🍃🌸یا صاحب الزمان(عج)🌸🍃
🍃🌸ای کـاش جمال مـاہ او می دیدم
🍃🌼عالم همہ سر بہ راہ او می دیدم
🍃🌸ای کاش نمیمُردَم و در روز ظہور
🍃🌼خـود را یکی از سپاہ او می دیدم
🍃🌸اللهـــم عجــل لولیــک الفــرج🌸🍃
🌻🔹بوی ظهور🔹🌻
✅پرسشهای شما، پاسخهای امام زمان علیهالسّلام و عارفان⁉
قسمت 93
4⃣6⃣. استفادهٔ رب گردو⁉
📝 در بین مسائل محمّد بن عبدالله حمیری از حضرت صاحب الزمان علیهالسّلام آمده است:
👈 « برای معالجهٔ گلو و درد سینه ما از «رُبّ گردو» استفاده میکنیم بدین صورت که گردوی تازه را قبل از این که کاملاً سفت شود گرفته، میکوبند تا نرم شود و آب آن را گرفته، پس از صاف کردن، میجوشانند تا نصف آن تبخیر شود و نصف باقی مانده را یک شبانه روز کنار میگذارند و سپس آن را مجدداً حرارت میدهند و برای هر شش رطل (پیمانه) از آن یک رطل عسل اصافه میکنند و میجوشانند و کف آن را گرفته، میپزند.
👈 سپس نوشادُر و شبّ یمانی را میکوبند و از هر نیم مثقال در آن آب میریزند و یک درهم زعفران سائیده نیز به آن اضافه میکنند و باز آن را جوشانده، کَفَش را میگیرند و میپزند تا مانند عسل غلیظ شود و پس از سرد شدن مینوشند، آیا خوردن این معجون جایز است یا خیر؟»⁉
✅ حضرت در جواب مرقوم فرمودند:
💫« اگر زیادِ این معجون سُکر آور و مست کننده است یا حال انسان را تغییر میدهد، کم و زیاد آن حرام و اگر سُکر آور نیست حلال است.»1
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖
📚: پرسشهای شما، پاسخهای امام زمان عجل اللّه تعالی فرجهالشریف و عارفان، ص ۹۳ الی ۹۴
📚:1- ر.ک: الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۳؛ وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص ۳۸۲، ح ۳۲۱۸۲؛ بحار، ج ۵۳، ص ۱۶۷ و همان، ص ۲۰۲
🌼🌤بوی ظهور🌤🌼
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
@resane_zohoor
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌿(داستان 384) قسمت 2
🌼تشرّف سیّد مهدی قزوینی در راه کربلا🌼
🌺 ... وقتی این سخن را شنیدم به آنها که با من بودند گفتم: « این مطلب واقعیّت ندارد؛ زیرا بنی طُرُف قدرت ندارند در بیابان با عنیزه مقابله کنند. گمان میکنم این کار حیلهای است برای آن که زوّار را از خانههای خود بیرون کنند، چون پذیرایی آنها برایشان سنگین شده است.» در همین احوال بودیم که زوّار برگشتند و معلوم شد جریان همان است که من گفتهام. زوار داخل خانهها شدند و بعضی هم در سایهٔ آنها نشستند. آسمان را ابر گرفته بود. در اینجا من دلم به خاطر آنها شکست؛ لذا به خداوند تبارک و تعالی متوجه شدم و به پیغمبر و آل او علیهمالسّلام متوسل گشتم و از ایشان یاری زوّار را از آن بلایی که به آن مبتلا شدهاند خواستم. ناگاه دیدم سواری میآید که بر اسب نیکویی مانند آهو که مثل آن را ندیده بودم سوار است. در دست او نیزهای بلند بود و آستینها را بالا زده و اسب را میدوانید. نزدیک خانهای که آنجا بودم ایستاد. آن خانه از مو بود و اطرافش را بالا زده بودند. سلام کرد و ما جواب او را دادیم. فرمود: « یا مولانا (اسم مرا برد) کسانی که بر تو سلام میرسانند مرا به دنبالت فرستادند. ایشان «گنج محمّد آغا» و «صفر آغا»(1) هستند و میگویند، حتماً زوّار بیایند که ما عشیرهٔ عنیزه را از مسیر دور کردیم و با لشکریان خود پشت سلیمانیّه در جاده منتظر آنهاییم.» به او گفتم: « تو با ما تا پشت سلیمانیّه میآیی؟» فرمود: « آری.» ...
(ادامه دارد) ...
📚:1- دو نفر از صاحب منصبان ارتش عثمانی
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
✅پرسشهای شما، پاسخهای امام زمان علیهالسّلام و عارفان⁉
قسمت 94
5⃣6⃣. نوشیدن شربت شلغم⁉
🔹 از حضرت صاحب الزمان علیهالسّلام در مورد نوشیدن «شلماب» (شربتی است که از شلغم تهیه میشود) سوال شد.⁉
✅ حضرت در جواب مرقوم فرمودند:
💫« خوردن و استعمال فقّاع (آبجو) حرام است ولی نوشیدن «شلماب» مانعی ندارد.»1
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖
📚: پرسشهای شما، پاسخهای امام زمان عجل اللّه تعالی فرجهالشریف و عارفان، ص ۹۴
📚:1- ر.ک: کمال الدین، ص ۴۸۴؛ الغیبة شیخ طوسی، ص ۲۹۰؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۸۳؛ الخرائج و الجرائح، ج ۳، ص ۱۱۱۴؛ وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص ۳۶۴، ح ۳۲۱۳۵؛ و همان، ص ۲۰۳
🌼🌤بوی ظهور🌤🌼
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
@resane_zohoor
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌳موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌻(داستان 384) قسمت 3
🌼تشرّف سیّد مهدی قزوینی در راه کربلا🌼
🌷 ... به او گفتم: « تو با ما تا پشت سلیمانیّه میآیی؟» فرمود: « آری.» ساعت را از جیب بیرون آوردم دیدم تقریباً دو ساعت و نیم از روز مانده است. گفتم اسب مرا حاضر کردند. آن عرب بدوی که ما در خانهاش بودیم به من چسبید و گفت: مولانا، جان خودت و این زوّار را به خطر نینداز امشب را نزد ما باشید تا مطلب معلوم شود. به او گفتم: « به خاطر درک زیارت مخصوصهٔ امام حسین علیهالسّلام در شب نیمه شعبان چارهای جز سوار شدن نیست.» همین که زوّار دیدند ما سوار شدیم پیاده و سواره پشت سر ما حرکت کردند. به راه افتادیم و آن سوار، مانند شیر بیشه جلوی ما حرکت میکرد و ما پشت سر او میرفتیم تا به تپهٔ سلیمانیه رسیدیم. سوار از آنجا بالا رفت و از طرف دیگر پایین آمد و ما هم رفتیم تا به بالای تپه رسیدیم در آنجا نظر کردیم؛ اما با کمال تعجب از او اثری ندیدیم، گویا به آسمان یا به زمین رفته باشد، نه لشکری دیدم و نه فرماندهٔ لشکر. به کسانی که با من بودند گفتم: « آیا شک دارید که ایشان حضرت صاحب الامر علیهالسّلام بودهاند؟» گفتند: « نه.» من در آن وقتی که آن جناب جلوی ما حرکت میکرد در ایشان تأمل زیادی کردم که گویا پیش از این حضرتش را دیدهام؛ اما به خاطرم نیامد. همین که از ما جدا شد یادم آمد او شخصی است که در حله به منزل من آمده و مرا به واقعهٔ سلیمانیه خبر داده است. ...
(ادامه دارد) ...
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi