👆کلیپ تصویری...🖥 مستند تخریب بارگاه ائمه بقیع علیهم‌السّلام به دست وهابیون سعودی هشتم شوال سالروز تخریت مزار ائمه بقیع علیهم‌السّلام توسط وهابیون لعنت الله علیه

🌼السّلام علیک یا بقیةالله فی ارضه🌼 💠يا صاحب الزمان(عج)💠 🍃ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت 🍃دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت  🍃مانند مُرده‌ای متحرک شدم، بیا 🍃بی تو تمام زندگی‌ام در عدم گذشت 🍃می‌خواستم که وقف تو باشم تمام عمر 🍃دنیا خلاف آن چه که می‌خواستم گذشت 🍃دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده‌ام 🍃از راه حلق تشنه ی من، مثل سَم گذشت 🍃بعد از تو هیچ رنگ تغزّل ندیده ایم 🍃از خیر شعر گفتن، حتّی قلم گذشت 🍃تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم 🍃یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت 🍃مولا شمار درد دلم بی نهایت است 🍃تعداد درد من به خدا از رقم گذشت 🍃حالا برای لحظه ای آرام می شوم 🍃ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّک الْفَرَج💠 🌷🌤بـوی ظـهـور🌤🌷

🌼السّلام علیک یا بقیةالله فی ارضه🌼 🍃شب جمعه شده مولا، بگو جانا کجا هستی؟ 🍂منم غرقِ فراق و درد، بگو مولا کجا هستی؟ 🍃همیشه یاد تو باشم، کجا را بنگرم مولا 🍂دعای ندبه می خوانم، گل زهرا کجا هستی؟ 🍃شب تنهایی هجران، به گوشه قلب مأیوسم 🍂تو از امید می گویی، بگو آقا کجا هستی؟ 🍃شب بی داد غیبت را، نباشد مطلعی مولا 🍂چه مهجورم چه غمگینم، امیر ما کجا هستی؟ 🍃یکی درد و یکی درمان، یکی وصل و یکی هجران 🍂پسندم میل مولا را، گل طاها کجا هستی؟ 🍃من از بهر دل زارم ، دوای درد می خواهم 🍂دعای وصل می خوانم، عزیز ما کجا هستی؟ 🍃ز تنهایی دلم خون شد، خدا را محرم رازی 🍂بده توفیق پروازم، بگو جانا کجا هستی؟ ✍ حسین مظاهری کلهرودی 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠 🌷🌤بـوی ظـهـور🌤🌷

🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💐موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌻(داستان 433) قسمت 1 📝 عـریـضـه 📝 🌿 اوقاتش خیلی تلخ بود. همان طور که می‌رفت، سرش را پایین انداخته بود و میل ملاقات و سخن گفتن با هیچ کس را نداشت. ناگهان صدایی بسیار گرم و محبت آمیزی از پشت سر خود شنید: «سلام علیکم، سید محمّد چه مشکلی داری؟» اما او به قدری افسرده خاطر و کامش تلخ بود که حتی سر خود را نیز بلند نکرد تا ببینید آن صدای گرم و صمیمانه از چه کسی است، فقط به حداقل لازم پاسخ سلامش را داد و همچنان که سرش پایین و غرق در افکار و ناراحتی خود بود، به راهش ادامه داد. غم و غصه و ناراحتی سید محمّد تازه نبود. از وقتی یادش می‌آمد، باران اندوه و سختی همیشه بر او باریده بود. فقر و تنگدستی اصلی‌ترین مشکلش بود که او را در نهایت پریشانی و ناراحتی قرار می‌داد و چه بسیار از مواقع که برای رفع گرسنگی خود نیز چیزی نداشت. به علاوه، شرایط اجتماعی نیز بر او بسیار فشار می‌آورد. اهل جبل عامل لبنان بود. مأموران دولتی به بهانه‌های مختلف او را مورد اذیت و آزار قرار می‌دادند. قریه‌ای که در آن می‌زیست جشیت نام داشت. فشار شرایط اجتماعی و مأموران دولتی آنقدر بر او زیاد شد که تصمیم گرفت حتی دست از خانه و دیار خود بردارد و فرار کند! این کار، گر چه برای او بسیار سخت بود، اما سرانجام تصمیم خود را عملی کرد و نگران و هراسان شهر و دیار خود را ترک کرد. روزی که می‌خواست خارج شود حتی به قدر سیر کردن شکم خود نیز غذا نداشت، از طرفی، مناعت نفس و کرامت ایمان و تقوی او نیز اجازه نمی‌داد هرگز دست نیاز به سوی کسی دراز کند. گاهی که شدت فقر و فاقه او را بسیار می‌آزرد، تا می‌خواست لب به شکایت باز کند و با خدای خود سخن بگوید، فوراً یاد نعمت‌های معنوی و روحی خود می‌افتاد و با شرم و حیا سر خود را پایین می‌انداخت و زبان به استغفار می‌گشود. آری، گر چه فقر و نیازمندی فشار زیادی بر او می‌آورد، اما ایمان و تقوی و اعتماد نسبت به خداوندی، در دلش موج می‌زد. ... (ادامه دارد) ... 📚: ملاقات جوانان با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف، ص ۸۷ الی ۹۶؛ برگرفته از کتاب: سوار در برف. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi