eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
159 دنبال‌کننده
27هزار عکس
1.5هزار ویدیو
96 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما https://harfeto.timefriend.net/16895204024549 داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۱ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 بار و بنه ات را جمع کرده ای. دوستان و همشهری هایت هم آماده اند تا با کاروان به سوی مکّه بروید. از قفقاز [۱] تا مکّه خیلی راه است ولی عشق به خانه خدا جهت انجام مراسم حجّ همه این سختی‌ها را آسان می‌کند. بالاخره زمانِ خداحافظی از زن و بچه‌ها فرا می‌رسد و تو هم راه مکّه و مدینه را در پیش می‌گیری. به خانه خدا که می‌رسی مناسک حج را به جا می‌آوری سپس به مدینه رفته و کنار قبر رسول اللَّه صلی الله علیه وآله به عبادت و راز و نیاز مشغول می‌شوی. ایّام حج که به پایان می‌رسد سوغاتی‌هایی برای خانواده و فامیل می‌گیری و با دوستان به شهر جدّه عربستان می‌آیی تا با کشتی به ایران و سپس به قفقاز برگردی. مسافرها که سوار می‌شوند کشتی به حرکت در می‌آید. اثاثیه ات را در بین راه جا به جا می‌کنی. برای اینکه محل استراحتی داشته باشید وسایل داخل کشتی را به روی عرشه آن می‌بری تا بعداً آنها را جاسازی کنی. ناگهان قلب تو در سینه فرو می‌ریزد و فریاد می‌کشی: - کمک … کمک … کمک! همسفران تو هم به بیرون می‌ریزند و به طرفت می‌آیند. هر کسی چیزی می‌گوید: - چی شده حاجی؟ کسی غرق شده؟ - مگر کوسه‌ها حمله کرده اند که اینقدر فریاد می‌کشی؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۱ و ۶۲. 📚[۱]: قفقاز بین دریای خزر و دریای سیاه می‌باشد. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۲ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... ناگهان قلب تو در سینه فرو می‌ریزد و فریاد می‌کشی: - کمک … کمک … کمک! همسفران تو هم به بیرون می‌ریزند و به طرفت می‌آیند. هر کسی چیزی می‌گوید: - چی شده حاجی؟ کسی غرق شده؟ - مگر کوسه‌ها حمله کرده اند که اینقدر فریاد می‌کشی؟ - چه کمکی می‌توانیم به تو بکنیم حاجی؟! - چیزی افتاده داخل آب؟ تو هم از ناراحتی چینی بر پیشانی می‌اندازی و با اشاره به داخل دریا می‌گویی: - کیسه … کیسه پول و سوغاتی هایم … یکی می‌پرسد: - کیسه ات چی شد؟ - افتاد … افتاد توی آب و … آنها هم هر کدام به طرفی می‌دوند تا شاید آن را در داخل آب پیدا کنند. بعضی طناب و چنگک آورده، بعضی هم چوب و … هر چه تقلّا و تلاش می‌کنند به جایی نمی رسد. پس از کلّی جست و جو دستِ خالی به طرف تو می‌آیند. تو هم کنار عرشه کشتی می‌نشینی و در افکار مضطرب خودت فرو می‌روی. گاهی وقت‌ها هم افکار وحشتناکی به سراغت می‌آیند که هنگام نگرانی و اضطراب به سراغ هر کسی می‌آیند. به شدّت ناراحت و افسرده می‌شوی. همچنان در افکار خودت سیر می‌کنی. ناگهان نسیم ملایم امید در دلت می‌وزد. غم و افسردگی از وجودت بیرون می‌رود و چین‌های پیشانی ات محو می‌شوند. از جایت بر میخیزی و پیش دوستان خودت می‌روی. و در حالی که پنجه هایت را از خجالت در هم می‌فشاری می‌گویی: - رد کنید بیاید. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۲ و ۶۳. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۳ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... از جایت بر میخیزی و پیش دوستان خودت می‌روی. و در حالی که پنجه هایت را از خجالت در هم می‌فشاری می‌گویی: - رد کنید بیاید. - چه چیزی؟ - پول … پول قرضی. - برای چه می‌خواهی؟ ما که تو را تا قفقاز همراه خودمان می‌بریم. دیگر پول برای چه می‌خواهی؟ - من فقط تا ایران همراهتان هستم. از آنجا جدا می‌شوم و می‌خواهم بروم به دنبال کیسه پول و سوغاتی خودم. از تعجّب دهان همه باز می‌ماند. تا مدّتی مات و مبهوت به تو نگاه می‌کنند. یکی از حاجیها خودش را مقداری جمع و جور کرده و می‌گوید: - ببخشید! می‌خواهی دوباره برگردی مکّه و کیسه ات را …؟ - نخیر! دیگر به مکّه بر نمی گردم. - پس کجا می‌خواهی بروی؟ - بعداً متوجه می‌شوید. بعضی‌ها باور نمی کنند که می‌خواهی از آنها جدا بشوی. چند روزی می‌گذرد تا به ساحل ایران می‌رسید. تا پایت به ساحل می‌رسد ساک خودت را برداشته و با گرفتن پول قرضی از دوستانت خداحافظی می‌کنی. هر کدامشان از تو سؤالی می‌کنند: - حالا کجا می‌خواهی بروی؟ - عراق. - مگر تو پولت را در راه عربستان و دریا گم نکرده ای؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۳ و ۶۴. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۴ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... تا پایت به ساحل می‌رسد ساک خودت را برداشته و با گرفتن پول قرضی از دوستانت خداحافظی می‌کنی. هر کدامشان از تو سؤالی می‌کنند: - حالا کجا می‌خواهی بروی؟ - عراق. - مگر تو پولت را در راه عربستان و دریا گم نکرده ای؟ - چرا، ولی من می‌خواهم بروم آنجا کیسه پولم را بگیرم. - از چه کسی؟ - از آقا و مولای خودم. عدّه ای حرف تو را به شوخی می‌گیرند. بعضی از نگاه‌ها هم مقداری مشکوک و همراه با سوء ظن است. یکی از آنها خنده ای شیطانی می‌کند و می‌گوید: - راه باز است و جاده دراز! [۱] تو ناراحت می‌شوی امّا آن را به دل نمی گیری. از تک تک آنها خداحافظی کرده و راهی کشور عراق می‌شوی. خودت را به شهر نجف اشرف می‌رسانی و آداب و اذکار زیارت را به جا می‌آوری. سپس حلقه‌های ضریح را میچسبی و می‌گویی: - یا امیرالمؤمنین! من کیسه پولم را که به دریا افتاده است از شما می‌خواهم. بعد بقیه حاجات خودت را با آقا و مولای خودت در میان می‌گذاری. شب است و خستگی به تو هجوم آورده. پلک هایت که سنگین می‌شوند به خواب خوشی فرو می‌روی. در خواب حضرت را می‌بینی که می‌فرماید: - برو همیان [۲] خودت را از میرزای قمی بگیر! سحر از خواب بیدار شده و به نماز و عبادت مشغول می‌شوی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۴ و ۶۵. 📚[۱]: به معنی «حرف هایت مفت، کفش هایت جفت» می‌باشد. 📚[۲]: کیسه پول. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۵ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... در خواب حضرت را می‌بینی که می‌فرماید: - برو همیان [۱] خودت را از میرزای قمی بگیر! سحر از خواب بیدار شده و به نماز و عبادت مشغول می‌شوی. ذهنت هم که مدام مشغول است به میرزای قمی. هرچه که فکر می‌کنی او را نمی شناسی. همچنان برایت معمّا باقی می‌ماند تا دوباره به حرم می‌آیی. آداب حرم را به جا آورده و به حضرت علی علیه السلام عرض می‌کنی: - من میرزای قمی را نمی شناسم و کیسه‌ام را از شما می‌خواهم. شب دوم هم می‌خوابی و در عالم خواب امام علیه السلام را می‌بینی که می‌فرماید: - برو کیسه پولت را در شهر قم از میرزای قمی بگیر. از خواب پریده و در دل تاریکی به فکر فرو می‌روی. به یاد کیسه پول و سوغاتی خودت می‌افتی که در دریا فرو رفته اند. امواجی نه چندان تیره و تار به ذهن و فکرت نفوذ و رسوخ می‌کنند. بدنت کرخت و بی حال می‌شود که آن را رها کرده و روی زمین ولو می‌شوی. دوباره به خود می‌آیی و تلنگری به خود می‌زنی و با آیه قرآن روح نشاط و امید پیدا می‌کنی: « … وَ لَا تَاْیَْسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ ولَا یَاْیَْسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ»؛ « … از رحمت خدا ناامید مباشید که هرگز جز کافر هیچکس از رحمت خدا ناامید نیست» [۲] برای خداحافظی به حرم می‌آیی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۵ و ۶۶. 📚[۱]: کیسه پول 📚[۲]: سوره یوسف / آیه ۸۷. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۶ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... برای خداحافظی به حرم می‌آیی. نیمه‌های شب است و حرم خلوت. خود به خود اشک هایت جاری می‌شوند. فکر رفتن به قم و دیدار با میرزای قمی آرامش خاصّی به تو می‌دهد. بالاخره از عراق به ایران آمده و راهی شهر قم می‌شوی. خورشید در حال غروب است و کم کم اشعه‌های زرّین خودش را جمع می‌کند. تاریکی، در هزار توی شب میخزد و شهر در زیر خنکای شب نفس می‌کشد. شب را با زیارت در حرم حضرت معصومه علیها السلام می‌گذرانی. با استراحتی کوتاه صبح تازه ای را شروع می‌کنی. از چند تن آدرس او را سؤال می‌کنی. در میان آنها یکی پیدا می‌شود که آدرس منزل میرزا را به تو می‌دهد. بعد از ظهر است که کوچه و پس کوچه‌های قم را پشت سر می‌گذاری. به دَر چوبی و محقری می‌رسی که آن را میکوبی. آقایی جلوی در می‌آید و می‌گوید: - بفرما! با کی کار داری؟ - با آقا میرزای قمی کار داشتم. - حاج آقا هر روز در این ساعت بعد از ظهر استراحت می‌کند. - پس کِی می‌شود او را ببینم؟ - برو یک ساعت دیگر بیا. ناگهان از داخل خانه صدایی به گوش هر دوی تان می‌رسد: - من بیدارم. به او بگو نرود، همانجا باشد. - چشم آقا. خادم آقا خودش را به داخل منزل می‌رساند و میرزا به او می‌گوید: ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۶ الی ۶۸. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۷ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... خادم آقا خودش را به داخل منزل می‌رساند و میرزا به او می‌گوید: - این کیسه را به آن آقایی که جلو در آمده بده. - اطاعت حاج آقا! آن خادم هم کیسه را می‌گیرد و به جلو در می‌آورد. تا چشمت به آن می‌افتد از تعجب مات و مبهوت می‌شوی. از خوشحالی زبان تو بند می‌آید و به سختی می‌گویی: - خ … خیلی … مم … ممنون … آقا! کیسه را صحیح و سالم با تمام محتویاتش بر می‌داری و به حرم حضرت معصومه علیها السلام می‌آیی. بار دیگر زیارت کرده و راهی وطن خودت می‌شوی. بعد از چند روز به قفقاز می‌رسی. فامیل و دوستانت به دیدار تو می‌آیند و علت تأخیرت را سؤال می‌کنند. تو هم از ابتدای ماجرا که کیسه پول و سوغاتی هایت به دریا افتاده و تا انتهای ماجرا را که آنها را در قم از میرزا می‌گیری تعریف می‌کنی. همسرت که از همه با دقت و فراست بیشتری به حرف هایت گوش می‌دهد یک دفعه از جا بلند شده و روی پاهای خودش می‌ایستد. سپس رو به تو می‌کند و می‌گوید: - نه بابا! یعنی همین کیسه ای که همراه خودت آورده ای به داخل دریا می‌افتد و گم می‌شود؟ - بله همین کیسه و همیان. - چگونه کیسه در جدّه به آب افتاد و تو آن را در قم به دست آوردی؟ - رفتم حرم امام علی علیه السلام و به حضرت متوسّل شدم و ایشان راهنمایی‌ام کرد تا از میرزای قمی آن را بگیرم. - وقتی میرزا خواست کیسه را به تو بدهد نشانی اجناس داخل آن را از تو پرسید؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۸ و ۶۹. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۸ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... - وقتی میرزا خواست کیسه را به تو بدهد نشانی اجناس داخل آن را از تو پرسید؟ - نه، اصلاً سؤال نکرد. - نام تو را پرسید؟ - نه! بدون اینکه چیزی بپرسد کیسه را برایم فرستاد. - آخر چطور نامت را نپرسید؟ او از کجا می‌دانست چه کسی درِ خانه را زده و چه کار دارد؟ خجالت می‌کشی و نمی دانی به همسرت چه پاسخی بدهی. از نگاه کردن به چشم‌های او خودداری می‌کنی. سرت را پایین می‌اندازی و در کنجی می‌نشینی. بسیار ناراحت و متأسف می شوی. باز این همسرت است که سؤال می‌کند: - تو که این چنین کرامت عظیمی از آن مرد الهی دیدی به داخل خانه اش نرفتی تا او را ببینی و دستش را ببوسی؟ - نه! چونکه تا کیسه را دیدم هیجان زده شده و آن را گرفتم و آمدم. - تو می‌دانی چه چیزی را از دست داده ای ای مرد!؟ - چه چیزی؟ - سعادت دیدار انسان کامل و بنده مخصوص خدا را از دست دادی. چون فکرت به دنبال پول و سوغاتی‌های خودت بود آنها را به دست گرفتی و آوردی ولی … سرزنش‌های زنت باعث می‌شود که مقداری به خودت بیایی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۹ و ۷۰. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۹ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... سرزنش‌های زنت باعث می‌شود که مقداری به خودت بیایی. خوابت کمتر می‌شود و مدام در فکر هستی. یک آشوبی در دلت پیدا می‌شود که به دنبال آن تصمیم خودت را می‌گیری و عزمت را جزم کرده تا به قم برگردی. می‌خواهی تا زنده ای پیش میرزای قمی بمانی و خادمش بشوی. چون الان زمان غیبت است و اگر سعادت دیدار امام زمان علیه السلام برای تو مقدور نیست، ولی دسترسی به شبیه ترین مردم به امام معصوم صلی الله علیه وآله هست؛ زیرا فقیهان جامع الشرایط و در صدر آنها ولی فقیه حجت‌های امام زمان - عجل اللَّه فرجه- محسوب می‌شوند. امام زمان علیه السلام می‌فرماید: «و امّا در حوادثی که برایتان واقع می‌شود به راویان حدیث ما مراجعه کنید، همانا که ایشان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر ایشانم». [۱] قصد و تصمیم خودت را با همسرت در میان می‌گذاری. او هم مخالفتی نمی کند که هیچ، بلکه مشوّقت هم هست. باز ایام خداحافظی از فامیل و دوستان فرا می‌رسد. پا را از قفقاز بیرون گذاشته و راهی شهر قم می‌شوی. چند روزی در راهی تا به قم می‌رسی. یک راست به طرف خانه میرزا می‌روی. پس از خیابان اصلی چند تا کوچه و پس کوچه را پشت سر می‌گذاری. نزدیک خانه آقا که می‌رسی سیل جمعیت نظرت را جلب می‌کند. خوب که نظر می‌اندازی متوجه می‌شوی که جنازه ای بالای دست دارند می‌آورند. متوجّه می‌شوی که خود میرزای قمی است. جمعیت هم شیون کنان همراه جنازه راه می‌افتد و آه و ناله شان با شعارهای توحیدی و ولایی در می‌آمیزد: - لا اله الّا اللَّه … محمّد رسول اللَّه و علی ولیّ اللَّه … اشک بی محابا بر صورت‌ها جاری می‌شود. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۷۰ و ۷۱. 📚[۱]: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱، باب ۳۱، ح ۱۰. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۱۰ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... اشک بی محابا بر صورت‌ها جاری می‌شود. دردی که بر سینه یاران و مردم قم سنگینی می‌کند، کسی را رخصت انجام کاری نمی دهد. حوزه و بازار تعطیل شده است و به تشییع جنازه آمده اند. هیچ کس نمی تواند خودش را کنترل کند. ضربه بزرگ فقدان میرزا آنچنان سنگین و کاری است که تمام شهر را ماتم می‌گیرد. همراه سیل تشییع کنندگان به قبرستان شیخان قم می‌آیی. شمع وجودت آرام آرام می‌سوزد و همراه با اشک بر صورتت می‌ریزد. سینه می‌زنی و نوحه خوانی می‌کنی. مدام هم بر سرت می‌زنی که چرا زودتر خودت را به میرزا نرساندی تا افتخار خادمی اش را داشته باشی. بعد از خاک سپاری میرزا در مراسم ختم او شرکت می‌کنی. دسته دسته مردم برای بزرگداشت آن عالم می‌آیند و فاتحه می‌خوانند. بیشتر از همه طلبه‌ها هستند که همچون فرزندان یتیم شده گریه می‌کنند. تو هم مدام در فکر هستی که چگونه می‌توانی افتخار خادمی میرزا را پیدا کنی. حال میرزا دفن شده است، ولی روح او که شاهد و ناظر است. پیشنهادی برای این کار داری. آن را با چند تن از علما و بزرگان قم در میان می‌گذاری. آنها هم آن را بلامانع می‌بینند. امشبی را می‌خواهی استراحت کنی تا از فردا مشغول خادمی میرزا بشوی. پرده سیاه شب بر چشمان تو می‌نشیند و به خواب عمیقی فرو می‌روی. صبح زود بیدار شده و به نماز و عبادت مشغول می‌شوی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۷۱ الی ۷۳. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۱۱ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... صبح زود بیدار شده و به نماز و عبادت مشغول می‌شوی. صبحانه را خورده و نخورده راه می‌افتی و به طرف قبرستان شیخان می‌آیی. خودت را به قبر میرزا می‌رسانی و مشغول خدمت می‌شوی. از امروز خادم مقبره آن جناب هستی! بعضی وقت‌ها فرصت می‌کنی تا به جمکران بروی. می‌خواهی در کنار خدمت به میرزا از امام و مقتدای او هم کسب فیض کنی. درست است که سواد زیادی نداری امّا همین قدر می‌دانی که پیروان واقعی امام زمان علیه السلام می‌توانند به درجه‌هایی از ولایت و پیشوایی دست پیدا کنند. [۱] امشب هم عازم جمکران می‌شوی. آداب آنجا را با ادب به جا می‌آوری و از اینکه شناختت نسبت به امام کم است متأثر می‌شوی. جوانی را می‌بینی که از برآورده نشدن حاجتش به امام زمانش با صدای بلند گلایه می‌کند. از او می‌خواهی که به آمدنش به مسجد مداومت دهد. چند ماهی می‌گذرد که دوباره آن جوان را می‌بینی. او با اوقات تلخی و قیافه درمانده به تو می‌گوید: - باز به مسجد جمکران رفتم و نتیجه نگرفتم. من که امام را نمی بینم چطور حاجتم را از او بگیرم؟ - مردم به سر قبر مرحوم میرزای قمی می‌روند و با خواندن فاتحه و سوره یس حاجت خودشان را می‌گیرند. حالا به مسجد مقدّس جمکران که پایگاه امام زمان علیه السلام است آمده و نمی توانی حاجت خودت را بگیری؟ او هم خجالت می‌کشد و چیزی نمی گوید. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۷۳ و ۷۴. 📚[۱]: سوره قصص / آیه ۵. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۱۲ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... به تو می‌گوید: - باز به مسجد جمکران رفتم و نتیجه نگرفتم. من که امام را نمی بینم چطور حاجتم را از او بگیرم؟ - مردم به سر قبر مرحوم میرزای قمی می‌روند و با خواندن فاتحه و سوره یس حاجت خودشان را می‌گیرند. حالا به مسجد مقدّس جمکران که پایگاه امام زمان علیه السلام است آمده و نمی توانی حاجت خودت را بگیری؟ او هم خجالت می‌کشد و چیزی نمی گوید. به خوبی احساس می‌کنی که بعضی‌ها پشت به نور و روشنایی ایستاده اند. خورشید هر لحظه می‌درخشد و پرتو دل انگیزش را برای همه میپراکند و خود انسان‌ها هستند که عرصه را بر خود تیره و تار می‌کنند. برای بار سوم که آن جوان را می‌بینی با خوشحالی پیش تو می‌آید و می‌گوید: - چهل شب به مسجد مقدّس جمکران رفتم و با اخلاص اعمال را انجام دادم و حاجتم را از آقا امام زمان علیه السلام گرفتم. - مگر نمی دانی که امام آنقدر پیروانش را دوست دارد که خودش می‌فرماید: «اگر دعا کنید برای دعایتان آمین می‌گویم و چنانچه دعا نکنید من برایتان دعا می‌کنم. برای لغزش هایتان استغفار می‌کنم و حتی بوی شما را دوست دارم». [۱] جوان هم پشت سر هم مژه زده و چشمانش برق می‌زند. از او آواز کوتاهی به گوش می‌رسد که همراه با تلخی اشکی سوزان است. در تاریکی و روشنایی محوطه جمکران شروع به قدم زدن می‌کند. دیگر زائران هم زمزمه ای مبهم و نجیب سر می‌دهند. چشم خیلی‌ها بارانی شده است. اشعار جان سوزی هم از یکی از زائران به گوش می‌رسد: 🍃خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد 🍃غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد 🍃آنقدر از کردگار خویشتن امیدوارم 🍃که شفابخش دل امیدواران خواهد آمد 🍃بوی پیراهن رسید و زین بشارت گشت معلوم 🍃یوسف گم گشته سوی پیر کنعان خواهد آمد 🍃دردمندان، مستمندان، بی پناهان را بگویید 🍃مصلح عالم، پناه بی پناهان خواهد آمد 🍃تلخی هجران شود شیرین به روز وصل جانان 🍃صبح صادق از پی شام غریبان خواهد آمد 📖 برگرفته از کتاب «آفتاب ولایت» آیت اللَّه مصباح 📖 و «داستان‌های شگفت انگیزی از مسجد مقدّس جمکران» 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۷۴ الی ۷۶. 📚[۱]: آیت اللَّه مصباح یزدی، آفتاب ولایت، ص ۱۵۱. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖