eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
164 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
یادگار امام مجتبی(علیه‌السلام)؛ حضرتِ 🏴 رفت بی صبرانه و ناگاه، کنج قتلگاه شد رصد با چشم ِ صد گمراه، کنج قتلگاه تا که فهمیدند نور چشم های مجتبی ست(ع) تا شدند از کُنیه اش آگاه کنج قتلگاه- -زیر لب گفتند این لقمه خوراکِ حرمله ست(لع) آمده یک طُعمۂ دلخواه کنج قتلگاه بد عطش دارد! گمانم رفت سیرابش کند با سه شعبه! تا رسید از راه کنج قتلگاه کرد اصابت نیزه ها بر نوجوانیِ تنش می کشید از عمقِ جانش آه، کنج قتلگاه ضربۂ شمشیر را محض ِ عمو، با جان خرید دستش از آرنج شد کوتاه کنج قتلگاه جایِ بابایش حسن(ع) محکم در آغوشش گرفت گریه کرد و گفت «وا أمّاه» کنج قتلگاه تیرها از راهِ کتفش قصدِ قلبش داشتند دست و پا میزد عجب جانکاه کنج قتلگاه بوسه زد یکریز غرقِ خون عمو بر صورتش شد نفس هایش کم و کوتاه کنج قتلگاه در مدارِ کینۂ جنگ جمل بر خاک ریخت... خونِ ثارالله(ع) و عبدالله(ع) کنج قتلگاه! ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند باید عبداللّهی احساس خود ابراز کند کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند قدرت فاطمی اش بُرده به بابا حسنش ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 خبر آمدنش را همه جا پخش کنید می رسد لحظه میعاد، منتقم می رسد و روز حتماً می شود دلشاد به امید خدا ❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
روز پنجم 1. دعوت ابن زیاد از شیث ربعی فرمانده پیادگان عمر سعد ملعون برای جنگ با امام حسین علیه السلام. 2. اعزام سپاه ابن زیاد برای جلوگیری از حرکت مردم کوفه برای یاری امام حسین علیه السلام. 3. آغاز سریه عبدالله بن اُنیس در سال ششم قمری. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
AUD-20220801-WA0014.
زمان: حجم: 10.98M
۵ 🏴 ▪️کربلا ماجرای نخواستن امام در سال ۶۱ هجری نیست! 🔥کربلا ماجرای نخواستن امام در تمام تاریخ است! - آیا شما به امام نیاز دارید؟ - آیا این نیاز را، شبیه به گرسنگی، تشنگی، نیاز به دوست داشته شدن، نیاز به .... - در درون خودتان حس می‌کنید؟ - آیا این نیاز در انتخابهای شما، منشاء اثر هست؟ 💥همه نمی‌توانند به امام برسند! ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
⇦ ابراهیم بن علی بن ابی ‌طالب ابراهیم بن علی بن ابی‌طالب از فرزندان علی علیه‌السلام هست. مادرش «امّ‌ ولد» بود. ابراهیم در کربلا به دست زید بن دفاف به شهادت رسید، جابر بن عبدالله انصاری بر وى نماز گزارد و قبر او در مقبره شهدای کربلا است. ○انصار الحسین علیه‌السلام، ص۱۳۷. ● لباب الانساب، ج۱، ص۸۷. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
❧ بردباری در جای جای حماسه عاشورا شکیبایی در رفتارها و گفتارهای حماسه آفرینان عاشورا به چشم می خورد. امام حسین علیه السلام وقتی از مکه عازم عراق می شدند در ضمن خطبه ای فرمودند: «رضای الهی رضایت ما اهل بیت است. بر امتحان ها و ... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 690) 🌼 فریادرس بیابان‌ها 🌼 ☘ شخصی به نام آقا سید رضا دزفولی از مردم مورد اعتماد نجف چنین نقل می‌کند که سالی به زیارت کربلای معلّی مشرّف شدیم. در آن سال از قافله، برای خودم یک الاغ و برای خانواده‌ام یک قاطر کرایه کردم و ایشان را بر آن سوار نمودم. چون قافله به میانه راه رسید، به پشت سر خود نظری افکندم و خانواده خود را ندیدم. به قافله سالار گفتم که خانوادام را نمی بینم. او مسافت زیادی را در جستجوی ایشان به عقب برگشت و چون آن‌ها را نیافت، گفت: احتمالاً همراه کاروان دیگری که قبل از ما حرکت کرده، رفته اند. بسیار مضطرب شدم، لیکن با سخن شتردار خود را تسلّی می‌دادم. با نگرانی وارد کربلا شدم و به سمت منزلی که همیشه در آن اقامت داشتیم، حرکت کردم. در را کوبیدم و همسرم در را گشود. چون او را دیدم، از او سؤال کردم که شما در کجا از قافله جدا شدید و کی رسیدید؟ گفت: در بین راه، مقداری غذا را از ظرف مسی برای بچّه‌ها بیرون آوردم. از صدای به هم خوردن در ظرف، قاطر رم کرد و گریخت. هرچه بیشتر می‌رفت، صدای به هم خوردن در، بیشتر می‌شد و قاطر بیشتر رم کرده می‌دوید. ما نیز هرچه فریاد زدیم در هیاهوی قافله کسی نشنید. به هر حال قاطر مدّتی دوید و ما از ترس افتادن و کشته شدن یا صدمه دیدن به امام عصر علیه السلام پناهنده شدیم و فریاد یا صاحب الزمانمان بلند شد. ناگهان شخصی نورانی در شکل و شمایل اعراب با جلال و جبروت نمایان شد و فرمود: نترس! نترس! و چون این کلمه را گفت قاطر ایستاد و گامی برنداشت. پس به نزدیک ما آمد و فرمود: آیا به کربلا می‌روید؟ عرض کردم: بله. افسار قاطر را در دست گرفت و ما را از بیراهه برد. در بین راه پرسیدم: شما کیستید؟ فرمود: من کسی هستم که برای فریادرسی درماندگان در این بیابان تعیین شده ام. همسرم اضافه کرد: اکنون حدود یک ساعت و نیم است که رسیده ایم و در کمال آرامش، چای نیز صرف کرده ایم. 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان سیزدهم - فریادرس بیابان‌ها - ص ۵۰ و ۵۱. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖