🌻 يا اباصالح المهدی(عج)🌻
🌻به یک نگاه تو بیمار می شود دل من
🍂به یک کرشمه گرفتار می شود دل من
🌻برای درک حضور تو ای گل نرگس
🍂همیشه راهی گلزار می شود دل من
🌻به شوق دیدن روی تو صبح آدینه
🍂رفیق دیده ی بیدار می شود دل من
🌻چه اشتیاق عجیبی چه حالتی دارد
🍂سحر که منتظر یار می شود دل من
🌻بیا که از غم هجر تو یا اباصالح!
🍂اسیر غصه ی بسیار می شود دل من
🌻سرور دل به ظهور تو بستگی دارد
🍂بیا که بی تو عزادار می شود دل من
🌻غروب جمعه که دل ها همیشه می گیرد
🍂ز هر چه غیر تو بیزار می شود دل من
🌻به یاد غربت یاس علی که می گریم
🍂قسم به لاله سبکبار می شود دل من
🌻قسم به چشم پر اشک حسن در آن کوچه
🍂که خون ز قصه ی مسمار می شود دل من
🌻حدیث هیزم و در، چون به خاطرم آید
🍂شبیه چشم تو خون بار می شود دل من
🌻مگر به گریه کنم عقده های دل خالی
🍂و گر نه خسته ز گفتار می شود دل من
🍃🌹اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج🌹🍃
🌿🔹بوی ظهور🔹🌿
🍃🌹 پیامبر اکرم (ص):
🌦« كار امام مهدی (عج) در پس گرفتن حقوق، به آنجا میرسد كه اگر در زیر و بُنِ دندانِ انسانى، حق فردى ديگر قرار گرفته باشد، آن را پس گرفته و(به صاحبش) برمیگرداند.»🌦
📚: موسوعة الامام المهدی
🍃🍁بوی ظهور🍁🍃
💠 🍃شعر مهدوی 🍃 💠
مثل آن يوسف، كه از بازارِ ناز آوردهاند
بادها، بوی تو را تا كوچه، باز آوردهاند
🙏🍁🙏🍁🙏🍁🙏
ماه من، زيبای من، نام تو را از آسمان
باز بارانها چه با نذر و نياز آوردهاند
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
عين آن گنجی كه از اعماق درياهای دور
ناخدايان زبردست حجاز آوردهاند
🙏🍁🙏🍁🙏🍁🙏
شاعران در بيتهای ناب ديوانهای خويش
عشوههايت را به تشبيه و مجاز آوردهاند
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
عارفان لبخندهايت را به هوهوی سماع
عابدان در ذكر تسبيح و نماز آوردهاند
🙏🍁🙏🍁🙏🍁🙏
چشمهايت را پریهای جنوبی، شَروهخوان
با دوبيتیهای فائز، هم طراز آوردهاند
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
دوست دارم در ميان دستهای خستهام
نامهای باشی كه از راهی دراز آوردهاند
🙏🍁🙏🍁🙏🍁🙏
دوست دارم با تو باشم، آرزوهای مرا
مطربان در زخمهٔ ناكوك ساز آوردهاند
🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
💠 🍃بوی ظهور🍃 💠
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 393) قسمت 3
🌷ناگاه صدایی شنیدم که به اسم مرا صدا میزد🌷
🌼 ... ازدحام جمعیت مانع از حرکت و جست و جو میشد. از طرفی چون همه یک شکل لباس پوشیده بودند، نمیتوانستم از این طریق هم به جایی برسم. راه را نمیدانستم و کیفیت اعمال را هم بدون راهنما نیاموخته بودم و تصور میکردم که ترک طواف در آن وقت، باعث فوت کل حج در آن سال میشود و باید این مسیر پر خطر و پر زحمت را دوباره طی کنم و یا تا سال آینده در آنجا بمانم. به هر حال نزدیک بود عقل از سرم برود و نفس در گلویم حبس شود و بمیرم. بالأخره چون دیدم فریاد و گریه فائدهای ندارد خودم را از مسیر عبور مردم به کناری رساندم تا لااقل از فشار حجاج محفوظ بمانم و در گوشهای مأیوس و ناامید توقف کردم. در آنجا به انوار مقدسه و ارواح معصومین علیهمالسّلام متوسل شدم و عرض میکردم: یا صاحب الزمان علیهالسّلام ادرکنی. و سر را بر زانو نهادم. ناگاه بعد از توسل به امام عصر علیهالسّلام و سر بر زانو گذاشتن، صدایی شنیدم که کسی مرا به اسم خودم میخواند، ...
(ادامه دارد) ...
📚: ملاقات با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف در مکّه و مدینه، ص ۳۷ الی ۴۲؛ جلد ۲، ص ۱۹۶، س ۱۳
گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi