eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
164 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
076.mp3
زمان: حجم: 3.14M
حزب هفتاد و ششم ( ۱ الی ۵۵ نمل) 👤 با صدای استاد پرهیزگار ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
هفتاد و پنجم پیامهای آیه فوق ⇧⇩: 1- ايمان نداشتن به معاد، زمينه‌ى جلوه‌گرى زشتى‌هاست. (انسان بى‌ايمان، برهنگى را تمدّن، تجمّل را شخصيّت، كلاه‌بردارى را زرنگى، دروغ و ريا را نشانه‌ى سياست واستعمار را نشانه قدرت مى‌داند) 2- كج فهمى و سردرگمى افراد بى‌ايمان، بزرگ‌ترين كيفر وسيلى خداوند است. 3- اگر قيامت را باور كنيم، از كارهاى بسيارى كه به نظر ما زيباست توبه خواهيم كرد. 4- كسى كه قيامت را آينده‌ى روشن خود نمى‌داند، دنياى متغير، هر لحظه او را دگرگون و سردرگم مى‌كند. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_غرور،_دام_خطرناک_شیطان.mp3
زمان: حجم: 3.11M
♨️ غرور، دام خطرناک شیطان 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
قعر زندان علی علی می گفت بر روی دار هم علی می گفت میثم اینگونه در دل هر «بند» با علی بود سر خوش و «آزاد» ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 گاهی باید تجدید کرد... «به شوخی به یکی از دوستانم گفتم: من ٢٢ ساعت متوالی خوابیده ام! گفت: بدون غذا؟! همین سخن را به دوست دیگرم گفتم: گفت: بدون نماز؟! و این گونه خدای هرکس را شناختم...» چمران اینگونه در شوخی های خودش هم خدا را میدید. 🔻 و اما ما... لازم است گاهی تجدید نفس کنیم و بنگریم که چقدر خدا را بنده ایم و کشتی اش را سوار؟! و بپرسیم از خود، که امروزم چگونه بود؟ «با مهدی؟!» یا «بدون مهدی؟!» ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بِأبی اَنتَ و اُمّی که خجالت دارد همه‌ی ایل و تبارم به فدایت ارباب💔 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌻(داستان 492) قسمت 5 💐 *وصال دوست*💐 🌴 ... آنگاه اسقف اعظم به جدّم گفت: پادشاها! ما را از این کار معاف کن که این حوادث علامت از بین رفتن دین مسیح و مذهب بر حق آن پادشاه می‌باشد. جدّم نیز این حادثه را به فال بد گرفت، در عین حال به اسقفها گفت: ستونهای تخت و صلیب‌ها را دوباره در جایگاه‌های خویش نصب کنید، و برادر دیگر این فلک زده بخت برگشته را که مانند جدّش بدبخت است بیاورید تا این دختر را به او تزویج کنیم تا شاید نحوست برادر نخستین را با سعادت برادر دیگر دفع کنیم. وقتی مجدداً خواستند مراسم را برگزار نمایند دوباره رویداد اوّل تکرار شد و مردم متفرّق شدند. جدّم - در حالی که بسیار اندوهگین بود - برخاست و به حرم سرای خویش رفت، درها بسته و پرده‌ها افکنده شد. من آن شب در خواب حضرت مسیح علیه السلام و شمعون و گروهی از حواریان را دیدم که در قصر جدّم گرد آمده بودند، آنان منبری از نور که بلندای آن به آسمان می‌رسید در همان جایی که جدّم در آن، تخت بزرگ را نصب کرده بود، نصب نمودند. در این حال، پیامبر اسلام محمّد مصطفی صلّی اللّه علیه وآله وسلم، و داماد و جانشین او علی مرتضی علیه السلام و گروهی از فرزندانش وارد شدند. حضرت مسیح علیه السلام به پیشواز ایشان رفتند و با آنها معانقه فرمودند. آنگاه حضرت محمّد صلّی اللّه علیه وآله وسلم به ایشان فرمود: ای روح اللّه! من برای خواستگاری ملیکه از شمعون، برای این پسرم آمده ام. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/ گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۲۲ و ۲۳ گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor