eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
159 دنبال‌کننده
27هزار عکس
1.5هزار ویدیو
96 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما https://harfeto.timefriend.net/16895204024549 داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۱۹ 💠حضورش را نشناختند قدر، غایب شد. (غیبت صغری)💠 🔰 اشاره 🔸 خوش خیال 🔸 ▪️ منتظر ایستاده بود و در رؤیاهایش سیر می‌کرد. شخصی آمد و گفت: ای آقای من! برادرت کفن شده، برخیز و بر وی نماز بخوان! - رفت تا نماز را بخواند، جلو ایستاد، می‌خواست تکبیر را بگوید که امام آمد، لباس جعفر [۱] را گرفت و گفت: ای عمو! عقب برو که من به نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم. - جعفر عقب رفت؛ رنگش اما، زرد شده بود. [۲]❗ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 غارت 🔸 ▪️ مأموران خلیفه به خانۀ امام حسن عسکری علیه السلام ریختند و مشغول غارت خانه شدند. جعفر کذاب هم همراهشان بود. امام، شش ساله بود، آمد و از در بیرون رفت، مأموران اما، مثل اینکه کور شده بودند، اصلاً او را ندیدند. [۳]❗ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 علم غیب 🔸 ▪️ از قم آمده بودند، فهمیدند امام عسکری علیه السلام از دنیا رفته. بعضی‌ها اما، جعفر کذاب را جانشین آن حضرت معرفی کردند. پرسیدند: ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۵۱ الی ۵۳. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: جعفر کذاب، برادر امام حسن عسکری علیه السلام. 📚[۲]: کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۷۵. 📚[۳]: کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۴۷۳. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۲۰ 💠حضورش را نشناختند قدر، غایب شد. (غیبت صغری)💠 🔸 علم غیب 🔸 ▪️ از قم آمده بودند، فهمیدند امام عسکری علیه السلام از دنیا رفته. بعضی‌ها اما، جعفر کذاب را جانشین آن حضرت معرفی کردند. پرسیدند: کجا می‌شود او را دید؟ گفتند: امروز برای تفریح بیرون رفته، به همراه چند خواننده و ….. ناراحت شدند، خیلی هم تعجب کردند؛ امام که این طوری نمی شود!. - خواستند برگردند به شهرشان، اما، آخرش قرار گذاشتند صبر کنند تا جعفر بیاید، و امتحانش کنند. ➖ به جعفر گفتند: همراه ما نامه‌ها و اموالی است، نامه‌ها از کیست؟ اموال چقدر است؟ - لباس هایش را تکاند، با ناراحتی گفت: آیا از ما علم غیب می‌خواهید؟ ➖ خادمی از خانه ای بیرون آمد و گفت: نامه‌های فلانی و فلانی همراه شماست، هزار دینار هم آورده اید که نقش ده دینار آن پاک شده. - خیالشان راحت شد، نامه‌ها و اموال را به او دادند و گفتند: همان کسی که تو را برای گرفتن اینها فرستاده، امام است. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 جانشین واقعی 🔸 ▪️ دیگر مطمئن شده بودند که جعفر کذاب جانشین امام حسن عسکری علیه السلام نیست. از سامرا آمدند بیرون. صدائی به گوششان خورد؛ کسی صدایشان می‌کرد به اسم! ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۵۲ و ۵۳. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۷۶. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۲۱ 💠حضورش را نشناختند قدر، غایب شد. (غیبت صغری)💠 🔸 جانشین واقعی 🔸 ▪️ دیگر مطمئن شده بودند که جعفر کذاب جانشین امام حسن عسکری علیه السلام نیست. از سامرا آمدند بیرون. صدائی به گوششان خورد؛ کسی صدایشان می‌کرد به اسم! گویا می‌شناختشان!. می‌گفت: ای فلان پسر فلان! ای فلان پسر فلان! مولای خود را اجابت کنید. تعجب کردند: آیا تو مولای مایی!؟ گفت: پناه بر خدا، من غلام مولای شما هستم، برویم نزد او. ➖ امام را ملاقات کردند. به آنان گفت که چه اموالی همراهشان دارند، دقیق و درست. سئوالاتشان را هم پرسیدند. حالا دیگر خیالشان راحت شده بود؛ هم جانشین امام حسن عسکری علیه السلام را شناخته بودند، هم اموال مردم را به امام رسانده بودند. - عجیب بود؛ امام در وقت خداحافظی به یکی از افراد، مقداری حنوط و کفن داد و فرمود: خداوند تو را در مصیبت خودت اجر دهد!. آن شخص در مسیر بازگشت از دنیا رفت. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 آن سه نفر 🔸 ▪️ دستور داد شما سه نفر، به سامرا بروید و به فلان خانه. داخل خانه شوید، و هر کس را که آنجاست بکشید، سرش را هم بیاورید. …. خانه را پیدا کردند، خادمی دمِ در نشسته بود. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۵۳ و ۵۴. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص، ۴۷۸. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۲۲ 💠حضورش را نشناختند قدر، غایب شد. (غیبت صغری)💠 🔸 آن سه نفر 🔸 ▪️ دستور داد شما سه نفر، به سامرا بروید و به فلان خانه. داخل خانه شوید، و هر کس را که آنجاست بکشید، سرش را هم بیاورید. …. خانه را پیدا کردند، خادمی دمِ در نشسته بود. پرسیدند: خانۀ کیست و چه کسی آنجاست؟ گفت: صاحبش! اصلاً تحویلشان نگرفت، هیچ هم نترسید. داخل خانه که شدند، پرده ای دیدند، بزرگ و زیبا. کنارش زدند، عجیب بود؛ خانه ای بزرگ دیدند و چیزی مانند دریا. حصیری هم روی آب انداخته شده بود و شخصی بسیار زیبا، داشت روی آن نماز می‌خواند. نگاهشان هم نکرد. دوتایشان خواستند بروند دستور را اجرا کنند، اما نزدیک بود، غرق شوند. سومی هم مبهوت بود؛ گفت: مرا ببخشید. به خدا قسم نمی دانستم شما کیستید، و مرا برای کشتن چه کسی فرستاده اند؟ توبه می‌کنم. ولی امام همچنان مشغول نماز بود و توجه نمی کرد. ➖ برگشتند پیش خلیفه. [۱] منتظرشان بود. جریان را که تعریف کردند، گفت: از این به بعد، امیدی به نابودی او ندارم. قسم هم خورد که اگر این موضوع را به کسی بگویند، گردنشان را خواهد زد. [۲]❗ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 یک لشکر 🔸 ▪️ یک لشکر آمده بود تا امام را بگیرند. داخل خانه که شدند، صدای قرائت قرآن از سرداب می‌آمد. درِ سرداب را محاصره کردند. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۵۴ و ۵۵. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: معتضد بالله، یکی از خلفای دوران غیبت صغری که از سال ۲۷۹ الی ۲۸۹هجری قمری حکومت کرد.   📚[۲]: الغیبه طوسی، ص ۲۴۸ ۲۵۰. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۲۳ 💠حضورش را نشناختند قدر، غایب شد. (غیبت صغری)💠 🔸 یک لشکر 🔸 ▪️ یک لشکر آمده بود تا امام را بگیرند. داخل خانه که شدند، صدای قرائت قرآن از سرداب می‌آمد. درِ سرداب را محاصره کردند. امام اما، از سرداب بیرون آمد و رفت. ناپدید که شد، فرمانده دستور حمله را صادر کرد. گفتند: مگر آنکه از کنار تو گذشت، همان نبود، گفت: من اصلاً او را ندیدم، چرا گذاشتید برود؟ گفتند: وقتی دیدیم تو او را می‌بینی و چیزی نمی گوئی، ما هم کاری نکردیم!. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 حق الناس 🔸 ▪️ مالی برای امام فرستاده بود، [۲] امام ولی، آن را پس فرستاد. فرموده بود: چهارصد درهم حق عمو زادگانت در این مال است، باید آن را جدا کنی! ➖ خیلی تعجب کرد، خوب که حساب کرد، دید درست است؛ مزرعه ای داشته، که در ابتدا متعلّق به عموزادگانش بوده، او مقداری از مزرعه را به آنها واگذار کرده، ولی بقیه را نه. سهم آنان از این مال هم چهار صد درهم می‌شده. سهمشان را که جدا کرد، بقیه اش را دوباره برای امام فرستاد، امام این دفعه قبول کرد. [۳]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 نامه نانوشته 🔸 ▪️ اصلاً اثری از نوشته نبود؛ فقط انگشتش را مقداری روی کاغذ حرکت داد. همراه نامه، مالی هم به نامه رسان داد و گفت: این پول را ببر، هر کس داستان آن را به تو گفت و پاسخ نامه را هم داد، مال را به او بده. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۵۵ الی ۵۷. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص۹۴۲ ۹۴۳. 📚[۲]: در دوران غیبت صغری. 📚[۳]: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۸۶. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
❇️ او در همین نزدیکی‌هاست ❇️ 🔹 قسمت ۲۴ 💠حضورش را نشناختند قدر، غایب شد. (غیبت صغری)💠 🔸 نامه نانوشته 🔸 ▪️ اصلاً اثری از نوشته نبود؛ فقط انگشتش را مقداری روی کاغذ حرکت داد. همراه نامه، مالی هم به نامه رسان داد و گفت: این پول را ببر، هر کس داستان آن را به تو گفت و پاسخ نامه را هم داد، مال را به او بده. ➖ به محلۀ عسکر که رسید، سراغ جعفر را گرفت. شرط تحویل اموال را به او گفت. فایده نداشت؛ جعفر نتوانست چیزی بگوید. ➖ نامه ای از طرف امام برایش آوردند، که در آن نوشته بود: این مال، در خانه ای روی یک صندوق بوده، دزدان به آن خانه آمده اند و هر چه داخل صندوق بوده را برده اند، ولی این مال سالم مانده است. - امام، راز نوشته را هم گفته بود: وقتی انگشتت را روی کاغذ می‌چرخاندی، التماس دعا داشتی. [۱]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 مُرجئه 🔸 ▪️ پارچه فروش مؤمنی در قم بود، شریکش اما، از فرقۀ مرجئه [۲] بود. آنها صاحب پارچه گران قیمتی شدند. - پارچه فروش مؤمن گفت: این پارچه برای مولای من بافته شده است. شریکش گفت: من مولای تو را نمی شناسم، اما هر کاری دوست داری، با این پارچه بکن. ➖ پارچه به دست امام زمان علیه السلام که رسید، آن را دو قسمت کرد، نصفش را برداشت و نصف دیگر را برگرداند و فرمود: ما نیازی به مال مرجئه نداریم. [۳]❗️ ➖〰️➖〰️➖〰️➖〰️➖ 🔸 احمد و جعفر 🔸 ▪️خداوند فرزندی به او داده بود. نامه ای به امام زمان علیه السلام نوشت؛ اجازه خواست روز هفتم او را شستشو دهد. ... (ادامه دارد) ... 🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰 📘 او در همین نزدیکی‌هاست  - صفحه ۵۷ الی ۵۹. مؤلف: محمّد کاظمی بنچناری ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) 📚[۱]: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۸ و ۴۸۹. 📚[۲]: از فرقه‌های اسلامی، که در پایان نیمه اول قرن اول هجری پدید آمدند. آنان گروهی از خوارجند که اعتقادات خاصی داشتند. مثلاً معتقد بودند که هر کس احکام قرآن و سنت رسول صلی الله علیه و آله را بر پا دارد، می‌تواند امام باشد. همچنین مرتکب گناه کبیره را جاودانه در آتش نمی دانستند و کارش را به خدا واگذار می‌کردند، از این رو این مکتب، برای امویان که از ارتکاب معاصی بزرگ اجتناب نداشتند، پناهگاه خوبی بود، و از آنان پشتیبانی می‌کردند. (معارف و معاریف، ج۹، ص ۲۶۸. ) 📚[۳]: کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۵۱۰. گروه🕋🌤️بـوی ظهور🌤️🕋 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ♻️https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ♻️https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk