#آیات_نور
#حزب صد و بیستم
پیامهای آیه فوق ⇧⇩:
1- پيروزى در سايه نصرت الهى است.
2- نابودى سران كفر و شرك، زمينه براى ورود مردم به توحيد و يكتاپرستى است.
3- مسلمانان وظيفه دارند در حدّ توان و امكان خود تلاش كنند تا زمينه ورود ديگران به اسلام فراهم شود.
4- اگر موانع برطرف شود، مردم گروه گروه ايمان مىآورند.
5- تا قبل از فتح مكه مردم يكى يكى مسلمان مىشدند، ولى بعد از فتح مكه، گروه گروه.
6- فتح و پيروزى شما را مغرور نسازد كه هرچه هست از خداست.
7- تنزيه خداوند از عيب و نقص و ظلم، بايد همراه با سپاس از نعمتها و ستايش او باشد.
8- سپاس و ستايش و تسبيح خداوند، مقدمه استغفار و آمرزشطلبى است.
9- صالحان كه به قدرت مىرسند به جاى غرور و غفلت، جان و روح خود را با ياد خدا معطر مىكنند.
10- خداوند منزّه است از اينكه ياران دينش را تنها بگذارد.
11- هر كس، حتى پيامبر، هر قدر هم تسبيح و تحميد كند، در پايان آن استغفار كند.
12- توبه پذيرى سنت خداوند است.
#استاد_قرائتی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
●➼┅═❧═┅┅───┄
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_جایگاه_حاجات_حجت_الاسلام.mp3
زمان:
حجم:
3.44M
#امام_رضایی_ام💖
دست مرا برای گدایی نوشته اند؛
رزق مرا امام رضایی نوشته اند..
🔸شاعر: علیاکبر لطیفیان
#السلام_علیک_یا_امام_الرئوف_علیهالسلام
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
✲🕊✲🕊✲🕊✲🕊✲
#سلام_امام_زمانم❤️
آقا ببخش آنچه که کردم تو را شکست
جز دردسر چه سود شَوَم حال یار تو
دستم بگیر زندگیام رو به راه کن
من آرزوم همین است شَوَم مهزیار تو
✍ مصطفی نصری
تعجیل در فرج #پنج صلوات🌹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 647) قسمت ۱۲
🌷 آن آشنا آمد 🌷
☘ ... کاظم خود را به من نزدیک تر کرد و به آهستگی گفت:
میرزا! این همه جمعیّت در این شهر زندگی میکنند؟!
دوباره نگاهم افتاد به مردمانی که دو طرف جاده مانده بودند، تعدادشان خیلی زیاد بود در جواب کاظم گفتم:
گمان نمی کنم؛ اینها که ظاهراً شبیه قبیله بنی طرف نیستند و بیشتر به بادیه نشینان اطراف حلّه شباهت دارند.
ناگهان عدّه ای با دیدن سیّد مهدی به طرف ما آمدند آنها از شیعیان حلّه بودند و بعضی هایشان به منزل سیّد مهدی رفت و آمد داشتند. یکی از آن جماعت که از دیگران مسن تر بود، سلام کرد و با ناراحتی گفت:
آقا به داد ما برسید. الآن چند روز است که در این محل آواره ایم.
سیّد نگاهی به جمعیّت انداخت. چند بار سرش را تکان داد و در جواب پیرمرد گفت:
آرام باشید، ان شاء اللَّه مشکل شما آسان میشود.
جمعیّت دعایش نمودند و راه را برای عبورش باز کردند. هنوز چند قدمی نرفته بودیم که عدّه ای از مردم نجف راه را بر ما بستند. سیّد آنها را هم مثل مردمان حلّه به آرامش دعوت کرد. سپس از اسب پیاده شد و به سوی خانه ای که متعلق به مردی عرب بود، حرکت کرد و در حال وارد شدن به آن خانه بود که مرا به نام فرا خواند. فوراً از اسب پیاده شدم و خدمت ایشان رسیدم. فرمودند:
میرزا! تحقیق کن ببین چرا زوّار ناراحتند و در این شهر اجتماع کرده اند؟ و سپس وارد آن منزل شدند. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: آن آشنا آمد - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: مسلم پور وهاب
ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران
📝 آن آشنا آمد - صفحه ۲۹ الی ۳۱.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
#آن_آشنا_آمد
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#مسلم_پور_وهاب
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران