eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
157 دنبال‌کننده
27هزار عکس
1.5هزار ویدیو
96 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما https://harfeto.timefriend.net/16895204024549 داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت مهدى عليه السلام در نامه مباركش به سفير خود محّمد بن عثمان فرمودند: براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد، چون همين دعا موجب فرج شماست منتخب الأثر، صفحه 268 ⛔افشاگری علیه"دشمنان داخلی"👇 @doshmandakheli
💎 امام حسن عسکری علیه السلام به امام زمان عج الله فرجه الشریف فرمودند: ✨« فرزندم! بدان كه دل هاى اهل بندگی و اخلاص همچون پرندگانى كه ميل به آشيانه دارند، به سوی تو پر می کشند.»✨ 📚 بحارالانوار، ج 52، ص 35
🌟 امام جعفر صادق(عليه‌السلام): 🍃🌺« هوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شيعَتِه بَعد ضَنكٍ شَديدٍ وَ بَلاءٍ طَويل.»🌺🍃 🍃🌼« تنها او (مهدی عجل الله تعالی فرجه) است که پس از دوران‌های طولانی بلاخيز و تنگناهای طاقت‌فرسا، غم‌ها و گرفتاری‌ها را از دل شيعيانش برطرف می‌نمايد.»🌼🍃 📚 الزام‌الناصب، ص ١٣٨
تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا کمی خجالت از این انتظار هم خوب است  اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🌹"دست در دست امام عصرعلیه السلام"🌹 علاّمه حلّی شب جمعه ای به زیارت سیّد الشّهداء (علیه السلام) می رفت. ایشان تنها بر روی الاغی سوار شده بود و چوب دستی نیز در دستش بود. در بین راه شخص عربی پیاده به همراه علاّمه راه افتاده و با هم به صحبت مشغول شدند. وقتی مقداری از راه رفتند علاّمه متوجّه شد که این شخص مرد دانایی است بنابراین در مورد همه مسائل علمی با هم صحبت کردند و علاّمه بیشتر متوجّه می شد که این مرد صاحب علم و فضیلت بسیاری است. علاّمه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یکی یکی از آن شخص سؤال می کرد و آن شخص همه آنها را جواب می فرمود تااینکه به مسئله ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد ولی علاّمه آن فتوا را ردّ کرد و گفت: «حدیثی در مورد فتوای شما نداریم.» آن مرد گفت: «حدیثی در این مورد شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده است و شما از اوّل کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود.» علاّمه تعجّب کرد که این شخص چه کسی است؟! آنگاه علاّمه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کُبری می توان امام زمان ارواحنافداه را زیارت کرد یا نه؟!» در این هنگام چوب دستی از دست علاّمه افتاد و آن شخص بزرگوار خم شد و چوب دستی را از روی زمین برداشته و در دست علاّمه گذاشت و به علاّمه فرمود: «چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست.» پس علاّمه بی اختیار خود را از روی حیوان به پایین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد و از هوش رفت. چون به هوش آمد کسی را ندید، به خانه برگشت و به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطری که حضرت نشان داده بود ملاحظه نمود.» 📚 قصص العلماء