eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
164 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌏موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 371) قسمت 1 🔮تشرّف سیّد محمّد هندی🔮 🌷 عالم عامل سیّد محمّد هندی فرمود: روایتی را به این مضمون دیدم که، اگر می‌خواهی شب قدر را بشناسی، هر شب از شب‌های ماه رمضان صد مرتبه سوره مبارکه «دخان» (حم دخان) را بخوان. من هم این کار را شروع کردم و به طوری روان شدم که شب بیست و سوم از حفظ می‌خواندم. آن شب بعد از افطار به حرم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام مشرف شدم اما جایی پیدا نکردم که در آنجا بنشینم و چون در طرف پیش رو، پشت به قبله و زیر چهل چراغ به خاطر زیادی جمعیت در آن شب جایی نبود، رو به قبر منوّر کردم و چهار زانو نشستم و مشغول خواندن سورهٔ دخان شدم. در این بین، مرد عربی را دیدم که کنار من و مثل من نشسته است ایشان قامتی میانه، رنگی گندمگون، چشم‌ها و بینی و رخسار نیکویی داشت و نهایت مهابت را مانند شیوخ و بزرگان عرب دارا بود جز این که جوان بود و به خاطر ندارم آیا محاسن مختصری هم داشت یا نه؛ ولی احتمال می‌دهم داشت. با خود می‌گفتم: چه شده که این عرب بدوی به اینجا آمده و نشسته است! چون این شکل نشستن مانند عجم‌هاست، و امشب چه حاجتی دارد؟ آیا از شیوخ و بزرگان «خزاعل» (دسته‌ای از اعراب) است که کلیددار یا غیر او دعوتش کرده‌اند و من مطلع نشده‌ام؟ بعد از آن با خود گفتم: نکند ایشان حضرت بقیه ‌اللّه علیه‌السّلام باشند. ... (ادامه دارد) ... گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌏موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 371) قسمت 1 🔮تشرّف سیّد محمّد هندی🔮 🌷 عالم عامل سیّد محمّد هندی فرمود: روایتی را به این مضمون دیدم که، اگر می‌خواهی شب قدر را بشناسی، هر شب از شب‌های ماه رمضان صد مرتبه سوره مبارکه «دخان» (حم دخان) را بخوان. من هم این کار را شروع کردم و به طوری روان شدم که شب بیست و سوم از حفظ می‌خواندم. آن شب بعد از افطار به حرم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام مشرف شدم اما جایی پیدا نکردم که در آنجا بنشینم و چون در طرف پیش رو، پشت به قبله و زیر چهل چراغ به خاطر زیادی جمعیت در آن شب جایی نبود، رو به قبر منوّر کردم و چهار زانو نشستم و مشغول خواندن سورهٔ دخان شدم. در این بین، مرد عربی را دیدم که کنار من و مثل من نشسته است ایشان قامتی میانه، رنگی گندمگون، چشم‌ها و بینی و رخسار نیکویی داشت و نهایت مهابت را مانند شیوخ و بزرگان عرب دارا بود جز این که جوان بود و به خاطر ندارم آیا محاسن مختصری هم داشت یا نه؛ ولی احتمال می‌دهم داشت. با خود می‌گفتم: چه شده که این عرب بدوی به اینجا آمده و نشسته است! چون این شکل نشستن مانند عجم‌هاست، و امشب چه حاجتی دارد؟ آیا از شیوخ و بزرگان «خزاعل» (دسته‌ای از اعراب) است که کلیددار یا غیر او دعوتش کرده‌اند و من مطلع نشده‌ام؟ بعد از آن با خود گفتم: نکند ایشان حضرت بقیه ‌اللّه علیه‌السّلام باشند. ... (ادامه دارد) ... گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
✨✨🌴🔹 یا علی🔹🌴✨✨ تا که ملعون ضربتی زد جام خون سر را گرفت سرخی خون علی دامان منبر را گرفت🌴 گفت ای فرزند ملجم دیرکردی قبل تو در میان کوچه قنفذ جان حیدر را گرفت... 🌴🔹بوی ظهور🔹🌴
🌴◼🌴◼🌴◼🌴 نخلستانهای کوفه زانوی غم در بغل بگیرید❗ صدای مناجات مولا را مگر در خواب خوش دیگر ببینید..........❗ 🌴🌴🌴🌴🌴🌴 ◼🌴بوی ظهور🌴⬛️
🌹◼یا صاحب الزمان◼🌹 دلتنگ روی ماه تو هستیم، ماه ما چشمان خیس وقت سحرها گواه ما 🌾◼🌾 در زیرِ نور ماه، کجا خیمه میزنی تنها پناه عالمیان، تکیه گاه ما 🌾◼🌾 دلخوش به روضه های علییم تا مگر بر روی دلربای تو افتد نگاه ما 🌾◼🌾 🍃 اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج🍃 🌾◼بوی ظهور◼🌾