشیعه" که ۳۰ جلد است یکی از آثار مهم اوست که بخصوص برای فقهاء کتاب ارزشمند و بسیار ضروری به شمار می‌رود.❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 مسجد جمکران 🔸 ▪️ ۱۷ رمضان سال ۳۹۳ قمری شب از نیمه گذشته بود و او در خواب بود. صدائی بیدارش کرد. چه خبر بود در این وقت شب؟! ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۲۸ و ۱۲۹. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۳۳۸. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۴ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔸 مسجد جمکران 🔸 ▪️ ۱۷ رمضان سال ۳۹۳ قمری شب از نیمه گذشته بود و او در خواب بود. صدائی بیدارش کرد. چه خبر بود در این وقت شب؟! عده ای بیرون خانه ایستاده بودند و صدایش می‌کردند. گفتند: برخیز که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه تو را به نزد خود خوانده. * ➖ آمدند تا رسیدند به جائی. امام زمان عجل الله تعالی فرجه آنجا بود و حضرت خضر علیه السلام. مردان زیادی هم در گوشه و کنار مشغول نماز بودند. امام به اسم صدایش کرد، احوالش را پرسید، و دستور ساخت مسجد جمکران را صادر کرد، ….. و فرمود: به مردم بگو: به این مکان روی آورند و آن را گرامی دارند و در آن چهار رکعت نماز بخوانند …. * ➖ فردا صبح همراه کسی برگشت آنجا. مقداری میخ و زنجیر روی زمین آنجا دیدند که اندازه و حدود مسجد با آن‌ها مشخص شده بود. آنها را جمع کردند، و بردند گذاشتند داخل یک صندوق. از آن به بعد، هر کس مریض می‌شد می‌آمد سراغ آن صندوق، و تبرک می‌کرد و حالش خوب می‌شد. یک بز را هم در گله ای که امام گفته بود، پیدا کردند. عجیب بود؛ بز خودش آمد طرفشان. همان جایی که قرار بود مسجد شود، ذبحش کردند، گوشتش را وقتی بین مریض‌ها تقسیم کردند، همه شفا گرفتند. *** ➖ زودتر باید ساختن مسجد را شروع می‌کردند. پول لازم را همان طور که امام دستور داده بود، جور کردند و مسجد جمکران ساخته شد. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 عزاداری 🔸 ▪️ عاشورا بود و دسته‌های عزاداری از هر طرف به طرف کربلا و حرم امام حسین علیه السلام در حرکت بودند. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۲۹ و ۱۳۰. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: بحار الانوار، ج ۵۳، ص۲۳۰ الی ۲۳۳. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۵ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔸 عزاداری 🔸 ▪️ عاشورا بود و دسته‌های عزاداری از هر طرف به طرف کربلا و حرم امام حسین علیه السلام در حرکت بودند. علامه بحر العلوم هم آن روز با عده ای از طلاب برای استقبال از عزاداران آمده بودند. یکی از دسته‌های عزاداری نزدیک شد. علامه ناگهان، عبایش را انداخت کنار و رفت داخل دسته. با شور و نشاط زیادی به سر و سینه می‌زد. سنش خیلی بالا بود، و احتمال صدمه دیدنش، زیاد. هر چه کردند مانعش شوند، نشد. *** ➖ بعد از عزاداری، یکی رفت کنارش. پرسید: جناب علامه! چه شد که امروز این گونه عزاداری می‌کردید؟ گفت: امام زمان علیه السلام را داخل دستۀ عزاداری دیدم، با سر و پای برهنه و چشم گریان. دیگر اختیار دست خودم نبود. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 صوت قرآن 🔸 ▪️ وارد حرم امیر المومنین علیه السلام که شد، کاری کرد عجیب؛ ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۳۰ و ۱۳۱. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: عبقری الحسان، ج۲، ص۶۸. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۶ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔸 صوت قرآن 🔸 ▪️ وارد حرم امیر المومنین علیه السلام که شد، کاری کرد عجیب؛ همیشه با آداب خاصی وارد می‌شد، این بار اما، شروع کرد به خواندن این شعر: 🍃چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنیدن 🍃به رُخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن - علتش را که پرسیدند گفت: وارد حرم که شدم، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه را دیدم، در قسمت بالای سر، مشغول خواندن قرآن بود، این شعر بر زبانم آمد.[۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 خوش قول 🔸 ▪️ ظاهرش ساده بود، شغلش هم خیلی معمولی. در گوشه ای از بازار تهران به کفاشی و پینه دوزی مشغول بود. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۳۱ و ۱۳۲. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: هزار و یک نکته پیرامون امام زمان علیه السلام، ص۳۳۳ ۳۳۴. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۷ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔸 خوش قول 🔸 ▪️ ظاهرش ساده بود، شغلش هم خیلی معمولی. در گوشه ای از بازار تهران به کفاشی و پینه دوزی مشغول بود. از راه توسل زیاد به امام حسین علیه السلام به جایی رسید که امام زمان علیه السلام را ملاقات می‌کرد. *** ➖ امام به کفاشی اش آمد و نشست کنارش. سید کریم هم محو گفتگو با امام بود، و مشغول دوختن کفشی. امام فرمود: سید کریم! کفش مرا هم تعمیر می‌کنی؟ گفت: حتماً، اما بعد از این کفش. قول داده‌ام زود بدوزمش. امام باز فرمود: سید کریم! کفش مرا هم تعمیر کن؟ جواب سید باز همان بود. امام برای بار سوم حرفش را تکرار کرد. این بار ولی، سید برخاست، امام را بوسید و گفت: من نوکر شما هم هستم، این قدر مرا امتحان نکنید. اگر یک بار دیگر تقاضایتان را تکرار فرمایید و مرا شرمنده کنید، همه را خبر می‌کنم و می‌گویم که شما اینجا هستید!. امام لبخندی زد، خوشحال شده بود، از خوش قولی سید کریم. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 فلج 🔸 ▪️ دو پسرش را در زمان طاغوت از دست داده بود. از بس که بی تابی کرد و غصه خورد، فلج شد، ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۳۲ و ۱۳۳. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: هزار و یک نکته پیرامون امام زمان علیه السلام، ص ۳۳۵ و ۳۳۶. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۸ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔸 فلج 🔸 ▪️ دو پسرش را در زمان طاغوت از دست داده بود. از بس که بی تابی کرد و غصه خورد، فلج شد، چشم هایش هم به زحمت می‌دیدند. خیلی زود پیر شده بود. قرار شد ببرند بیمارستان، بستریش کنند. شوهرش اما، ناراحت بود و نگران؛ هم نگران زنش، و هم بچه هایش که بی مادر چکار کنند. فکری به ذهنش رسید؛ دلش شکست، و متوسل شد به امام زمان علیه السلام. * ➖ نصف شب بود، چراغ‌های خانه روشن شد. آمد ببیند چه خبر شده، نکند اتفاقی افتاده! دختر کوچکش دوید جلو. خیلی خوشحال گفت: بابا! مامانم خوب شد. * ➖ هم سالم شده بود و هم جوان. امام زمان علیه السلام شفایش داده بود. امام فرموده بود: بلند شو، به شرطی که دیگر بی تابی نکنی. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 علی اکبر 🔸 ▪️ ضعف و لاغری زیاد از یک طرف، دل درد شدید هم از طرف دیگر؛ وضعیت علی اکبر، واقعاً نگران کننده و بحرانی شده بود. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۳۳ و ۱۳۴. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: هزار و یک نکته پیرامون امام زمان علیه السلام، ص۳۳۲ و ۳۳۳. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۶۹ 💠 او، در همین نزدیکی هاست، می‌بیندمان💠 🔸 علی اکبر 🔸 ▪️ ضعف و لاغری زیاد از یک طرف، دل درد شدید هم از طرف دیگر؛ وضعیت علی اکبر، واقعاً نگران کننده و بحرانی شده بود. سختی‌ها و شکنجه‌های اسارت در عراق، به این روز انداخته بودش. * ➖ همیشه قبل از خواب، نماز امام زمان علیه السلام را می‌خواند. از ۱۷ ۱۸ سالگی، ترک نکرده بود این کار را. دعایش هم فقط تعجیل در ظهور بود. این دفعه اما، دعایش شفای علی اکبر بود. * ➖ فردا صبح، شور و نشاط عجیبی در اردوگاه پیچیده بود، اسرا دسته دسته می‌آمدند کنار سلولی که علی اکبر در آن بستری بود، و زیارتش می‌کردند. حال علی اکبر دیگر خوب شده بود، خیلی خوب. امام زمان علیه السلام شفایش داده بود. [۱]❗️ 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۱۳۴. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: هزار و یک نکته پیرامون امام زمان علیه السلام، ص ۳۳۶ الی ۳۴۰؛ روزنامه رسالت، ۱۸/۸/۷۹، به نقل از مرحوم ابوترابی. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ... ؟ ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk