eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
165 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ پرسشهای شما، پاسخ‌های عارفان📝 🔸قسمت 60 9⃣5⃣. بعضی از خواسته‌های انسان را خدا برایش نمی‌خواهد و او هر چه دعا کند خدا اجابت نمی‌کند ولی بعضی از آنها را معلوم است که خدا می‌خواهد دلیلش هم این است که خودش دستور داده که در آن مسیر حرکت کنیم و دعا کنیم تا او اجابت کند مثل ظهور امام زمان یا به کمالات رسیدن و تزکیه شدن. سؤال این است که وقتی ما دعا می‌کنیم برای ظهور یا در مسیر سیر الی الله حرکت می‌کنیم و واقعاً دعا می‌کنیم که صفات رذیله در وجودمان نباشد چرا اجابت نمی‌شود ؟‼ ✅ البته هر دعائی حتی آنهایی که خدا برای انسان صلاح نمی‌داند به یکی نحوی در جهت انسان تأثیر مثبت دارد یعنی لااقلش این است که همین توجه به خدا و دعا اگر خالصانه و صحیح باشد باعث اجر اخروی و هدایت نهائی‌اش به عاقبت بخیری و عافیت می‌شود.👌 👈 ولی دربارهٔ خواسته‌هایی که خدا هم برای انسان می‌خواهد باید بدانیم برای رسیدن ما به هر کدام از آنها خداوند راهی گذاشته است و معلوم است که به صرف خواستنِ انسان عملی نمی‌شود یعنی کار انسان در این دنیا این است که خود را با خواستهٔ خداوند تطبیق دهد و از راهش که برای رسیدن به آن خواسته است، برود تا به آن هدف برسد مثلاً برای ظهور امام زمان علیه‌السّلام تا وقتی مردم احساس نیاز واقعی به امام نکنند و با دست کشیدن از گناه و غفلت، ایشان را نخواهند معلوم است که از راهش نرفته‌اند یا برای مزکّی شدن هم همین طور به صرف خواستن عملی نمی‌شود یعنی باید انسان در خواسته‌اش تداوم داشته باشد و فقط با دیدن و شنیدن چیزی و هوس کردن، آن چیز در او ایجاد نمی‌شود و بعد هم به دست آوردن هر چیزی شرایطی لازم دارد.👌 همان طور که ما از نظر مادی توجیه هستیم که بدست آوردن ثروت شرایط و رمز و گذشت زمان لازم دارد، در امور معنوی هم اگر انسان بخواهد به این ثروت‌های معنوی برسد، همین طور است و نباید انتظار داشت که به صِرف شرکت در جلسه‌ای و به حال آمدن و دعا کردن و یا حتی مدتی ادامه دادن یک مرتبه اجابت شود❕ البته گاهی هم چون از شرایطش بی‌خبریم و قبلاً آن شرایط آماده شده، انجام می‌شود ولی اگر انسان تداوم در خواسته داشته باشد بالاخره یک دوره که از عمرش بگذرد می‌بیند به همه آنچه خواسته و دعا کرده، رسیده است. 📘: حجت‌الاسلام محمّد حسن گنجی‌فرد 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖ 📚: پرسش‌های شما، پاسخ‌های امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه‌الشریف و عارفان، ص ۱۴۸، ۱۴۹ 📚:1- پاسخ به صد سؤال، ص ۳۲. 🏴☀بوی ظهور☀🏴 https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor @resane_zohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌏موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌿(داستان 399) قسمت 9 🌼سواری بر اسب سفید🌼 🌺 ... حال اگر او را ببینم می‌شناسم.» همراهان با تعجب به یکدیگر نگاه کردند و به او گفتند: « بین ما بگرد و او را پیدا کن.» سید علوی به همه نظری انداخت و وقتی به من رسید گفت: اللّه اکبر! به خدا قسم این است مردی که او را دیده بودم و دست مرا گرفت. رفقا گفتند: « راست گفتی و قَسَمَت راست بود، این مرد هم راست گفته است.» همه خرسند شدند و حمد خداوند تبارک و تعالی را به جای آوردند. آن گاه علوی دست مرا گرفت و به حرم مطهر آورد و راه و رسم تشیّع را به من آموخت و مرا شیعه کرد. بعد از آن دیگر من کسانی را که باید دوست بدارم دوست داشته‌ام و از دشمنان‌شان بیزاری جسته‌ام. علوی گفت: « سیده تو حضرت فاطمه زهرا علیهاالسّلام می‌فرماید: « به زودی مقداری از مال دنیا به تو می‌رسد، به آن اعتنایی نکن که خداوند عوضش را به تو برمی‌گرداند بعد هم در تنگناهایی خواهی افتاد ولی به ما استغاثه کن که نجات می‌یابی.» گفتم: « سمعاً و طاعةً.» من اسبی داشتم که قیمت آن دویست اشرفی بود آن حیوان مُرد و خداوند عوضش را داد و بلکه بیشتر به من باز گرداند. بعدها در تنگناهایی افتادم که با استغاثه به اهل بیت علیهم‌السّلام نجات یافتم و به برکت ایشان فرج حاصل شد. و من امروز دوست دارم هر کس که ایشان را دوست دارد و دشمنم با هر کس که ایشان را دشمن دارد و امیدوارم از برکت وجودشان عاقبت به خیر شوم. پس از آن یکی از شیعیان این زن را به من تزویج نمود. من هم بستگان خود را رها کردم و راضی نشدم از آنها زن بگیرم.(1) 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و گناه‌کاران که توبه کرده‌اند، ص ۴۴ الی ۵۲ 📚:1- ج ۲، ص ۱۶۸، س ۳۷. گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
#السلام_علیڪ_یابقیة_الله 🌻از طلــــوع رنگ رنگ انتظـــــار 🌻تا غــــروب لحظہ هاے ماندگـار 🌻مـــن نشستم ڪنج دیـوار دلــم 🌻تا بیایـــد صـاحـب این روزگــار #اللﮩـم_عجل_لولیڪ_الفرج
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🔮(داستان 400) قسمت 1 🌷سفر نجات بخش🌷 🌳 برف همه جا را سفید پوش کرده بود، سوز سرما تا مغز استخوان فرو می‌رفت. هیچ اثری از آدمیزاد نبود، کامیون اصغر آقا هم از برف سفید شده بود. با عصبانیّت، کاپوت ماشین را بست و در حالی که به کاظم شاگردش بد و بیراه می‌گفت، سوار ماشین شد، در را محکم بست و شیشه‌ها را هم بالا کشید و با مالیدن دست‌ها به همدیگر خودش را گرم می‌کرد. پتو را از پشت صندلی برداشت و کشید روی دوشش. از دست کاظم خیلی ناراحت بود، همین طور بد و بیراه نثار او می‌کرد. فلاکس چای را برداشت تا در آن سرما با خوردن چای خودش را گرم کند، خیلی کلافه بود، لیوان تا نصفه پر شد، یک لعنتی هم نثار فلاکس کرد و بعد از خوردن همان نصف چای، سرش را روی فرمان ماشین گذاشت و به یاد حرف‌های کاظم افتاد. « اصغر آقا شرمنده‌ام، من نمی‌توانم همراه شما بیایم». « بی‌خود می‌کنی، مگر شهر هرته که هر وقت خواستی بیایی و هر وقت خواستی نیایی». کاظم در حالی که رنگش زرد شده بود خیلی آهسته و با صدای لرزان گفت: « به خدا خیلی دلم می‌خواهد بیایم ولی این هفته عروسی خواهرم هست و او هم جز من کسی را ندارد و همه کارهای عروسی هم روی دوش من افتاده». اصغرآقا با یک نگاه تند، رویش را از کاظم برگرداند و در حالی که پشت به کاظم راه می‌رفت، گفت: « به جهنم! نیا، من هم دو برابر از حقوقت کم می‌کنم، حالا هم تا من می‌روم خانه خداحافظی کنم، گریس کاری ماشین را تمام کن». با اخم و تخم، پارکینگ را به سمت خانه ترک کرد، در راه به سختی سفر بدون شاگرد فکر می‌کرد، و در راه به کاظم بد و بیراه می‌گفت. قبل از اینکه به خیابانی که خانه‌اش در آن بود برسد، دکمه باز پیراهنش را بست تا جلو در و همسایه آبروداری کرده باشد و به قول زنش توران خانم آبروی آنها را تو در و همسایه نبرد. ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و گناه‌کاران که توبه کرده‌اند، ص ۷ الی ۲۲؛ برگرفته از کتاب: فریاد رس گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi
✅ پرسشهای شما، پاسخ‌های عارفان📝 🔸قسمت 61 0⃣6⃣. علت وقوع امر غیبت امام زمان علیه‌السّلام را خیلی ساده بفرمائید ؟‼ ✅ چون می‌گوئید ساده، من هم با یک مثال عرض می‌کنم. 💎 یک پدر مهربان وقتی ببیند یک چیز با ارزش در دست بچه‌های بی‌فکرش است و آنها مشغول بازی و غفلتند و ارزش آن را نمی‌دانند و حتی ممکن است آن را ضایع کرده و از بین ببرند، آن را از این که در اختیارشان باشد جمع می‌کند تا آنها وقتی بازی‌شان تمام شد و احساس نیاز واقعی به آن کردند و فهمیدند مثلاً به غذا و آبی که ظاهراً در اختیارشان نیست محتاجند و از پدر آن را درخواست کردند، او هم آن را به آنها بدهد. ☝ خدای مهربان وقتی دید وجود مقدس هر یک از ائمه مورد بی‌مهری قرار گرفت بخصوص وقتی فقط یک نفر از معصومین باقی مانده بود و ممکن بود با روشی که مردم نسبت به بقیه اِعمال کردند ایشان را هم از بین بردند، آن حضرت را از دسترس ظاهری مردم دور کرد تا وقتی مردم به لهو و لعب و بازی‌های دنیائی‌شان مشغولند، ایشان محفوظ بماند و وقتی از این سرگرمی‌های بی‌خود خسته شدند و احساس نیاز به ایشان کردند و از همه چیز و همه جا سر خوردند، خداوند ایشان را برای مردم ظاهر نماید.💎 (1) 📙: حجت‌الاسلام محمّد حسن گنجی‌فرد 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖ 📚: پرسش‌های شما، پاسخ‌های امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه‌الشریف و عارفان، ص ۱۴۹ 📚:1- پاسخ به صد سؤال، ص ۱۰۹. 🏴☀بوی ظهور☀🏴 https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor @resane_zohoor
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 ✴موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ❇(داستان 400) قسمت 2 🌷سفر نجات بخش🌷 🌻 ... قبل از اینکه به خیابانی که خانه‌اش در آن بود برسد، دکمه باز پیراهنش را بست تا جلو در و همسایه آبروداری کرده باشد و به قول زنش توران خانم آبروی آنها را تو در و همسایه نبرد. در حالی که سبیل‌های بلندش را می‌جوید زنگ را به صدا درآورد. از داخل خانه صدای موسیقی بلند بود، یک بار دیگر دستش را روی کلید زنگ فشار داد. صدای زنگ توی صداها گم بود، مجبور شد دستش را در جیب تنگ شلوارش کند و کلید را در بیاورد. در را که باز کرد صدای موسیقی بیشتر به گوشش می‌خورد، در حالی که از نیامدن کاظم، هنوز کلافه و ناراحت بود ولی صدای نوار برایش تازگی داشت با همان حال دلخوری که پیدا کرده بود، زیر لب گفت: « این نوار از کجا آمده، مثل اینکه بچه‌ها از خودم جلو زدند». وقتی وارد هال شد، کسی را ندید، خانمش داخل آشپزخانه بود و مشغول درست کردن ناهار. اصغر آقا بدون هیچ مقدمه‌ای به سمت ضبط رفت و صدای نوار را کم کرد و با حالتی همراه اعتراض به خانمش گفت: « خانم! چه خبر است، چرا آنقدر صدای ضبط را زیاد کرده‌ای!؟» توران خانم در حال بیرون آمدن از آشپزخانه گفت: « این نوار را داداش قاسم آورده، می‌گفت: جدید هست و هنوز در بازار پخش نشده». اصغر آقا که از نیامدن کاظم خیلی دلگیر شده بود بدون اینکه حرفی بزند به سمت ضبط رفت و نوار را برداشت. « این سفر را باید تنهایی بروم، کاظم خبر مرگش نمی‌آید، می‌خواهد برود عروسی، حداقل داخل ماشین، با این نوار سرگرم می‌شوم». توران خانم فلاکس چای را به اصغر آقا سپرد. اصغر آقا یک دستی روی موهای فری‌اش کشید و با یک « یا علی» بلند شد و پس از خداحافظی، فلاکس را برداشت و رفت. ... (ادامه دارد) ... 📚: امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و گناه‌کاران که توبه کرده‌اند، ص ۷ الی ۲۲؛ برگرفته از کتاب: فریاد رس گروه⛅🌹بوى ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi