eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
167 دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
115 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴🕯السّلام علیک یا بقیةالله فی ارضه🕯🏴 گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است دیدم شروع محشر کبرای دیگر است گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه تاریک‌تر ز عرصه تاریک محشر است گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین اشک عزا به دیده زهرای اطهر است گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر دیدم که روز، روز عزای پیمبر است پایان عمر سید و مولای کائنات آغاز دور غربت زهرا و حیدر است قرآن غریب و فاطمه از آن غریب‌تر اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است روی حسین مانده به دیوار بی‌کسی چشم حسن به اشک دو چشم برادر است ای دل بیا و گریه زینب نظاره کن مانند پیروهن جگر خویش پاره کن» 🏴🕯آجرک الله یا اباصالح المهدی (عج)🕯🏴 🏴🕯بوی ظهور🕯🏴
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌻(داستان 474) قسمت 12 🌺دیدار یار در کربلا🌺 🌸روح از بدنم جدا شد!🌸 🌼 در عین اینکه درد می‌کشیدم خوشحال بودم یک دفعه عین پرنده‌ای که آزادش کنند دیدم طحالم در دست دکترهاست و می‌گویند این را ببرید خاک کنید و بعد هم بیائید خودش را ببرید خاک کنید. سبک شدم و حال خوبی داشتم روحم مثل یک پرنده شده بود. وارد یک جایی که مثل تونل بود شدم و به سرعت از داخل این تونل داشتم رد می‌شدم، به سرعت خیلی زیادی حرکت می‌کردم، دیگر هیچ جای بدنم درد نمی‌کرد. سبک، راحت، عین پرنده داشتم رد می‌شدم احساس می‌کردم که خوابم اما می‌دیدم نه خواب نیستم بچه‌هام آمدند، هر کدامشان می‌گفتند: مادر به خاطر ما برگرد. می‌گفتم: من دیگر هیچ کاری با شما ندارم، دیگر همه شما را به سر و سامان رساندم و اصلاً جواب مثبت به هیچ کدام ندادم. اما من اصلاً نمی‌خواستم برگردم. حداقلش این بود که فهمیدم که وابسته به این دنیا نیستم، حداقل برای خودم ثابت شد. می‌روم آن طرف و از این زندان دنیا راحت می‌شوم. می‌گفتم خدایا ممنونم، ممنونم. یک دفعه دیدم که چشم‌هایم باز شد و دیدم دور تا دور تختم، خادمهای حضرت ابالفضل، سبزپوش ایستاده‌اند و از آب سرداب حضرت ابالفضل دارند داخل دهانم می‌ریزند چشم‌هایم را بیشتر باز کردم دیدم اینها دارند گریه می‌کنند و دعا می‌کنند و آن زوارهایی هم که ترکش نخورده بودند رفتند حرم و متوسل شده بودند که من شفا پیدا کنم و نمیرم، چون هیچ امیدی به زنده بودن من نبود، در صورتی که من مرده بودم و مرگ را هم تجربه کرده بودم و برگشته بودم، همینطور درد می‌کشیدم، تمام بدنم مهر شده بود خیلی زود حاجت مرا دادند. تمام بدنم پر ترکش بود، همهٔ زوارها را مرخص کردند به جز من، تا اینکه بالاخره رضایت دادند و مرا از کربلا آوردند ایلام، در بیمارستان ایلام بستری شدم خیلی رسیدگی کردند که وقتی حالم بهتر شده بود فشارم تقریباً پنج بود. ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشّریف و جوان عاشق، ص ۵۳ الی ۷۲. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
🔹▪یـاشمس الشموس▪🔹 هر ڪه دارد بـه دلش مهر رضا بسم الله هر ڪه دارد بـه سرش شور و نوا بسم الله 🌻▪🌻▪🌻▪🌻▪ هر ڪه دلداده و شیدای حریم رضویست یاعلی گوید و یڪ ذڪر دعا بسم الله 🌻▪🌻▪🌻▪🌻▪ به نیابت از شھداء و اموات. ظهور فرج آقا امام زمان(عج) هدیه به قلب نازنین آقا امام رضا علیه السلام 🌴اَللّـهُم صـلِّ على عــَلِیِّ بـــنِ مُوسَى الرِّضا✨ الْــمُرْتَضَى الاِمــام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحـُجَّتکَ✨ عَلى مَنْ فَــوْقَ الاَرْضِ وَمــَن تَحْتَ الثَّرى✨ الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً✨ مُتَواصِلَة مُـــتَواتِرَةً مــُتَرادِفَةً، کـــَاَفْضَل✨ مــــاصـــَلَّیْتَ عـــَلى اَحـــَد مــِنْ اَوْلِـیائِک🌴 🙏▪شهادت امام مهربانی ها. امام رئوف امام انس و جان . شاه خراسان .حج فقرا. آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام . بر مولا صاحب الزمان (عج) و جمیع منتظران منتقم آل محمد (ص) و محبین حضرتش تسلیت باد▪🙏 🌻▪بوی ظهور▪🌻
▪🍁روضه از زبان علی بن موسی الرضا علیه السلام 🍁▪جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب زخم شد ؛ از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب ▪🍁تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست 🍁▪جای قرآن که به زیر سم ِمرکب ها نیست 🍁▪پیرُهن از تنِ بیسر شده در آوردند ▪🍁بی کفن در وسط دشت رهایش کردند 🍁▪حرمت مهریه مادرِ سادات شکست 🍁▪آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست 🍁▪جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند ▪🍁مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند ▪🍁ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید 🍁▪با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید ▪🍁خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟ ▪🍁پای خود را زلبان پسرم بر دارید