eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
164 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌠(داستان 434) قسمت 1 🌷توسل کریم اصغری به حضرت و نجات از خطر مرگ🌷 🌄 دو داستان جالب از برادر عزیز و بزرگوارم جناب آقای جعفر ابراهیمی در صفحهٔ ۶۹ همین کتاب ذکر شده و اینک داستان سومی است که ایشان در اختیار نویسنده قرار دادند: پس از تقدیم عرض سلام، خواستم داستان آقای کریم اصغری ساکن یکی از روستاهای اصفهان (ورزنه) را که توفیق پیدا کرده است جمال دلربای مهدی فاطمه حضرت بقیةالله‌الاعظم روحی و ارواح‌العالمین له‌الفداء را زیارت کند، خدمت حضرتعالی به عرض برسانم. البته کراراً داستان را از دیگران شنیده بودم، ولی مایل بودم از زبان خود ایشان بشنوم تا اینکه اخیراً (سال ۱۳۷۲) با ایشان ملاقاتی که داشتم قضیه را بدین قرار تعریف کرد: در حدود چهل سال پیش، به خاطر کمبود مواد سوختی برای زمستان مجبور بودیم از روستا به اطراف، که همه بیابان بود، برویم و مواد سوختی هیزم را فراهم کنیم تا اینکه روزی به دستور مادرمان، من و برادرم به طرف بیابان عازم شدیم و فاصلهٔ زیادی را می‌بایست می‌رفتیم. صبح زود حرکت کردیم، دو نفری رفتیم و هیزم‌ها را جمع‌آوری کرده و بعد از ظهر به طرف روستا حرکت کردیم. در آن بیابان و گرمای شدید، با برادرم می‌رفتیم و برمی‌گشتیم؛ ولی برادرم جلوتر از من در حال حرکت بود. یکی، دو ساعت که به راه خودمان ادامه دادیم، کم‌کم من عقب ماندم و برادرم از من فاصله گرفت تا اینکه خیلی از همدیگر دور شدیم و مرا صدا می‌زد که: بیا! من به جهت تشنگی شدید و گرما، دیگر حال نداشتم و کوزه‌ای که همراه داشتم، کم‌کم آبش هم تمام شد و در اثر ضعف و تشنگی، دیگر نتوانستم قدم از قدم بردارم. کنار جاده نشستم تا حالی پیدا کنم و باز به راه خودم ادامه بدهم، ولی دیدم نمی‌توانم برخیزم و حال اینکه برادرم را صدا بزنم، نداشتم، ولی دائم می‌گفتم: «یا صاحب الزمان!» و این جمله را تکرار می‌کردم و در کنار جاده دراز کشیدم و خودم را آمادهٔ مرگ کردم. یک مرتبه متوجه شدم، صدای پایی می‌آید، و دیدم بالای سرم یک آقای سیّد معمم، شالی سبز به گردن، صورت گندمگون و بسیار زیبا که چنین زیبایی را در عمرم ندیده بودم و مثل اینکه تازه سر و ریش خود را اصلاح کرده، مرا به نام صدا زد و به من فرمود: «کریم! تو را چه می‌شود؟» من که نتوانستم جواب بدهم، ولی به من گفت: «کریم! کوزه‌ات را بده به من تا در آن آب بریزم.» ... (ادامه دارد) ... 📚: ملاقات جوانان با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف، ص ۹۷ الی ۱۰۰؛ برگرفته از کتاب: شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السّلام، ج ۲. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
🌼السّلام علیک یا بقیةالله فی ارضه🌼 🕯ای دادخواه عترت و قرآن بیا بیا 🕯وی زخم دین به تیغ تو درمان بیا بیا 🕯از زخم هر شهید ندا می‌شود بلند 🕯کای التیام زخم شهیدان! بیا بیا 🕯تا چند شیعه نالهٔ «یابن‌الحسن» زند؟ 🕯ای شیعه را پناه و نگهبان بیا بیا 🕯تا کی سر حسین به دروازه‌های شام 🕯بر نی کند تلاوت قرآن؟ بیا بیا 🕯تا کی گُلان سوختهٔ وحی، پای‌شان 🕯خونین بُوَد ز خار مغیلان؟ بیا بیا 🕯تا کی میان مقتل خون دست و پا زند 🕯جدّت، حسین با لب عطشان، بیا بیا 🕯تا کی مهار ناقهٔ زینب به دست شمر 🕯با اشک چشم و موی پریشان؟ بیا بیا 🕯تا کی ز سوز سوختن خیمه‌هایتان 🕯در قلب شیعه آتش سوزان؟ بیا بیا 🕯تا کی به خاک دامن گودال قتلگاه 🕯جسم حسین، زخمی و عریان؟ بیا بیا 🕯درمان درد عترت و قرآن ظهور توست 🕯داروی زخم‌های فراوان! بیا بیا 🕯«میثم» که هست مرثیه‌خوان در غم حسین 🕯خواند تو را به دیدۀ گریان: بیا! بیا! 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠 🌷🌦بـوی ظـهـور🌦🌷
🌦امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ذخیره امامت🌦 ☀امام زمان (عج)، انتظار و رسالت منتظران در اندیشه امام خمینی رحمه‌الله‌علیه☀ 🔹 قسمت 20 🔸 فصل اول ✨📖✨ *قـرآن تـام* 🌺 به عقیده امام رحمه‌الله حاملان واقعی قرآن و دست یافتگان به حقایق و لطایف کلام وحی ائمه علیهم‌السّلام هستند و این بزرگواران با تمام وجود تحقق بخش آیات طیبات الهی هستند. در این باره می‌فرماید: 💫« حَملهٔ قرآن کسی است که باطن ذاتش تمام حقیقت کلام جامع الهی است و خود، قرآن جامع و فرقان قاطع است مثل علی‌بن ابیطالب علیه‌السّلام، و معصومین از ولد طاهرینش علیهم‌السّلام که سراپا تحقق به آیات طیبات الهیه هستند و آن‌ها آیات الله عظمی و قرآن تام و تمام هستند.»(1) 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لولیک الفرج💠 (ادامه دارد) ... ➖〰➖〰➖〰➖ 📚: امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ذخیره امامت؛ امام زمان (عج)، انتظار و رسالت منتظران در اندیشه امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، ص ۳۵. 📚:1- چهل حدیث، ص ۴۹۸. نک: ارشاد شیخ مفید، ص۳۴۴. 🌹💫بوی ظهور💫🌹 https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 @booye_zohoor_resane_zohoor @resane_zohoor
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 434) قسمت 2 🌷توسل کریم اصغری به حضرت و نجات از خطر مرگ🌷 🌼 ... مرا به نام صدا زد و به من فرمود: «کریم! تو را چه می‌شود؟» من که نتوانستم جواب بدهم، ولی به من گفت: «کریم! کوزه‌ات را بده به من تا در آن آب بریزم.» کوزه را در کنارم گذاشته بودم، دیدم برداشت و آبش کرد. گفت: «بخور!» خوردم، آب آنقدر سرد بود مثل اینکه برف آب شده است و شیرین. یک مرتبه چشمم باز شد به او گفتم: «این آب را از ده آورده‌ای؟» دیدم تبسمی کرد و دوباره فرمود: «کوزه را بده تا باز هم آبش کنم.» چون دفعهٔ اول که کوزه را آب کرد، همه را خوردم. چه آب گوارایی! کریم می‌گوید کوزه را دادم و باز از کوزه‌ای که خودش داشت آبش کرد و به من فرمود: «کریم! بلند شو که برادرت منتظرت هست!» یک وقت بلند شدم، بدنم جان گرفت و حرکت کردم، ولی خیلی از آن بزرگوار تشکر کردم تا مرا روانه کرد، دیدم با اینکه اول خیلی از برادرم فاصله گرفته بودم، الان سی یا چهل قدمی برادرم هستم، وقتی نگاه کردم ببینم این سیّد چه کسی بود، اصلاً کسی را ندیدم. به این طرف و آن طرف نگاه می‌کردم که سیّد را ببینم کی بود و کجا رفت؟ گریه‌ام گرفت. دیدم برادرم به من می‌گوید: «چته؟ تشنه‌ات هست؟» گفتم: «نه!» و قضیه را به برادرم گفتم. برادرم دستی به سرم کشید و گفت: «این آقا حتماً امام زمان علیه‌السّلام بوده، چرا از او حاجت نخواستی؟» گفتم: «نفهمیدم!» به هر حال تأسف خوردم و تا به روستا رسیدیم فقط کارمان شده بود گریه، وقتی به روستا رسیدیم قضیه را برای عالم آن زمان که نقل کردیم، آن عالم فرمود: «آن سیّد، یا جناب خضر یا آقا امام زمان علیه‌السّلام بوده است.» این داستان شخصی به نام کریم اصغری از روستای ورزنه اصفهان بود که فعلاً این شخص در حال حیات می‌باشد که این حقیر از خود او این داستان را شنیدم و محضر استاد عزیزم تقدیم نمودم. امید است همهٔ ما از یاران آقا امام زمان علیه‌السّلام بوده باشیم که آرزو داریم جمال نورانی آقا امام زمان علیه‌السّلام را زیارت کنیم. ان‌شاءالله. 🌹«اللهم عجل لولیک الفرج»🌹 🌦 روز و شب منتظرم تا که ز دلبر خبری آید 🌦 دلبرم از پس این پردهٔ غیبت به در آید 🌦 خلق گویند تو مخور غصه و لکن 🌦 تا که از یوسف گمگشتهٔ زهرا خبر آید 🌦 همچون یعقوب نشینم سر راهش من محزون 🌦 ترسم آخر که به وصلش نرسم عمر سر آید ✍🏻 ارادتمند شما جعفر ابراهیمی اصفهانی 🗓 اول ذیقعده الحرام ۱۴۱۳ هجری قمری التماس دعا 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚: ملاقات جوانان با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف، ص ۹۷ الی ۱۰۰؛ برگرفته از کتاب: شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السّلام، ج ۲. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi