eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
164 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام رضا علیه‌السلام فرمودند: اگر خواهی ثواب شهیدان با امام حسین(ع) را دریابی هر وقت یاد آن حضرت افتادی بگو کاش با آنها بودم و به فوز عظیم می رسیدم. ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⇦ نتیجه احادیث (که در قسمتهای قبلی بیان شدند) از این احادیث نتیجه می‌گیریم که: سیره اخلاقی و رفتاری امام حسین علیه‌السّلام سرمشق زندگی سعادت بخش است و خوانندگان محترم می‌توانند با عشق حسین پیش روند، او را سمبل رفتاری و اخلاقی خویش قرار دهند و با آرامش زندگی کنند؛ چنانکه خود آن حضرت می‌فرماید: ... ● تاریخ طبری، ج۴، ص۲۶۶.
نود و پنجم پیامهای آیه فوق⇧‌⇩: 1- ياد گفتگوهاى دوزخيان، عامل هشيارى و بيدارى است. «إِذْ» 2- خصومت و محاجّه‌ى دوزخيان با يكديگر استمرار دارد. «يَتَحاجُّونَ» 3- آتش دوزخ با همه‌ى سنگينى و دردناكى، نيروى درك و فهم انسان را محو نمى‌كند. «يَتَحاجُّونَ» 4- دوزخيان با يكديگر احتجاجات و استمدادها دارند. «يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ» 5- مشكلات دنيوى مجوّز سرسپردگى به طاغوت نيست، بلكه اين سرسپردگى انسان را به دوزخ خواهد كشاند. فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ ... 6- در دوزخ مجرمان يكديگر را مى‌شناسند، دنيا را به ياد مى‌آورند و قدرت سخن گفتن دارند. «يَتَحاجُّونَ‌- فَيَقُولُ» 7- سرانجام تقليدها و تبعيت‌هاى نابجا دوزخ است. «إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً» 8- خطر آن جا است كه انسان با تمام وجود پيرو باطل باشد. «تبع» (يعنى يك پارچه پيرو بوديم، بر خلاف «تابع») 9- پيروى از باطل مشكل آفرين است؛ توجّه كنيم به دنبال چه كسى حركت مى‌كنيم. «إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً» 10- مجرم در قيامت از بى كسى، به مجرم ديگر پناه مى‌برد. «فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا» 11- مجرم از ناچارى به تخفيف بخشى از عذاب قانع است. «نَصِيباً مِنَ النَّارِ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیر سم اسبها با هر نفس قد میکشید  گفت با گریه حسین، این تن خدایا قاسم است  قاسم نعمتی
من برایت پدرم پس تو برایم پسری چه مبارک پسری و چه مبارک پدری یاد شب های مناجات حسن می افتم می وزد از سر زلف تو نسیم سحری همه گشتیم ولی نیست به اندازه ی تو نه کلاه خوودی و نه یک زره ای نه سپری من از آنجا که به موسایی ات ایمان دارم می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد نیست ممکن بروی و دل ما را نبری قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم قمری را به روی دست گرفته قمری نوعروست که نشد موی تو را شانه کند عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم از روی قامت تو رد شده هر رهگذری جا به جا می شود این دنده تکانت بدهم وای عجب درد سری وای عجب درد سری 🔸شاعر:
💔 با عقده و بغض و غضب و کینه و درد؛ از هـر طـرفی میانِ میـدانِ نبرد... هر کس که جَمَل را به حسن باخته بود؛ دقّ و دِلی‌اش را سرِ قاسم آورد...